بیانیه پایان سال 84 جبهه مشارکت
بجای یک لقمه نان
یک بغل تقابل و خطر بر سر سفره مردم آوردند

پيک هفته

   

محمدرضا
شب‌ها از ترس زلزله
زیر دیوار بُتنی می‌خوابید
او هیچ ارتباطی با مردم نداشت،
 گاه
از دور برای مردم دستی تکان میداد

ملکه مادر
مالک الرقاب کاخ سعد آباد بود
 حتی محمد رضا هم از او حساب می‌برد
ارنست پرون و اسدالله علم یاران همیشگی محمد رضا بودند.

اسدالله علم               

ارنست پرون           

فرح پهلوی
زمان دانشجوئی در پاریس توده‌ای شده بود، اما پس از آشنائی با شاه
به علائق قبلی خود پشت پا زد و خواست تا ملکه ایران باشد.
هایده ومهستی خدمتکاران کاخ ملکه مادر بودند و با اجازه او خواننده شدند


گنجی از اوین به خانه بازگشت. در بهار اصلاحات رفته بود و حالا، در پایان زمستان اصلاحات بازگشته است! در فضائی بکلی متفاوت با دوران بازداشت خود بازگشته است. این فضا در اطلاعیه ای که یاران اصلاح طلب او در جبهه مشارکت صادر کرده اند، بیش از هر مطلب دیگری اکنون منعکس است. عرصه‌ها تنگ تر شده است. بر خلاف ظاهرا، نه بر اصلاح طلبان، که بر سرکوب کنندگان اصلاحات. لازم نیست این را فریاد کرد، خود عیان است! فصل جدیدی آغاز شده است که عمق آن بیش از سطح دوران اولیه اصلاحات است. حتما او هم به این فضای جدید می‌اندیشد. می‌شنود، می‌خواند و می‌بیند، پیش از آنکه شتابزده به میدان درآید. برای فضا و فصل جدیدی که در راه است باید آماده شد و همه توش و توان را یکجا جمع کرد. همه آموختند. همه آموختیم و آموخته را باید بکار گرفت. هر کس به قیمتی! او نیز به قیمت 6 سال زندان دشوار.

اکبرگنجی
بودن و به آینده
اندیشیدن


به استقبال نوروز و بهار

همراه با ایرانی‌ها، تاجیک‌ها، مردم جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان و حتی دورتر، در بخشی از چین و هندوستان، پاکستان، ترکیه، سوریه، لبنان، عراق و حتی آلبانی روز و سالشان دوشنبه نو می‌شود. رسم و رسوم همه یکسان نیست. هرکجا به زنگ و بو و سنتی به استقبال بهار می‌روند. امپراطوری ایران درعرض و طول جغرافیائی محدود شده، اما نفوذ چندهزار ساله آن نه. این عکس مربوط به نوروز در تاجیکستان است. آنجا که بیش از هر کشور اطراف ایران، با ایران و ایرانی نزدیک تر اند و فارسی را چه دلنشین و شمرده صحبت می‌کنند.


مرتضی مميز منوچهر آتشی مصطفی اسكويی كريم امامی شاهرخ مسكوب

یادآوریم یگانه‌هائی را
 که امسال برای همیشه رفتند

سالی که رفت، چهره‌هائی را با خود بُرد که عمرها باید تا جانشینی برایشان از مادر زاده شود. رفتند و افسوس را بر دل ماندگان گذاشتند. نه سوگنامه می‌خواهیم بنویسیم و نه مرثیه خوانی می‌خواهیم بکنیم. دل ما هم مثل دل شما سوخته است و دریغ بود اگر پای سفره دل، نامشان را مرور نکنیم. آخرینشان علی تجویدی بود. از عجایب چرخ بازیگر اینکه در پایان سال 83 اسماعیل نواب صفا رفت و در پایان سال 84 تجویدی. بسیاری از ترانه‌های آهنگ‌هائی که تجویدی ساخت را نواب صفا سروده بود. عجیب نیست؟
 يادنامه‌های آنان را از روي عكس‌ها می‌توانيد بخوانيد.

علی تجويدی احمد موجانی م. آزاد مهين اسكويی

منوچهر نوذری


چرا فراموش کنیم؟
انقلاب پرتقال
بهار سرخ 74

فیلم قیام انقلابی را نيز با کلیک روی عکس ببینید

سالازار، دیکتاتور پرتقال، به همراه ژنرال فرانکو در اسپانیا، آخرین بازمانده‌های دوران تلخ سلطه فاشیسم بر بخش مهمی از اروپا بودند. 
در1932 ژنرال "آنتونیو اولیویرا سالازار" یک حکومت دیکتاتوری را که از فاشیسم ایتالیایی الهام می‌گرفت در پرتقال برپا داشت. دیکتاتوری سالازار مانند دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا متکی به ارتش و اقتدار اخلاقی کلیسای پرتقال بود. سالازار هرگونه تحول و پیشرفت اجتماعی در درون کشور را سد کرد و از سوی دیگر جنبش‌های ملی در مستعمرات پرتقال را سرکوب کرد. او پس از سقوط فاشیسم در آلمان نیز توانست بر مسند قدرت باقی بماند و امریکا و حتی اروپای زخم دیده از فاشیسم، از بیم نفوذ کمونیست‌ها در پرتقال و اسپانیا، این دو ژنرال متحد هیتلر را حمایت کردند تا بر قدرت باقی بمانند و با موج سقوط فاشیسم از صحنه حذف نشوند. آنها بتدریج به دیکتاتورهای مصلح پرتقال و اسپانیا مشهور شدند! البته روی امواج خونی که در هر دو کشور از انقلابیون و نیروهای مترقی براه انداخته بودند.
سالازار در سال 1968 بیمار شد و در سال 1970 درگذشت. جانشین او "مارچلو کایتانو" قصد داشت همچنان سیاست‌های سالازار را ادامه دهد. این درحالی بود که مبارزه در مستعمرات پرتقال - که اتحاد شوروی و کوبا آن را قویا پشتیبانی ... ادامه


حاج آقا زمینی نیست،  قراره هوائی باشه!


 

دوباره می‌آیند
..... ببین!
و. ازمیان الماس‌ها
 

*
دوباره اما می‌آیند ببین .....
پرنده‌های سبکبال
درختان سر سبز
عاشقان پاکباز
نه از تیر
نه تبر
نه آن عشق نافرجام
از هیچ حذر نمی کنند
 و این است .....
           مفهوم زندگی 
                                        تداوم زیستن !
  

بیست و سه پرنده بودیم           
نشسته بر سیم تلگراف
تيری انداخت سوی ما
یکی افتاد به خاک
پرنده ای  اما روی سیم نماند
*
هزاران هزار درخت بودیم
سبز و جوانه دار
ده  تناور درخت را از بن برید
پس  آنگاه هزاران مان را
پژمردیم و پس جنگلی نماند
*
سه دوست بودیم
یکدل و هم زبان
عاشقمان کرد بر خود
آواره گشتیم و سخنی با هم  نماند


 

 28 اسفند 1384 

شماره 62                
پيک هفته

شاد باشیم
که سال 84
گران تر تمام نشد

سال 84 احمدی نژاد را زائید و رفت. پدیده ایست که باید دید درکدام پیچ تند، ملت ترمز دستی اش را خواهد کشید. آن 20 میلیونی که روز رای گیری در خانه نشستند، آنها که با سه کاندیدای اصلاحات و در سه صف پراکنده به میدان آمدند، آن 15 میلیونی که دیر و کم نفس به میدان آمدند تا سکان ریاست جمهوری حداقل بدست رفسنجانی سپرده شود و سرانجام آن 15 و بقولی 17 میلیونی که برای رنگین شدن سفره شان رفتند و به این پدیده رای دادند؛ همه آنها ملت واحدی هستند که این ترمز دستی را باید بکشند. به چه قیمتی؟ باید دید.
شادی پایان سال آنست که سال 84 را وخیم تر از آنچه پیش بینی می‌شد تمام نکردیم! درانتظار روزی نو و سالی نو کام را تلخ نکنیم. چاره را باید جست. بقول نصرت رحمانی "قفل، یعنی کلیدی هست"
سال نو را همه کارکنان، نویسندگان و تهیه کنندگان پیک نت – به شمول پیک هفته- به شما تبریک می‌گویند. با هم بمانیم و با هم بخوانیم. بخوانیم بنام زندانی، بنام اعدامی، بنام آزادی و بنام بهروزی.


بزم نوروزی
هایده، یاحقی، ملک
ورزنده، جلیل شهناز
پای سفره هفت سین
1- 2 - 3

حالا که ایران تعطیله
ما هم می‌رویم تعطیلات!

یک جُنگ خبری
مرور سال
84


محمد علی کشاورز
برای دعوت به جشنواره‌ها
یادشان رفته
من هنوز هستم
!


علی تجویدی
تاب نیآورد، تا
نوروز85 را هم ببیند
 رفتم و بار سفر بستم- ساخته تجویدی- با صدای هایده


شجریان: تجویدی، گوهری‌دردانه بود
قدر زر، زرگر شناسد
قدر گوهر گوهری!


این سه ترانه هم
عیدی ما به شما

از ابتدای تدارک این شماره پیک هفته، همه دست اندرکاران توافق داشتیم که صفحه ای شاد و نوروز تهیه کنیم. تلاشمان را کردیم، و آنجا که ممکن نشد، تقصیر ما نبود، اوضاع آن نیست که شادی را‌بی‌دغدغه کند. علاوه بر آن نوروزی‌ها که می‌شنوید. این سه ترانه را هم انتخاب کردیم. باباکرم برای شادی و شادی، رفتم با صدای مسعودی که بهرحال مستی و رهائی است و بالاخره ترانه دو صدائی بسیار زیبای پوران و منوچهرسخائی با نام "شب". این دو صدائی، یکی از یادگارهای تسلط پوران به تصنیف خوانی است. نه یکبار، چند بار با دقت گوش کنید تا شاید قضاوتی مانند ما پیدا کنید.... ادامه


تخریب خانه عارف
خانه اش ویران
که خانه آزادی را
ویرانه می‌خواهد!


نگاهی به روسپیگری درایران
حراج
درگذرگاههای
تن فروشی


سرانجام تابلوهای
مدرنیست 82 ساله
ایرانی، در تهران


من "افسانه" ام
به دخترم چه بگویم؟
افسانه شجاعی


کنفرانس پایان مناقشه
خودمختاری کردها
دولت فدرال در ترکیه