پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 



به فرمانده كل قوای جنگ با تهاجم فرهنگی غرب
 بگوئيد: فكری به حال اين جبهه بكن!
خرافات
جنونی حكومتی
كه مثل خوره به جان
ملت ايران افتاده

ماجرای ترويج خرافات در جمهوری اسلامی، البته جديد نيست، اما شتاب گيری آن جديد است. از همان زمان كه برای امام زمان در جاده قم چاه می‌كندند و يا چاه بود و آن را عميق می‌كردند تا به امام زمان برسد، بايد به سرانجام كار انديشه می‌شد، كه نشد. حالا يك مجلس امام زمانی و يك دولت امام زمانی از دل اين خرافات در آورده اند و تمام شرايط و قرائن نشان می‌دهد كه زير همين پوشش و با مسخ كامل تر توده‌های مذهبی و‌بی‌خبر از همه جای كشور، فجايع خونينی را در ايران به بار آورند. حرف‌های ماليخوليائی احمدی نژاد در سازمان ملل، در عربستان سعودی، در بسيج دانش آموزی و آخرين آنها كه گزارش سفر وی به عربستان و از زبان خودش توسط وزير علوم نقل شده، همگی نشان دهنده اين سمت گيری خطرناك است. برای ايجاد يك فاجعه خونين و ملی به انسان و انسان‌هائی نيازاست كه غرق در تفكرات و ايده‌های خود باشد و باشند. يعنی همان پديده‌ای كه در دهه 1930 در آلمان و ايتاليا و اسپانيا ظهور كرد و دامنش امپراطوری ژاپن و رضاشاه درايران را هم گرفت. پديده‌ای كه حتی در خود جمهوری اسلامی و در توصيف جورج بوش، درباره او نيز می‌نويسند و می‌گويند: انسان كم عقلی كه آلت دستی است برای تصميمات بزرگ و فاجعه آميز درجهان.

آنها كه اين لالائی را بلدند و در توصيف بوش هم بكار می‌برند، معلوم نيست چرا در جمهوری اسلامی خود حامی كاريكاتور جورج بوش درايران شده اند. احمدی نژاد حاصل خيزهای نيمه راه فاجعه سازی در ايران است. اگر جلوی آن گرفته نشود، همگان عواقب آن را خواهند ديد. هيتلر و دستگاه جهنمی كه او را هدايت كرد گام به گام مردم آلمان را بدانجا كشاندند كه يا ناظر جنايت در كوره‌های آدم سوزی شدند و يا خود مجری و تائيد كننده آن. آن ديوانه نيز در پايان همه فاجعه‌ای كه ببار آورد گلوله‌ای به مغز خود شليك كرد!

آن كانون مخوفی كه خرافات را سازماندهی شده در ايران ترويج می‌كند، برنامه‌های دراز مدت دارد. شبكه مداحان را دراختيار دارد، شورای نگهبان آلت دستش است، بسيج را تابع خود كرده، فرماندهان سپاه را مغز شوئی كرده، تيم‌های ورزيده ترور سازمان داده، مجلس خبرگان را می‌خواهد قبضه كند، خنجر 8 سال دولت اصلاحات را در پهلو دارد و برای هميشه می‌خواهد از امكان بازگشت آن راحت شود. از چپ (غيرمذهبی) كشی آغاز كرد و حالا رسيده است به كشتار هرآنكس كه در برابرش بايستد. حرف‌های احمدی نژاد، عقبه‌ای دارد و آينده ای. آن عقبه را بايد شناخت و جلوی آينده را گرفت.

به اين چند خرافه كه در مطبوعات انتشار يافته و يكی از وبلاگ نويسان داخل كشور در وبلاگ "نقطه ديد" آن راجمع آوری كرده نگاهی بياندازيد: 


گوش كردن موسيقي

«دختر جوانی در هلند در زمان تلاوت قرآن توسط مادرش با صدای بلند به موسيقی گوش می‌كرد. هنگامی كه با اعتراض مادرش مبنی بر كم كردن صدای موسيقی مواجه می‌شود به او و كتاب قرآن اهانت می‌كند. اين دختر هنگامی كه می‌بيند با وجود مخالفت او باز مادرش به خواندن قرآن با صدای بلند ادامه می‌دهد، قرآن را به زور از دست مادرش می‌گيرد و آنرا پاره می‌كند كه در همان حال دختر جوان آتش گرفته و می‌سوزد. مادر دختر برای خاموش كردن دخترش بر روی او پتو می‌اندازد و بعد از اينكه پتو را از روی او بر می‌دارد می‌بيند كه دختر او تغيير چهره داده و به صورت عكسی كه می‌بينيد در آمده است».

مدتی بعد مشخص می‌شود كه اين خبر از اساس ساختگی بوده است. عكس مربوط به مجسمه‌ای ساخته پاتريشيا پيچی‌نينی است كه از سيليكون و كائوچو ساخته شده و طرحی در مورد مهندسی ژنتيك مربوط به تكامل حيوانات است و هيچ ارتباطی با موضوعات مذهبی ندارد! (آن كه دسترسی به چنين خبری داشته و قطعا با اروپا و مطبوعات آن درتماس بوده و دسترسی داشته، نمی دانسته اصل ماجرا چيست؟ می‌دانسته، اما ماموريت برای داخل كشور اجرا می‌كرده است.)

 

ورود سگ به حرم امام رضا  

 قضيه ورود سگی گريان(!) به حرم امام رضا در مشهد كه در روزهای اخير عكس‌العمل‌های بسياری برانگيخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن در آنجا فيلم و خبر و كپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسيد و مطبوعات نيز با كشيدن‌هاله‌ای از تقدس دور اين موضوع امكان هر گونه تشكيك يا نقد موضوع را از همه گرفتند. سايت اينترنتی انتخاب نيز با آب و تاب و قطعاتی از فيلم ويديويی سگ مذكور به اين قضيه بيشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری اسلامی بعد از چند روز واكنش نشان داد و نوشت:
«توطئه وارد ساختن يك سگ به حرم مقدس حضرت امام رضا(ع) و مطرح كردن خبر آن در پايگاه‌های اطلاع‌رسانی كه طی دو هفته اخير شايعات زيادی را بر سر زبان‌ها به جريان انداخت، با كشف يك باند سودجو و دستگيری عوامل اين باند، خنثی شد.

اعضای اين باند، يك شياد و دو نفر از خادمان حرم بودند كه با همدستی همديگر توانستند يك سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمايند و تا نزديكی ضريح مطهر ببرند و با فيلم‌برداری و انتشار خبر آن و تهيه سی دی اقدام به سودجويی نمايند».

 

چاه عريضه و شيشه مقدس مسجد جمكران  

دو سال پيش در محراب مسجد جمكران شيشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نيز به آن آويزان شد. كم‌كم اين قسمت از مسجد به شكل يك جاذبه‌ی سياحتی- زيارتي(!) درآمد و به تدريج برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم ساختند. زوار در پشت شيشه صف كشيده و آن محل را زيارت می‌كردند. تا جايی كه آيت‌الله مكارم شيرازی در اعتراض به اين عمل گفت: «اخيراْ در محراب مسجد جمكران يك تشكيلات شيشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست كرده‌اند كه كم‌كم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسيدن اين شيشه صف می‌كشند، كسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل كارى كه در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌كنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظيم می‌كنند، بعضی از عوام هم می‌گويند اينجا قبر حضرت وليعصر(عج) است. حتما چند سال ديگر هم فردى پيدا می‌شود و كتابی می‌نويسد كه 70 نفر از اوتاد در اينجا دفن شده‌اند. هركس مرتكب اين كار شده اشتباه كرده است، اين ضربه‌اى به مسجد جمكران است».
پس از اين اعتراض، بلافاصله اين تشكيلات معجزه‌آسا و امامزاده‌ی جديدالاحداث از محل محراب جمع‌آوری شد و البته آب از آب هم تكان نخورد! اما ذهن خرافه‌ساز مؤمنين قلابی و دكانداران دين هم بيكار نماند و محلی را به نام «چاه عريضه» اختراع كردند و اظهار داشتند كه مردم می‌توانند از طريق انداختن عريضه و دعاهای خود در اين چاه از امام زمان بخواهند كه زودتر ظهور نمايد. و البته اين مدت نيز نه تنها عوام كه خواص بسياری هم به اين چاه پناه آورده‌اند و عريضه و دستورالعمل و بخش‌نامه و پيشنهاد انتصابات خود را داخل آن چاه می‌ريزند!

سران انجمن حجتيه نيز اخيراً در جزواتی پيشنهاد روز مخصوصی برای تحريك امام زمان به فرج را در جزوه‌ای داده‌اند كه هزاران نسخه از آن تكثير شده است. در اين جزوه آمده است: «

يك روز خاص به عنوان انقلاب و اجتماع قلوب و دعای كل مردم ايران و ساير شيعيان در كشورهای مختلف تعيين و به طوری كه تمام مردم جهان متوجه آن شوند، تبليغ شود. سوگند به خدايی كه جان ما در اختيار اوست، اگر اين روز مشخص شود و تمامی منتظران و شيعيان در اماكن مقدس جمع شوند و فرج را طلب نمايند و اگر اين روز معين، روز جمعه‌ای باشد، يقينا مولايمان روز شنبه (فردايش) ظهور خواهند فرمود». همچنين در اين جزوه آمده:«دعا جهت تعجيل در فرج، مثل نمازهای واجب روزانه بر هر زن و مرد مسلمان و مؤمن واجب است و ترك آن مثل ترك نمازهای واجب، گناه كبيره و موجب كفر است».

 

گوسفند مقدس شيبان

در ماه محرم سال گذشته در شهر كوچك شيبان نزديك اهواز گوسفندی پيدا می‌شود كه می‌گويند روی شاخ سمت چپ او شمشير امام علی نقش بسته است. بلافاصله اين موضوع دهان به دهان گشته و به يك افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و كم‌كم به رسانه‌های سراسری نيز كشيده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای گوسفند مقدس به سمت شيبان هجوم می‌برند و به تدريج شايعات عجيب و قوی‌تری در مورد اين گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر پديد آمد مثلاً اين كه هيچ چاقوی گلويی او را نمی‌برد و با بعضی از خواص به طور خصوصی صحبت می‌كند و احتمالاً پشكل و ادرارش هم شفاست!

از اين قضيه مدت‌ها گذشت و ظاهراً تقدس گوسفند هم كمرنگ‌تر شد. برخی آن را شايعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند می‌دانند كه به هر صورت درآمد خوبی از طريق نذورات مردم خرافی به پای اين «گوساله‌ی سامری» به جيب زد.  

 

ديگ سمنوی مقدس در قم

 
سال گذشته نيز خبر می‌دهند در ديگی كه در روستای ونارج نزديك قم در آن سمنو می‌پخته‌اند جای پايی ظاهر شده كه احتمالاً جای پای يكی از ائمه است! اين خبر نيز مانند هر خبر خرافه‌آميز ديگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته مردم عقل باخته برای تماشای ديگ سمنوی مقدس به روستای ونارج قم می‌روند و حتی هيأت‌های مذهبی در كنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای ساخت جايگاهی ويژه برای آن جمع آوری می‌شود!

 

زن ببرنمای قم

 دو سال پيش يك عكس تبليغاتی از چهره‌ی زنی با صورت ببر كه توسط فتوشاپ ساخته شده، متعلق به يك موسسه تبليغاتی در كرمانشاه در يكی از مطبوعات محلی چاپ می‌شود. بعد از مدتی اين عكس در قم كپی و تكثير شده و شايعه‌ای پديد می‌آيد كه زنی به مقدسات اهانت نموده و به اين صورت درآمده و او را دستگير كرده‌اند. قدرت تهييج و تحريك اين شايعه چنان است كه به زودی مردم به سمت پاسگاه شيخ‌آباد در منطقه نيروگاه قم هجوم می‌برند و از عوامل انتظامی می‌خواهند تا زنی كه ادعا می‌شود به خاطر پاره كردن قرآن كريم و ريختن آن در زباله‌دانی و تبديل شدنش به صورت ببری كه نيمی از صورتش به شكل انسان است و مانند ببرها دم و سبيل دارد، را به آنها نشان دهند! شايعه می‌شود كه قرار است زن ببرنما را روز جمعه اعدام كنند. با فرا رسيدن بعداز ظهر روز جمعه و نزديك شدن به ساعات اعدام زن ببرنما مردم اين منطقه گروه گروه در ميدان نبوت تجمع می‌كنند و از آنجايی كه يك جرثقيل هم بر حسب تصادف در همان محل پارك بوده مردم گمان می‌كنند كه احتمالاً با همين جرثقيل می‌خواهند زن را اعدام كنند و در واقع وجود اين جرثقيل هم بر اطمينان بيشتر مردم نسبت به اين مسأله می‌افزايد وشايعه را باورپذيرتر می‌كند. اين قضيه به تدريج به صورت يك شورش همگانی درمی‌آيد و با شكستن شيشه بانك‌ها منطقه به آشوب كشيده می‌شود و تعداد زيادی نيز دستگير می‌شوند.

 

 دستخط امام زمان

 مدتی پيش تصوير اسكن شده‌ای از نامه‌ای منسوب به امام زمان( توجه كنيد! به خط فارسی و نه عربی) در تهران و مسجد جمكران توزيع شد و در نشريه‌ی خورشيد نيز به چاپ رسيد و به تعداد زياد در محافل مذهبی تكثير و در سايت‌های اينترنتی نيز منتشرشد كه در آن اشاره شده اين دستخط امام زمان است و خادم مسجد آن را پيدا كرده است. خادم مسجد نوشته:

«در تاريخ 12 محرم 1404 هجری قمری صندوق موقوفه مسجد را كه نذورات و كمك‌های مردمی در آن جمع و صرف اطعام به نام حضرت اباالفضل عليه السلام و عاشورا و مناسبت‌های ديگر دينی می‌شود، باز كردم و مشاهده نمودم به همراه پول‌های درون صندوق نامه‌ای در آن انداخته شده كه روی آن دو عدد شكلات تقريبا بزرگ قرار دارد در حالی كه همه می‌دانيم اين شكلات‌ها هر قدر كوچك باشند ممكن نيست از روزنه باريك صندوق به درون آن وارد شده باشند».
اين كه چرا امام زمان ناگزير شده‌اند وجود خود را با انداختن دو شكلات در صندوق مسجدی اثبات كنند مشخص نيست. اما مشخص‌تر اين است كه به مصداق هر چه دروغ بزرگ‌تر باورش آسان‌تر: «هر چه دروغ عوامانه‌تر، عوام‌پذيرتر خواهد بود»!

نمونه‌ها

به پشت اتومبيل‌ها، روی شيشه تاكسی‌ها، كنار نمره عقب برخی اتومبيل‌های دولتی و حتی اتومبيل وزرا و معاونان و مشاوران دولتی بدقت نگاه كنيد. از اين نوع تابلوها كم نمی بينيد، كه همگی به نوع ترويج خرافات اند. حتی به بخش آگهی مطبوعات هم اگر مراجعه كنيد، كم با چنين مضمونی كه اين براحتی می‌توانيد روی شيشه تاكسی‌های شهرهای مختلف ببينيد روبرو نمی شويد:

 «دعانويسی، گشايش كار، بخت‌گشايی، باطل السحر»!