زير پوشش يك نامه قديمی فاش شد
پيشنهاد ايران به آمريكا
برای صلح با اسرائيل
واشنگتن- سرويس خبری- ترجمه بايرام منصوری


 


كروبی:
نماينده رهبری در سپاه
برای انتخابات خبرگان
خط ميدهد!

       پیک هفته 69  ----------   13 خرداد  1385 - 3  ژوئن 2006

  infos@peiknet.com  

هنر و اندیشه


به آذين
از خاك ايران
 برآمد
وبرخاك ايران
شد

"به‌آذين"، سرانجام، پس از بحث و كشاكشی كه بر سر محل خاكسپاری او جريان داشت، بنا به خواست خانواده وی در "بهشت سكينه كرج" به خاك ايران سپرده شد. آخرين منزل و توقفگاه او در فراز خاك ايران، بيمارستان "آراد" تهران بود كه سه روز در آن بستری شد و سرانجام قلب بزرگترين مترجم ايران از حركت باز ماند. محمود اعتماد زاده، سرگذشت نسلی از مبارزان و ميهن دوستان ايران بود، كه از جنگ دوم تاكنون حوادث ايران را دنبال كرده و خود در حوادث ميهن نقش آفرين بودند. او تنها، مترجم نبود، شخصيتی سياسی، افسری شجاع و ميهن دوست وانسانی دركمال شرافت و پايداری بر سر انسانيت و آرمان های خود بود.
خبرخاموشی ابدی او در، بلافاصله در پيك هفته (صبح 4 شنبه) با اين عنوان اعلام شد: "چشم بيداری، كه برای ابد به خواب رفت". اين عنوان اشاره به يكی از نوشته های سياسی و آموزش دهنده به آذين است كه در روزهای گذشته و همزمان با انواع مطالب و اظهار نظرهائی كه درباره او و آثارش می شود، به آن اشاره نمی شود. نامه هائی كه برای فرزندش در فرانسه نوشت و او را از چپ روی و ماجراجوئی سياسی پرهيز داد. اين نامه ها كه سياسی تر از نامه های "نهرو" به دختر "اينديراگاندی” است در يك جلد و در زمان شاه بصورت زير زمينی درايران انتشار يافت و دست به دست شد. با عنوان "از خواب تا بيداری”.
يادداشت پيك هفته در اعلام خبر خاموشی به آذين را در پيك هفته و يا با از اينجا مي‌توانيد بخوانيد.


بازی شيطانی
 سال‌های‌ سياه
اسلامگرائی  
امريكائی
در خاورميانه
ترجمه: فروزنده فرزاد


هفتاد و دومين كنگره انجمن قلم "پن"
 در برلين


انتشار كتاب
نخستين كنگره
نويسندگان ايران


مقامات
سانسور
و فيلترينگ
به چه می انديشند!
دنيای كامپيوتر وارتباطات


پرستوئی
در "زيرتيغ"
بازی می كند


هوا را بگير
خنده را نه!


31 ارديبهشت
عاشيق ها
دو فيلم مستند


 

هشدار محترمانه وزير خارجه آلمان به ايران
پاكت طرح محرمانه اتمی
از وين به تهران رسيد
توقف كامل غنی سازي
 در صدر پيشنهادات جديد
وحدت1+5 برای ايستادگی در برابر ايران بزرگترين دستآورد اجلاس وين
و محرمانه شدن پيشنهادات بزرگترين دستآورد مقامات كنونی جمهوری اسلامی


پاسخ تصويری
به پاكت محرمانه اتمی

پاسخ به محتوای پيشنهادات و پاكت اتمی جديد و محرمانه اعضای دائم شورای امنيت را شايد بتوان از اخبار و عكس های مجلس ختم پدراحمدی نژاد حدس زد. چهره مبهوت و بيمناك رهبر و احمد جنتی، كه سياست اتمی را هدايت می كنند و كابينه جنگی- اتمی را بر سر كار آورده اند، بر صدر نشستن محمد خاتمی، عليرغم فشارهای روانی و حتی معيشتی كه حاكميت و دولت جديد برای وی بوجود آورده‌اند، حضور بسيار كوتاه و سپس ترك مجلس از سوی هاشمی رفسنجانی، غيبت حسن روحانی رئيس هيات مذاكره كننده قبلی بر سر مسائل اتمی ايران، و بهت و تفكری كه همه در آن غوطه ورند! بی شك روزها و حتی ساعات مهمی برای تصميم گيری است. پذيرش پيشنهادات و توقف غنی سازی، يعنی پوچ بودن همه آنچه درباره تلاش های اتمی دوران خاتمی گفتند و بيهوده بودن بر سر كار آوردن نظامی‌ها و سردمداران گروه های فشار در سالهای گذشته. رد پيشنهادها نيز يعنی فرستادن چين و روسيه به دامن امريكا و تحكيم جبهه‌ای كه عليه ايران در تدارك است. ماجرا جوئی در همين مرحله متوقف می شود و ادامه می يابد؟ سئوال اينست!
اگر مبنای پاسخ را خطبه های امروز احمد خاتمی در نماز جمعه تهران و سخنان بغايت تحريك آميزی كه زد قرار دهيم، ماجراجوئی تا نشاندن ايران به خاك سياه ظاهرا قرار است ادامه يابد. يعنی دولت نظامی می خواهد به آن وظيفه ای كه براساس آن بر سر كار آمده و از حمايت رهبر و شورای نگهبان برخورداراست عمل كند. اولين انفجارها در دستگاه حاكميت، سياسی خواهد بود يا نظامی؟ نشانه های انفجار سياسی اگر در مجلس ختم پدراحمدی نژاد هم كاملا ظاهر نشده باشد، بزودی در مجلس آشكار خواهد شد. مجلسی كه وظيفه اش را فعلا در حد حجاب و تعيين نوع دامن و شلوار خانم ها و زيرجامعه مردان محدود كرده اند و حتی در جريان دو هفته شورش در آذربايجان و جنگ داخلی در بلوچستان و تظاهرات خونين در تمام دانشگاه های كشور مهر سكوت بر لب داشت و يا اگر نماينده ای، چيزی گفت هم جز نفت پاشيدن به حريق دل مردم نبود.


امام جمعه موقت تهران
توقف غنی سازی
يك پيشنهاد نخ نماست


كشف سپاه پاسداران
تظاهرات دانشجوئی درتهران
زير سر 3 جوان دستگير شده بود
آنها چون سبيل دارند، ماركسيست اند!


ادامه دانشجو ربائی در تهران
تظاهرات اعتراضی در دانشگاه امير كبير
تظاهرات دانشجويان دختر در مشهد


بازگشت خاتمی از سفر كويت
منطقه نگران آلودگی های اتمی است


در ادامه تظاهرات اعتراضی در آذربايجان
هزاران نفر در ميانه به خيابان ريختند
برخی دانشجويان دستگير شده اطراف مجلس آزاد شدند.


دراين دارالشفا
پول را نقد می دهند!

اينجا مدرسه دارالشفای قم است. البته اينجا كسی را شفا نمی دهند، بلكه پول خشك می دهند. نه به همه، بلكه به طلبه های تازه به مدرسه آمده. اسمش هست شهريه طلاب. طلبه ها نزد روحانيون مختلف درس می خوانند. هر روحانی هم به شاگردان خودش شهريه جداگانه می دهد. به همين دليل طلبه ها تا آنجا كه بتوانند نزد استادها و يا روحانيون مختلف ثبت نام می‌كنند. هم پول است و هم درس و هم رابطه. دوره يك كوزه آب و يك كاسه ماست با نان سنگك هم گذشته. پيتزا را هم با اشتها نمی خورند، چه رسد به نان و كباب كوبيده كه تا پيش از انقلاب برای طلبه ها يك آرزو بود. لوله نفت يك سرش هم به قم و حوزه وصل شده است. از اين خوان نعمت هركس باندازه نزديكی‌اش به روحانيون حكومتی كاسه ای بر ميدارد. البته بعضی ها، كاسه كه چه عرض شود، يك پالايشگاه هم كمشان است. اينها كه درعكس می‌بينيد برای گرفتن شهريه در دارالشفا صف كشيده اند. طلبه های ايرانی اند. سهم طلبه های خارجی جداگانه داده می شود. شمار طلبه‌های خارجی در جمهوری اسلامی از جمله آمار های محرمانه است كه روی هيچ كدام از سايت های مذهبی نمی توانيد آن پيدا كنيد. هيچكدام از مقامات مربوطه هم اين آمار را نمی دهند. از جمله تمام ادارات و سازمان هائی كه به نوعی با اين مسئله در ارتباط مستقيم هستند. روی گوگل هم كه با هر اسمی از اسامی ادارات مربوطه هم كه بزنيد چنين آماری بدست نمی آوريد. حداكثر می گويند طلبه خارجی در ايران خيلی زياد است!
يگانه آماری كه تاكنون بصورت شفاهی و غير رسمی گفته شده حكايت از آن دارد كه در قم 10 هزار طلبه خارجی تحصيل می كنند كه بيشتر آنها افغانی و عراقی اند و در ميانشان از كشورهای اروپائی و امريكائی هم يافت می شود!
عكس ها از ساتيار


644 تذكرآبكی
مجلس هفتم تذكر می دهد
دولت نهم دَرِ كوزه می گذارد


شرق الاوسط اخبار محافل سياسی ايران را تائيد كرد
جمهوری اسلامی در سراشيب سازش‌های غافلگير كننده
ايران تسليم اتمی می شود و كنار امريكا و اسرائيل می نشيند
جمهوری اسلامی در يك كنفرانس بين المللی، با حضور امريكا، اسرائيل، عراق، 6 كشور خليج فارس و اعضای دائم شورای امنيت  توقف غنی سازی را به شرط حمله نشدن به ايران می پذيرد.

پيك نت 2 خرداد: پيش شرط های امريكا برای مذاكره
به رسميت شناختن اسرائيل همكاری با طرح خاورميانه بزرگ


درحرف تهاجم - درعمل عقب نشيني
چرا رهبر نقشی دو گانه را
برای عقب نشينی برعهده گرفته؟


افشاگری رويا طلوعی
تجاوز به من و ديگر زنان
زندانی در زندان های سنندج
شورش نه حاصل تحريك خارجی بلكه حاصل اين فجايع است


 با من هاشمی
فكر نمی كردم چنان كنند
كه درانتخابات اخير كردند


زيرفشار امريكا
ارتباط پولی جمهوری اسلامی  با بنيادهای خيريه جهانی قطع شد


اخبار جنبش دانشجوئی
آزادی عده ای از دستگير شدگان
مصاحبه رئيس دانشگاه تهران
بازداشت عضو رهبری انجمن اسلامی اميركبير
اعتراض به جلوگيری از نقد دولت


عكس اين مصاحبه گويای همه ماجراست
هفته صفحه مصاحبه پوچ احمدی نژاد با مجله اشپيگل


خبرهشداردهنده "يونگه ولت"
بزرگ ترين مانور نظامی  تركيه، اسرائيل، فرانسه وامريكا


ريشه های شورش مردم كجاست؟
فيلم را ببينيد!
اين دهان بايد دوخته می شد و زبانش بريده؟

اين چه دست پرتوانی است كه می تواند در ايران رانندگان شركت واحد را ناچار به اعتصاب كند، تا بلكه بتوانند سنديكای خودشان را باز كنند و حقشان را بگيرند؟ آن دست توانمندی كه شورش مردم دو بخش آذربايجان را موجب شده كدام است؟ دانشگاه های ايران يكپارچه خشم و اعتراض است، كدام انگشت در كار است؟ در بلوچستان و كردستان نيز سر را زير برف فرو برده و می گويند دست خارجی در كار است. لابد زبان اسانلو را هم خارجی بريده و به رويا طلوعی هم خارجی در زندان سنندج تجاوز كرده؟ در انتخابات دوره نهم رياست جمهوری كه هاشمی رفسنجانی نيز می گويد "تصور نمی كردم با من هم چنين كنند" لابد دست خارجی در كار بوده!
بچه توی بغل دايه زشت رويش گريه و بی تابی می كرد. دايه به همسايه ای كه آمده بود بپرسد چه خبراست، گفت: بچه از جن ترسيده! همسايه بچه را از دايه گرفت و بچه ساكت شد. گفت: دايه جون! بچه از خودت می ترسد!


مصاحبه خبری سخنگوی دولت
خبرنگاران  مشت بر سندان دولت نكوبند!


سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

A.KH.P

ِDeutsche Bank

Konto Nr 4593745

BLZ: 10070024

Germany

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


    

 

 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


چند كلام
بی تعارف
با دفتر تحكيم
علی اكبرموسوی خوئينی ها

علی اكبر موسوی خويينی ها، نماينده مجلس ششم و دبيركل سازمان ادوار تحكيم وحدت  در سومين فستيوال آموزشی دفتر تحكيم گفت:

من امروز می خواهم گذشته را نقد كنم. امروز در فضايی قرار گرفته ايم كه تعارف و پرده پوشی نسبت به مسائل و مشكلات، باعث ايجاد خسارت های بسيار بزرگی به مملكت و جنبش دانشجويی می شود. البته من هنوز خودم را جزو جنبش دانشجويی می دانم  و اين انتقادات  را كه مطرح می كنم به خود ما هم برمی گردد. ادعا دارم كه هنوز هم در ميان بقيه تشكل ها و گروههای سياسی دانشجويی، دفتر تحكيم جزو مجموعه هايی است كه دارای سلامت حداقلی است و اين سلامت را همچنان حفظ كرده است. سلامت و پويايی مجموعه انجمن های اسلامی و دفتر تحكيم، به خاطر ساختار خاص و پويای آن است، چون اجازه نمی دهد كه افراد در مجموعه تحكيم ، بطور ثابت و دائمی و طولانی باقی بمانند و هميشه تغيير و تحول و پالايش وجود دارد. هميشه از لايه های زيرين بيش از 60 دانشگاه كشور، افكار و استراتژی های نو به دفتر تحكيم پمپاژ می شود و اين سيال بودن مهمنرين فايده اش ايجاد يك مجموعه سالم و زنده و پويا خواهد بود. دفتر تحكيم عليرغم همه خطاها و محدوديت ها در مقايسه با گروههای سياسی حرفه ای و احزاب، قطعا بسيار كم اشتباه تر است. انتخابات رياست جمهوری هم گويای اين مطلب بود كه شامه جنبش دانشجويی قوی تر از احزاب عمل كرد، البته نمی گويم جامع ترين تصميم را گرفت، بهتر از اين هم می توانستند عمل كنند. همين كه الان بيشترين حساسيت و فشار از طرف حاكميت، روی تحكيم وحدت است و ساختمان تحكيم دوسال است كه پلمب است، نشان از زنده بودن و موثر بودن اين تشكل است، كسانی كه در جهت تضعيف اين مجموعه گام برمی دارند، كاملا در اشتباه هستند. از خاتمی خواستيم كه در روزهای آخر رياست جمهوری اجازه دهد كه انتخابات آزاد انتخاب شورای مركزی تحكيم در دانشگاهها برگزار شود و ارگانهای امنيتی و اطلاعاتی دخالت نداشته باشند. استراتژی تحكيم در سالهای اخير، استراتژی دوری از قدرت بوده است. اگر منظور از اين استراتژی دوری از قدرت حاكم باشد، ما هم اين را قبول داريم و موافقيم ولی اگر منظور دوری از قدرت بطور مطلق و فی نفسه دوری از هرگونه قدرت باشد، چيز درستی نيست. ما رفراندوم را نفی نمی كنيم، در نطق های پيش از دستور در مجلس ششم، من و خانم حقيقت جو از رفراندوم و اصلاحات ساختاری سخن گفتيم، ولی خوب ماحصل رفراندوم چيست؟ رفراندوم چه منجر به تاييد يا تكذيب وضع موجود شود، باز در ذات خود، يك "قدرت" جديد را دارد، كه اين قدرت جديد يا می تواند تثبيت كننده وضع موجود باشد تا قدرت آلترناتيو باشد، پس ما گريزی از مساله قدرت نداريم. اما در دوره دوم خرداد، چون احزاب قوی و حرفه ای شكل نگرفته بودند، روزنامه های دوم خردادی ليست انتخاباتی ارائه دادند ، كاری كه در هيچ كشور توسعه يافته و پيشرفته اصلا سابقه ای ندارد، آسيبی هم كه مطبوعات و دانشجويان در جريان اصلاحات خوردند از همه بيشتر بود، الان اكثر زندانيان سياسی از قشر روزنامه نگار و دانشجو هستند. بعد از مدتی كه اصلاح طلبان در قدرت جاگير شدند و احزاب متعدد اصلاح طلب تشكيل شد و حتی بيش از نياز هم حزب درست شد، يك مرتبه ناگهان لحن نيروهای اصلاح طلب عوض شد، مثل سعيد حجاريان كه گفت جنبش دانشجويی برود دنبال كار تئوريك و سياست را رها كند، ظاهرا در اين مقطع ديگر اصلاح طلبان علاقه ای به حضور دانشجويان در سياست نداشتند ولی حقيقت اين بود كه احزب اصلاح طلب نتوانستند در غياب جنبش دانشجويی موفق باشند. انتخابات رياست جمهوری از پيش طراحی شده بود و نياز به مشاركت حداكثری برای توجيه اين نقشه از پيش طراحی شده بود(!)  نمی‌دانم چرا برخی دوستان ما اين را نفهميدند و توجيه كننده يك طرح از پيش آماده شده ، شدند و آلت فعل يك بازی شدند و مثل كارگرانی كه يك ساختمان را می سازند دقيقا همان نقشی را كه برايشان در نظر گرفته بودند، ايفا كردند. ولی جنبش دانشجويی نسبت به اين نقشه از پيش طراحی شده در رياست جمهوری هشدار داد ولی از طرف احزاب اصلاح طلب بايكوت شد، انتخابات نشان داد كه جنبش دانشجويی در نقطه ای نيست كه عرصه سياست را مجددا به احزاب واگذار كند و به دنبال مسائل صنفی اش دانشجويی برود. دفتر تحكيم يك ملاقات حضوری با معين داشت و به او نامه نوشت و هشدار داد و از معين خواست كه در اين بازی وارد نشود، در دور دوم هم به آقای هاشمی سه روز قبل از انتخابات، نامه ای نوشته شد و به هاشمی گفتيم كه اين رقابت نيست، ولی ايشان نتوانستند تصميم بگيرند. دانشجوی نسل ديجيتال امروز با دانشجوی آرمان خواه و راديكال نسل قبل فرق می كند و نبايد توقع آن جور سياسی بودن نسل قديم را از نسل فعلی داشت. بزرگترين ويژگی نسل حاضر اين است كه بسيار زيادتر از نسل قبلی ، " هزينه - فايده" می كند، چه در عرصه سياسی و چه در عرصه فردی. الان برای دانشجوی نسل حاضر، فرقی نمی كند كه نيازهای علمی و تحصيلی صنفی و ..خود را از چپ بگيرد يا از راست، از انجمن اسلامی بگيرد يا از بسيح. استراتژی بسيج عوض شده و آنها برای جذب دانشجويان از كلاسهای تقويتی درسی و اردو و ...استفاده كردند كه موفق هم شدند. من در يك شهرستان به مناسبت 16 آذر سخنرانی می كردم، موقع پرسش و پاسخ،  يك خانم با ظاهر خاصی روی سن آمد و خودش را عضو هسته مركزی بسيج معرفی كرد و سئوالش را مطرح كرد كه من خيلی تعجب كردم و باور نكردم كه ايشان عضو بسيج باشند، آنهم عضو هسته مركزی شان.

واقعيت امروز اين است كه جنبش دانشجويی خشاب هايش را خالی كرده است. با شعار "رفراندوم" و حرفهای اخير گنجی ديگر حرفی برای گفتن باقی نمانده. چند هفته قبل، انجمن اسلامی خواجه نصير يك بيانيه سفيد صادر كرد، يعنی فقط آرم انجمن بود و امضای انجمن در پايين، من اول فكر كردم كه دستگاه فكس خراب بوده ولی پيگيری كردم و ديدم كه نه اصلا اينها ديگر حرفی برای گفتن با حاكميت ندارند!

بنظر من معنی ندارد كه دفتر تحكيم هم ساختمان اش را بخواهد و هم به حاكميت فحش و بدبيراه بگويد و بگويد تو دموكرات نيستی و منتخب مردم نيستی و ....، بايد فكری به اين حال كرد.

تا سالهای 74- 5 بين تحكيم وحدت و مقام رهبری ، ارتباط و گفتگو وجود داشت و حتی رابط رسمی وجود داشت. آخرين گفتگوی دفتر تحكيم با مقام رهبری  وقتی بود كه ما در شورای مركزی بوديم و بعد از درگيری در تجمع 11 اسفند 76 به ديدن رهبری رفتيم و گفتگو كرديم.

جنبش دانشجويی بايد از فعاليت های سياسی ايرانيان مقيم خارج هم درس بگيرد، آنها بابت سخنرانی ، از شنوندگان پول می گيرند و هزينه كار سياسی را تامين می كنند. الان جنيش دانشجويی نظاره گر اجرای وعده های احمدی نژاد خواهد بود.


به طمع بستن مطبوعات
اين بازی خطرناك
را حكومت باب كرد؟
و. فرهاد رجبعلی