ايران

پيك

                         
 

گفتگوی شهروند با محسن سازگارا

اعلام آمادگی دهها سازمان بين المللي

برای نظارت بر رفراندوم درايران

 
 

شما در «سيزده جواب به سيزده سئوال» به صراحت مطرح كرده ايد كه انجام رفراندوم را از حاكميت كنونی طلب ميكنيد، اما به اين ايراد مخالفان كه جمهوری اسلامی چگونه تن به رفراندوم برای بود و نبود خود خواهد داد نپرداخته ايد ...
ــ ببينيد جمهوری اسلامی نه تنها به رفراندوم تن نمی دهد بلكه با هيچ عمل دمكراتيكی به صورت داوطلبانه موافقت نخواهد كرد. فقط با ايجاد فشار است كه حكومت به خواسته های دمكراتيك تسليم می شود. بخشی معتقدند كه بايد خواستها را با ظرفيتهای نظام تطبيق داد، به عقيده من اما آخر اين خط چيزی جز مجلس هفتم و شايد بعد از آن خواست "بسيجی” شدن تمام مردم نخواهد بود.
در نتيجه نه ظرفيتهای نظام، بلكه توان ايجاد نيروی فشار مردمی بايد ملاك عمل قرار گيرد. به عقيده من با راهكار مقاومت مدنی كه طيفی است متشكل از مقاومت منفی تا حداكثر اعتصابات، می توان فشار لازم را ايجاد كرده و حكومت را وادار به تن در دادن به خواست مردم كرد. وقتی می گوئيم اين يك روند فروپاشی است كه به هيچ روی انقلاب را مد نظر ندارد به اين ترتيب است كه در اين راه رفراندوم، يعنی امكان انتخاب مردم ميان تثبيت وضعيت موجود و تغيير آن وجود خواهد داشت. مردم در اين راه می توانند بگويند كه تنها منشاء اعتبار قانونی اساسی موجود رای آنان است و آنها با رای خود می خواهند قانون اساسی جديدی را مشروعيت ببخشند.

اين راهكار همچنين در جهان مدرن می تواند مقبول واقع شود. در حالی كه شعار سرنگونی در اين راستا قابل توضيح و توجيه نبوده، در نتيجه نمی تواند مقبول واقع شود. در عين حال واقعيت اين است كه نيروی فشار اجتماعی لازم برای تحقق رفراندوم برابر است با نيروی لازم برای سرنگونی يا براندازی، اما تفاوت در اينجاست كه در شكل اول نيروی گرد آمده در مسيری دمكراتيك قرار می گيرد و در شكل دوم به جايی می انجامد كه در نتيجه قهر و خشونت امكان رويش نظام دمكراتيك به مراتب كمتر خواهد شد.

تا اينجا توضيحات همچنان در برخورد با مباحث جاری بود. در مطلب اخير اما، شما همچنين به تشكيل كميته های مردمی اشاره كرده ايد. آيا طرح يا تصور مشخصی از اين كميته ها داريد؟
ــ در حال حاضر اين يك ايده كلی است و يقيناً نظرات مختلف حول و حوش آن مطرح خواهد شد. دوستان ما در ايران نيز زوايای مختلف آن را بررسی می كنند. هر گاه اين بررسی ها به نتيجه نهايی برسد گام سوم يعنی سازماندهی را عملی ميكنيم. در اينجا بگذاريد آنچه در ذهن من می گذرد با شما در ميان بگذارم. سال گذشته وقتی كه در سلول انفرادی قدم می زدم به همان پنج مرحله رفراندوم كه در مقالات و گفتگوهای ديگر به آن اشاره كرده ام فكر می كردم، تصور من آن بود كه در مرحله حاضر ــ يعنی مرحله تعمق و توسعه گفتمان رفراندوم ــ اگر بتوانيم پنجاه نفر از نخبگان سياسی و اجتماعی در داخل و خارج از كشور را با اين پروژه همسو كرده باشيم و پنج هزار نفر هم با اين پروژه هماهنگ باشند می توانيم وارد گام سازماندهی شده و كميته های مردمی را از اين نيروها شكل داده و به مرحله بعدی يعنی آغاز مقاومت مدنی عبور كنيم. اين گام به نوبه خود به توسعه كميته های مردمی انجاميده و حركت تعميق و گسترش جنبش ادامه خواهد يافت. خوشبختانه پيشنهاد طرح درخواست انجام يك رفراندوم در فاصله شش هفته گذشته بسيار بيش از آنچه من توقع داشتم پيش رفته است. ما شاهديم كه دست كم دويست شخصيت حقيقی و حقوقی از حركت پشتيبانی كرده اند. صدها مقاله له يا عليه موضوع نوشته شده است كه پاره ای از آنها بسيار خوب هستند. با تمام تلاشهای انجام شده از سوی حكومت در داخل ايران برای مسدود كردن راه های دست يابی به سايت شصت ميليون دات كام نزديك به سی هزار نفر آن را امضاء كرده اند. به نظر من همين پيشرفت كافی است تا به مرحله تشكيل كميته های مردمی وارد شويم. حال بحث اينكه كميته های مذكور چگونه به يكديگر متصل شده و چگونه همسو می شوند زودرس است. دوستان در داخل كشور درحال بحث و بررسی اين موضوع هستند. واقعيت اينكه اين بحث هنوز خام است ولی قطعاً شكل خود را خواهد يافت.

فكر می كنم شما خودتان تصور مشخصی از اين «كميته ها» داريد. بگذاريد درباره طرح يا تصور شما صحبت كنيم.

ــ ما در سال 2005 ميلادی به خوبی می توانيم از امكانات عصر انفورماتيك بهره مند شويم. اينترنت ابزاری است كه توسط آن می توانيم بسياری از كارهای احزاب سياسی را انجام دهيم. ارتباطات، بحث ها، انتقال نظرات و تجربيات و همچنين انتقادات می تواند از طريق اينترنت انجام شود و كميته ها می توانند در اين راه همسو و مرتبط شوند. مدل مورد نظر من استفاده از ابزارهای مدرن مثل كامپيوتر و ماهواره را در مركز توجه قرار می دهد. اينها ابزاری برای ارتباط و تغذيه متقابل كميته های اين جنبش مردمی خواهد بود.

وظيفه مشخص و صريح كميته های مورد نظر شما چه خواهد بود؟
ــ من دو وظيفه مشخص در مقابل آنها می بينم. يكی تبليغ موضوع رفراندوم به شكل طرح سئوالات، برگزاری جلسه، ميزگرد و بحث حول رفراندوم و اشكال مختلف ديگر تبليغی است.
دوم جمع آوری امضاء و ارسال آن از طريق ايميل است. هم اكنون روزانه حدود 800 ــ 700 ايميل از ايران به سايت می رسد. در مرحله حاضر «كميته های مردمي» در داخل می توانند به دو وظيفه مذكور بپردازند. طبيعتاً در مرحله مقاومت مدنی وظايف كميته ها گسترش خواهد يافت.
در خارج اما علاوه بر دو وظيفه برشمرده، كميته ها می توانند دو كار مشخص ديگر را در دستور كار خود قرار دهند؛ يكی تبليغ و توضيح طرح رفراندوم در ميان افكار عمومی كشورهای محل سكونت شان است. و ديگری جمع آوری كمك های مالی برای پيشبرد اموری همچون برگزاری سمينارها و ... است.

درباره تبليغ ايده رفراندوم ميان افكار عمومی كشورهای ميزبان اين توضيح ضروری است كه رسانه ها، احزاب و گروه های سياسی و اجتماعی و حقوق بشری و همچنين اعضای پارلمان ها را مد نظر دارم.

آيا شما به هدايت مركزی اين جنبش توسط يك كميته، دبيرخانه، شورا، فرد و يا ... قائل هستيد؟
ــ در حال حاضر جنبش دانشجويی اين وظيفه را به عهده دارد و به خوبی از پس آن برمی آيد. به نظر من هدايت حركت های جنبش وار نمی تواند در دست نوعی سانتراليسم تحميلی قرار گيرد. در مراحل آينده و با شكل گيری كميته های مورد نظر، بسته به لياقت و توانايی در يك مكانيسم از پائين به بالا چنين رهبريتی شكل می گيرد. پرداختن به چگونگی شكل گيری يك جمع كوچكتر كه وظيفه هماهنگی كميته های مردمی را بر دوش داشته باشد، هنوز زود است. هرگاه شبكه كميته ها شكل بگيرد، از ميان همان شبكه لايه مديريتی نيز فرا خواهد روئيد.

آقای فرخ نگهدار اخيراً در مطلبی دو نمودار برای مراحل حركت جنبش رفراندوم تصوير كرده است. او در اين دو نمودار بحث تقدم و تأخر را برای «تكوين حمايت بين المللي» مطرح كرده است. آيا شما نيز به اين تقسيم بندی قائل هستيد؟

ــ خير! به نظر من تجربه عمل سياسی حاكی از آن است كه حركت اينگونه پيش نخواهد رفت. من معتقد نيستم كه مثلاً شكل گيری تشكل های مردمی تا نقطه B پيش می رود و سپس جلب حمايت بين المللی آزاد می شود. از انتشار يك مقاله، انجام يك مصاحبه گرفته تا گفتگو با يك NGO محلی، ملی يا بين المللی، اعضای يك پارلمان، دولت ها و سازمان ملل می تواند به عنوان جلب حمايت بين المللی منظور شود. همانطور كه در پاسخ به يكی از سئوالات پيشين گفتم كميته های مردمی در خارج از كشور می توانند به محض تشكيل، جلب حمايت افكار عمومی و حمايت بين المللی را در دستور كار خود قرار دهند.

البته اين كاملاً روشن است كه جلب حمايت بين المللی با واقعيت حركت موجود در ايران در تناسب خواهد بود و حركت وسيع تر پشتيبانی گسترده تر را سبب می شود. اما اين فرايند رابطه متقابلی دارد و يكی بر ديگری تاثير می گذارد.

در «سيزده جواب به سيزده سئوال» شما همچنين به نظارت بين المللی اشاره كرده ايد و برخلاف بسياری از منتقدان آن را برابر با نظارت سازمان ملل قرار نداده ايد. من درجايی با طرحی برخورد كردم كه تشكيل يك گروه شامل افراد معتبر جهانی (مثلاً برخی برندگان جايزه صلح نوبل و از اين دست) را برای نظارت در سطح عالی ــ و نه در سطح عملی ــ پيشنهاد می كرد. نظر شما در اين رابطه چيست؟

ــ اين نيز پيشنهاد بدی نيست. تاكيد «فراخوان» بر نظارت بين المللی از اين روست كه هرگاه فشار لازم ايجاد شده و به نقطه ای برسيم كه رفراندوم می تواند برگزار شود، منطقی آن است كه برای جلوگيری از هرگونه تقلب از نهادهای بين المللی برای رای گيری و شمارش آرا دعوت به عمل آورده شود. دوست جوانی می گفت برای جلوگيری از هرگونه دبه ای حتی در يك مسابقه فوتبال نيز در داخل ايران از داورهای بين المللی دعوت می كنيم. در موارد سياسی و رای گيری ها نيز ما اولين كشوری نخواهيم بود كه از نظارت بين المللی بهره می برد. اين نه با استقلال و نه حاكميت ملی در تناقض است.

حال نهاد مورد نظر شما كه چندين شخصيت معتبر جهانی در كميته ای گرد آمده و مثلاً 5000 ناظر را به ايران گسيل كنند موضوع جالب توجه و قابل بررسی است.

البته ده ها سازمان بين المللی وجود دارد كه چنين كارهايی را انجام داده اند. آنها در رابطه با ايران و طرح رفراندوم نيز به طور غير رسمی اعلام آمادگی كرده اند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی