پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

محمدعلی افغانی
اگر شاه
 او را هم کشته بود
"شوهرآهوخانم"
را چه کسی می نوشت؟
"شوهرآهوخانم" داستان ناتمام تبديل زن ايرانی به ماشين توليد بچه، ارضاء کننده تمايلات جنسی مرد و مسئول پختن و روفتن خانه است. داستانی که حالا دولت احمدی نژاد دنباله آن را گرفته است!

 

 

ورود ناگهانی علی محمد افغانی درابتدای دهه 1340 به صحنه ادبيات داستانی ايران، با رمان هزار برگی "شوهرآهوخانم" يک حادثه بود. تا آن هنگام، دراين صحنه نامی از او نبود، گرچه زندانيان سياسی پس از کودتا و يا آنها که اخبار کوتاه محاکمات نظامی پس از کودتا را دنبال کرده بودند، شايد هنوز نام او را بخاطر داشتند. هر صفحه رمانی که نوشته بود، برگی بود از زندگی واقعی مردم کوچه و بازار به معنای توده مردم، و اين يک رويداد مهم ادبی بود.

کتابش را انتشاراتی منتشر نکردند. چاپ رمانی با هزار برگ، در روزگاری که مردم ايران حوصله داستان های پاورقی مجله ها را نيز نداشتند، برای انتشاراتی ها يک قمار بود. افغانی به اين دليل، با سرمايه خود کتاب را در دو هزار نسخه منتشر کرد. جسارتی که ناشران را حيرت زده کرد، اما برای کسانی که با افغانی زندان بودند و دادگاه نظامی او را ديده بودند چندان متعجب نشدند. او افسر سازمان نظامی حزب توده بود. در دادگاه به اعدام محکوم شد و سپس همراه با عده ای ديگر از افسران توده ای محکوم به اعدام، با يک درجه تخفيف به حبس ابد محکوم شد. علم (وزيردربار شاه) می نويسد که «اعليحضرت در روزهای آغاز محاکمه افسران توده ای چند بار گفت که بايد حداقل 150 نفر آن را تيرباران شوند تا ديگر هيچ ارتشی از اين غلط ها نکند، اما فشار جهانی زياد بود و به همين دليل اعدام ها نتوانست ادامه پيدا کند.» علی محمد افغانی بدين صورت از اعدام جسته بود و پس از چند سال که شاه موقعيت خويش را تحکيم شده يافت و کار همه سياسيون و احزاب را تمام شده، گروه هائی از حبس ابدی ها نيز مشمول عف شده و از زندان بيرون آمدند. از جمله محمد علی افغانی. از جمع اين محکوم به اعدام ها که از مرگ جسته و به حبس ابد محکوم شده بودند، شماری (6 تن به اضافه صفرقهرمانيان) تا انقلاب بهمن 57 در زندان ماندند و با سقوط شاه آزاد شدند. گرچه اين آزادی چندان دوام نيآورد و بار ديگر 5 تن آنها به زندان بازگردانده شده و از ميان آنها چهارتن به همان سرنوشتی محکوم شدند که شاه به علم گفته بود!

"شوهرآهوخانم" که منتشر شد، استقبال از آن شوک دومی بود که بر ناشران وارد آمد و به همين دليل خيلی زود توزيع آن را قبول کردند و به اين ترتيب کتاب رفت برای چاپ های بعدی.

همان زمان نجف دريابندری که محمدعلی افغانی را پيش و پس از زندان می شناخت، در مطبوعات وقت نوشت: اين داستان زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عميقی پديد آورده و صحنه هائی را پرداخته که انسان را به ياد آثار بالزاک و تولستوی می اندازد.

سيروس پرهام نيز در مجله راهنمای کتاب، که يکی از ارزنده ترين مجلات دوران، بود نوشت: بی هيچ گمان بزرگترين رمان زبان فارسی خلق شده  و تواناترين داستان نويس ايرانی، درست همان زمان که انتظارش می رفت پا به ميدان نهاده است.

محمدعلی اسلامی ندوشن نيز در مجله يغما نوشت: انتشار شوهر آهو خانم نشان داد که به رغم سمومی که در هوا پراکنده است، هنوز ايران می تواند درست در لحظه ای که انتظار می رود شگفتی های از آستين بيرون آورد. استقبال شگفت انگيز از رمان "شوهرآهوخانم" چنان بود که سرانجام به فيلمنامه تبديل شد. شرح اين فيلم را نيز می توانيد در مطلب دنبال دار تاريخ سينمای ايران( در همين شماره) بخوانيد.

افغانی، پس از شوهرآهوخانم، رمان 800 صفحه ای "شادکامان دره قره سو" را نوشت. پيش از انقلاب "شوهرآهوخانم" بارها تجديد چاپ شد، پس از انقلاب نيز بارها در تيراژ های بالای 10 هزار نسخه ای منتشر شد، البته يکبار 11 هزار جلد قطع پالتوئی آن بدستور مدير مکتبی و تازه برگمار شده بر سر انتشاراتی مصادره شده اميرکبير به کارخانه مقوا سازی فرستاده شده و خمير شد، زيرا افغانی حاضر نشده بود برخی کلمات و جملات رمان را عوض کند. مدير مکتبی اميرکبيرمصادره شده سايه احمد محمود، دولت آبادی، افغانی، يونسی و بزرگ علوی و هر نويسنده ديگری را که سابقه توده ای داشت با تير می زد. البته چاپ "شوهرآهوخانم" توسط انتشاراتی های ديگر ادامه يافت.

"بوته زار" آخرين اثر افغانی است که در سالهای اخير منتشر شده است.