ايران

پيك

                         
 

رابطه انتخابات پارلمانی عراق

با انتخابات رياست جمهوری ايران

                                                                مهدی سامع

 
 

روز سه شنبه 29 دی 1383، هاشمی رفسنجانی در ديداری كه دبيركل و اعضای شورای مركزی حزب مردم ساوه و زرند با وی داشتند، گفت:«مهمترين نگرانی اين است كه در حال حاضر اختلافات از حد سلايق، برخورد انديشه و نقد فراتر رفته و به مچ گيری رسيده است.» وی سپس اضافه كرد:«از برخوردهای سياسی كينه توزانه، پرخاشگرانه و طرد نيروها، كشور و انقلاب ضرر می بيند.» علی اكبر هاشمی رفسنجانی در پاسخ به درخواست حضور خود در انتخابات آينده گفت:«اميدوارم فرد نيرومندی مطرح شود و ما هم كمك كنيم.» و بلا فاصله افزود:«البته اگر به جايی برسم كه لازم باشد وارد صحنه شوم، دليل و تفسيری برای نيامدن نمی بينم، چرا كه زندگی ما جز خدمت به انقلاب و مردم تعريف نشده است.»

در اين سخنان رفسنجانی مثل هميشه مقداری حقيقت با انبوهی نيرنگ درهم آميخته است.

وقتی رفسنجانی از «مچ گيري» در درون حاكميت حرف می زند، به حقيقتی كه البته همه ی مردم از آن اطلاع دارند اعتراف می كند. البته او از جنبه های توطئه گرانه مچ گيريهايی كه اين روزها به يك روش مرسوم در درون نظام تبديل شده آگاهانه حرفی نمی زند تا منظور خود از «زندگی ما جز خدمت به انقلاب و مردم تعريف نشده» را پنهان كند.

رفسنجانی ابراز اميدواری می كند كه «فرد نيرومندی مطرح شود» تا او هم كمكش كند. معنی ديگر حرف او اين است كه كسانی كه تا كنون برای اين سمت مطرح شده اند،  نيرومند نيستند و بنابراين از كمك رفسنجانی نمی توانند برخوردار شوند.

اما مساله به همين جا ختم نمی شود.

وقتی 5 تن از تداركاتچی های رهبر، كه از طرف «شوراى هماهنگى نيروهاى انقلاب اسلامى» برای بررسی و تصميم نهايی معرفی شده اند «نيرومند» نيستند، به طورمسلم افرادی مثل كروبی و معين كه از حمايت خامنه ای هم برخوردار نيستند نمی توانند از نظر رفسنجانی نيرومند باشند. بدين خاطر است كه رفسنجانی با گفتن «البته اگر به جايی برسم كه لازم باشد وارد صحنه شوم، دليل و تفسيری برای نيامدن نمی بينم»  پيام روشنی به رهبری كه خود در رسيدن او به اين مقام نقش تعيين كننده ای داشته و دسته بندی های درون نظام می فرستد. اين پيام به ويژه برای علی خامنه ای، بدان علت كه از جانب رفسنجانی مطرح می شود، برای ولی فقيه شرايط دشواری را بوجود می آورد. هاشمی رفسنجانی پيام خود را با زبانی مطرح می كند كه خاص خود اوست. اما ترجمه صريح حرف او خطاب به خامنه ای اين است كه بحران عميق تر و گسترده تر از آن است كه افرادی همچون علی لاريجانی ، سوگلی رهبر و فرماندهان سپاه بتوانند آن را مديريت كنند.

در مقابل، رهبر نيز دست به بازی چند گانه ای زده كه به جای راهگشايی، بحران را عميق تر كرده است. از يك طرف كيهان شريعتمداری و پارلمانترهای سپاه زبان به تهديد و افشاگری نسبت به رفسنجانی گشوده اند و از طرف ديگر، روزنامه جمهوری اسلامی به شكلی هوای رفسنجانی را دارد.

در جلسه روز چهار شنبه 9 دی مجلس ارتجاع، الياس نادران كه قبلا معاون پارلمانی سپاه بوده، به شدت به رفسنجانی حمله كرد. حرفهای او مجلس را به تشنج كشيد، گرچه يكی از تيرهای خامنه ای به وسيله سردار پاسدار "الياس نادران" شليك شد.

الياس نادران گفت:«تشخيص بزرگان بر اين است كه ايشان در مسووليت فعلی برای نظام و رهبری مفيدتر است.» چه كسی شك می كند كه اين حرف از جانب خامنه ای كه در سلسله مراتب نظام ولايت فقيه «بزرگتر» از رفسنجانی است، زده شده است.

تير دوم را هفته نامه "پرتوسخن"، ارگان دايناسورهای قم شليك كرد و در شماره 11 دی خود نوشت:«آقای هاشمی كه در سال ۷۶ با حمايت از خاتمی نيروها را آزرده خاطر ساخته، به خوبی می داند مورد وفاق همه گروهها نخواهد بود.»

و در همان روز يالثارات، ارگان حزب الله تيری ديگر و اين بار در هوا شليك كرد تا شايد رفسنجانی را به قول اين نشريه وادار به خاتمه دادن به «بازی می آيم، نمی آيم» در اواخر دی ماه كند. هدف آن بود كه او را مجبور به موضع گيری زودرس كند. روز 29 دی ماه رفسنجانی بر همان موضع قبلی پافشاری كرد.

شايد يكی از علل بازی چند گانه و وقت كشی از سوی خامنه ای و رفسنجانی اين است كه آنها منتظر نتيجه انتخابات عراق اند. اگر نتيجه انتخابات عراق سياست های او در عراق را تائيد كند، در آن صورت، وی ترجيح می دهد سكان رياست جمهوری را بدست يكی از افراد مورد تائيد سپاه پاسداران بسپارد، كه دراين ميان شانس علی لاريجانی زياد است.

جدالهای درون نظام در ماه گذشته كه به قول رفسنجانی به سطح «مچ گيري» رسيد، برای خامنه ای اين نتيجه را داشته كه هيچ كارتی را قبل از روشن شدن نتيجه انتخابات عراق و پخته شدن شرايط برای تعرض از دور خارج نكند. اگر«فرصتهای رايگان» نصيب او شود تا كارزار خود را رئيس جمهور كند، در اين صورت رفسنجانی مجبور شود به آنان ياری رساند.

تا رسيدن به آن زمان مشخص شدن نتايج آن انتخابات، ما بازهم شاهد مچ گيريها، ديدارها و گفتگوها، تيغ كشيها و دلجوئی ها خواهيم بود.

به گزارش ايسنا، روز سه شنبه 29 دی اسدالله بادامچيان، قائم مقام دبيركل حزب موتلفه اسلامى، درباره اقدامات «شوراى هماهنگى نيروهاى انقلاب اسلامى» پيرامون انتخابات رياست جمهورى گفت:«تاكنون با پنج كانديداى مطرح ديدارها و مذاكراتى صورت گرفته و تيم پيشنهادى آنها نيز مورد ارزيابى قرار گرفته است. با حجت الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى هم قرار ديدار گذاشته شد تا حضور يا عدم حضور ايشان مشخص شود.»

اين حرف در شرايطی گفته شده كه رسانه های حكومتی از شكاف و حتی انحلال «شوراى هماهنگى نيروهاى انقلاب اسلامى» خبر داده اند. خبری كه گردانندگان شورای هماهنگی آن را تكذيب كرده اند. همزمان با همين تكذيب، همچنان از جانب گردانندگان اين تشكل وابسته به سپاه وبيت خامنه ای كميته پنج نفره شوراى هماهنگى نيروهاى انقلاب اسلامی، در حال گزينش نهايى يك نفر از بين پنج كانديداى مورد نظر اين شورا هستند. ستاد اين ديدارها در خانه علی اكبر ناطق نوری در فرمانيه تهران هنوز به نتيجه مشخص نرسيده است!

 يكی از دلايلی كه در مورد انحلال شورای هماهنگی گفته شده، خروج ولايتی از رقابت درونی و اعلام «مستقلانه» كانديداتوری از جانب وی می باشد. اما دليل مهمتر احتمال كانديداتوری رفسنجانی بيان می شود.

روزنامه ايران در شماره روز 2 دی خود نوشت:«سخنگوی جامعه روحانيت مبارز هم تاكيد كرده است كه در صورت ورود هاشمی به عرصه رقابتهای انتخاباتی، جريانهای اصولگرا در روش خود بازنگری خواهند كرد.»

روزنامه اعتماد هم در شماره روز بعد خود در مورد جبهه‌گيری احمد توكلی، محسن‌ رضايی و محمود احمدي‌نژاد در مقابل علی اكبر ولايتی نوشت:«محافظه كاران جوان به شدت‌ با ولايتی مخالف و معتقدند وی از استقلال‌ رای برخوردار نيست‌ و اگر هاشمی نامزد شود به‌ نفع‌ او كنار مي‌رود.»

اين تنش آشكار چند روز پس از نشست 27 آذر شورای هماهنگی، نشاندهنده اوج گيری بحرانی است كه با مديرت ناطق نوری در مقام دست راست رهبر قرار بود مهار شود. روزنامه ايران در ويژه نامه روز جمعه 4 دی ماه 1383خود، نشست 27 آذر را «رويارويی جناح راست» می داند و می نويسد:«اكنون علی لاريجانی، علی اكبر ولايتی، احمد توكلی، محمود احمدی نژاد و محسن رضايی هريك برای در دست گرفتن اين كليد طلايی (رياست جمهوري) مدعی هستند و هيچ يك حاضر نيست صحنه را به نفع ديگری ترك كند.» و نتيجه می گيرد كه: «راست نشينان ايرانی كه گرد آمده بودند تا گره از كار فرو بسته شان بگشايند و كانديدای نهايی خود را از ميان پنج كانديدای مطرح برگزينند، برای پيشگيری از اختلافات، مقصود خود را به وقت ديگری موكول كردند.»

روز يكشنبه 6 دی، آفتاب يزد از قول محسن آرمين، سخنگوی مجاهدين انقلاب اسلامی نوشت:«حضور اكبر هاشمی رفسنجانی نه تنها بحرانهای داخلی جريان مخالف اصلاحات را تشديد می كند، بلكه اساساً احتمال موفقيت آن جريان را در انتخابات رياست جمهوری منتفی خواهد كرد.» و در همين روز شرق از قول محسن آرمين نوشت: «به نظر می رسد كه رياست جمهوری برای جريان مخالف اصلاحات، لقمه راحتی نباشد. آنها اين گام را نمی توانند به راحتی بردارند.»

روشن است كه در اين شرايط، چالش اصلی ولی فقيه با «اصلاح طلبان» حكومتی نيست. واقعيت اين است كه برای ولی فقيه نظام، رفسنجانی لقمه ايست كه نه می تواند آن را قورت دهد و نه قادر است آن را بيش از اين در دهان نگه دارد. اين  لقمه ای ست كه اكنون در گلوی خامنه ای گير كرده و او درصدد است تا با ياری گرفتن از يك عامل خارجی كه چيزی جز فرصت عراق نيست، اين چالش را در مسير ماندگاری ولايت بحرانی اش هدايت كند.

در اين مناقشه درون حكومتی، مردم انتخاب خود را كرده و سالهاست كه به اشكال مختف آن را بيان می كنند. زنان و مردان ايران با تماميت اين نظام درگير هستند و قدم به قدم در مسير نفی آن پيش می روند.   ( همراه با اندك تغييراتی در اصطلاحات، برگرفته شده از  نبرد خلق شماره 235 اول بهمن ماه 1383)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی