ايران

پيك

                         
 

هرچند وقت يكبار
آزاد شدگان را "سرشماری” كنيد
شايد در اوين جا مانده باشند!

 
 

الپر ـ ديروز در جلسه وبلاگ‌نويسان با دكتر معين، وقتی صحبت مجتبی سميع نژاد و اينكه آخرين وبلاگ‌نويسی است كه هنوز در زندان مانده مطرح شد، كنار مهندس جهانگرد نشسته بودم. از من پرسيد اينها كی را گفتند؟ گفتم همان وبلاگ‌نويسی كه الان در زندان است. گفت مگر كسی هنوز مانده؟!! شايد باور كردنش سخت باشد، اما آقای جهانگرد از ماجرای سميع نژاد خبر نداشت.

... ديگر من عادت كرده‌ام به اينكه در اين سيستم اينقدر سعه صدر داشته باشم كه بپذيرم خيلی چيزهايی كه شايد به نظر ما عجيب برسد، كاملا ممكن و محتمل است. حتی، شايد اصلا دليلی هم نداشته باشد كه جهانگرد يا ديگران از بازداشت دوم سميع نژاد و ماجراهای بعدش خبر داشته باشند. مگر من خودم غير از يكی دو پست وبلاگی، اقدامی كرده بودم؟ مگر كسی كاری كرده و نتيجه نگرفته؟ اين فشل بودن غيرت و بي‌انرژی بودن مسئوليت اجتماعی ما، باعث مي‌شود كه هيچ كاری از پيش نرود. ما هم مرتب غر بزنيم و شاكی باشيم. شاكی باشيم، اما «شاكي» نشويم و شكايتی به كسی نكنيم.

البته مهندس جهانگرد قول داد كه كار سميع نژاد را پيگيری كند، اما اين از وظيفه من و ما كم نمي‌كند. قبلا هم نشان داده‌ايم كه اگر در وبلاگستان و با وبلاگ‌ها هيچ قدرتی نداشته باشيم، لااقل جريان‌سازی را مي‌توانيم. چرا نكنيم؟

ايده، مشخصا اين است، بي‌مقدمه و بي‌پيرايه. آقای شاهرودی را خطاب قرار دهيم، برايش نامه بنويسيم و از او بخواهيم كار نيمه‌كاره را تمام كند و مشكل آخرين وبلاگ‌نويسی كه در زندان مانده را نيز حل كند تا او به سرعت آزاد شود. يقينا كار ما عملی است، خيلی زود به روش‌های ممكن و در دسترس ما به گوش ايشان خواهد رسيد و به احتمال بسيار زياد جواب آقای شاهرودی مثبت خواهد بود.

رئيس قوه قضاييه با اين سخنان اخيرش نشان داد كه جدا از انديشه‌ها و افكار و روابط و سيستمی كه در او قرار دارد، انسان آزاده‌ای است و از گفتن و شنيدن حرف حق ابايی ندارد. حرفهايش را در وبلاگ اميد بخوانيد. اين حرفها شوخی نيست؛ رئيس يك قوه مملكت اينها را گفته، آن‌هم درباره مجموعه زير دست خودش. اين كار شجاعتی مي‌خواهد كه كمتر كسی دارد. اين صداقت همراه با شجاعت هم هيچ ربطی به ايدئولوژی و تعلقات آدم ندارد، اصلاح‌طلب و محافظه‌كار هم ندارد، شايد تا حد زيادی شخصی و شخصيتی است.

به هرحال فرقی هم نمي‌كند. مهم اين است كه ما تلاش خودمان را كرده باشيم. اصلا هم دوست ندارم درگير اين بحثهای بيهوده شويم كه آيا با اين كار به هاشمی شاهرودی يا سيستم مشروعيت مي‌دهيم يا نه، و آيا ما در مورد شاهرودی اينطور فكر مي‌كنيم يا نه؛ هركسی اصل كار را قبول نداشت اصراری نيست كه همراهی كند. من شخصا فكر مي‌كنم «آزادي» مجتبی سميع نژاد و هر انسان ديگری از بند، مهمتر از هر توهم و تناقضی است كه در ذهنيت‌های ما فراوان است.

من به عنوان يك دوست، يك كسی كه چند سالی فعاليت سياسی داشته، يك كسی كه با سيستم‌های اينها آشناست، يك آزادي‌خواه كه خواهان آزادی همه انسانها از همه بندهاست، يك همدرد و يك دلسوز اگر قبول داشته باشيد، يا (هرچی كه حساب كنيد) حتی يك الپر!، به همه مخاطبان اين نوشته اطمينان مي‌دهم كه اگر اين كار به شكلی درست و جدی انجام شود، كمترين نتيجه مثبت آن آزادی مجتبی سميع نژاد از زندان خواهد بود.

حتی منی كه هميشه در اين بحثها دوست داشتم لايه زيرين قضايا را بنويسم و به حرفهای نگفته بپردازم، فكر مي‌كنم الان نه تنها لازم كه جايز هم نيست. اصلا مهم نيست كه مجتبی سميع نژاد الان در كجاست، چه كسی از او بازجويی كرده، بازجويش با او چه لجی داشته، چه اتهامی در پرونده‌اش نوشته شده، قاضي‌اش كيست و چه نظری دارد، ماجرا به دفتر اينترنت ... چه ربطی دارد، قضيه گرفتن پسورد از او در ... چيست، قضيه هك شدن وبلاگ او چيست، ربط اينها با گروه هكری ... چيست، ربط آن با بچه‌های دفتر اينترنت ... چيست، ربط اينها با سايت ... چيست، ربط آن با سايت‌های ... چيست، رابط اينها با ستاد فلان نامزد كيست و... چيزی كه الان مهم است اين است كه سميع نژاد زودتر آزاد شود. هرچه زودتر، بهتر؛ و اين به اقدام ما وابسته است. (به قول حاج كاظم در آژانس شيشه‌اي) من از غيرت شما يك «يا علي» مي‌خواهم، همين.

....

اميدارم سميع نژاد، كه حتی يك بار هم او را نديده‌ام، حداكثر تا پايان هفته ديگر نوشته‌های ما را در كاميپوتر خانه‌اش بخواند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی