پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 


جواد مجابی
5 دهه روزنامه نگاری
طنز و شعر و رُمان

يك نويسنده نه مخالف يك حكومت است و نه مدافع آن ، بلكه يك نويسنده برای بهبود وضعيت جامعه ، حق اظهار نظر و انتقاد دارد.

 " جواد مجابی"، هم روزنامه نگار است و هم نويسنده و شاعر. روزنامه نگاری 50 سال پيش شروع كرد. متولد 1318 است. در قزوين و در يك خانواده كارمند. هم حقوقدان است و هم اقتصاد دان. تا انقلاب كارمند دادگستری تهران بود و بعد از آن از همه شغل‌های دولتی كناره گرفت.

مجموعه " زوبينی برقلب پاييز " از دفاتر شعر اوست، اما اولين مجموعه اش " فصلی برای تو " بود.

می گويد:

می توانستم بروم قاضی شوم، اما شعر دست مرا گرفت و به اين سو آورد و تا به امروز هم قصد رها كردن آن را ندارم . هر كس كه پا به دنيای ادبی بگذارد در اين دنيا غرق می‌شود و ديگر مجال رهايی نمی يابد.

آن كه وارد عرصه هنر می‌شود می‌داند كه نخواهد توانست زندگی و آينده اش را از نظر مالی تامين كند، اما ادبيات و هنر به آدم چيزی می‌دهد كه كه هيچ كجای دنيا نمی توان آن را يافت.

تا پيش از انقلاب ، 3 مجموعه شعر بيشتر منتشر نكردم و با تاخيری 25 ساله ، 2000 صفحه از شعرهايم منتشر شده است . ضمن آن كه در كنار سرودن شعر، طنز نيز در مطبوعات نوشتم. داستان كوتاه طنز هم نوشته ام. اولين اثری كه در حوزه طنز و داستان منتشر كردم " آقای ذوزنقه " نام داشت و آخرين مجموعه داستانی كه از من منتشر شد " روايت عور " نام دارد كه سال 83 توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

پس از انقلاب به نوشتن رمان روی ‌‏آوردم و تا به امروز رمان‌‏های " شهروندان " , " شب ملخ" ، " موميايی» , " عبور از باغ قرمز " , "جيم " . " برج‌‏های خاموشی " را نوشته ام.

قالب رمان ، برگرفته از زندگی مدرن است و در خود زوايای مختلف زندگی بشر را نمايان می‌كند . البته گرايش من به رمان نويسی تاثير شگرفی نيز در شعرهايم گذشت و شعرهايم به سمت منظومه رفت.

در دوره‌‏ای ، كانون و پرورش فكری كودكان ، پروژه‌‏ای برای كودكان و نوجوانان دنبال می‌كرد كه من در اين كار سهمی داشتم و برای كودكان 3 كتاب , " پسرك چشم‌‏آبی " , " زيبو مثل سيب كوچولو" و پنير بالای درخت " را نوشتم . اما اين نوشتن برای كودكان تداوم پيدا نكرد.

از همان آغاز تاسيس كانون نويسندگان به عضويت آن درآمده ام . متاسفانه كانون نويسندگان در ايران هيچ وقت نه در دوره پيش از انقلاب و نه پس از انقلاب به رسميت شناخته نشد و هدف كانون كه به عنوان يك نهاد صنفی بايد از حقوق اهل قلم دفاع كند ، در مقابل سانسور بايستد و در پی رسيدن به آزادی انديشه , قلم و بيان باشد ، هنوز محقق نشده است .

سانسور تا دهه 70 در حوزه نشر كتاب به شدت اعمال می‌شد و نام من و شاعرانی چون من به عنوان عناصر نامطلوب مطرح شده بود و آثارمان اجازه انتشار نمی يافت . اما پس از دوم خرداد فضای جديدی برای انتشار كارهايمان فراهم شد.

هيچ كس با خواندن يك كتاب دست به قتل نمی شود و به فحشاء و فساد نيز كشانده نمی شود . به همين دليل نبايد پيش از چاپ و پس از آن برای انتشار يك كتاب موضع گرفت.

حرف نهايی من اعلاميه كانون نويسندگان است. ما كارمان پرداختن به فرهنگ است . ما حزب نيستم كه كار سياسی بخواهيم انجام بدهيم ، البته هر يك از ما تفكر سياسی خاص خودمان را داريم . ولی به عنوان يك نويسنده نه موافق سكوت هستم و نه مخالف آن‌ها . بلكه ما نويسندگان منتقد وضعيت موجود هستيم و برای بهبود آن به عنوان يك روشنفكر اين حق را داريم كه اظهار نظر كنيم.