پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 
 


از پس 4 سال و اندی
احمد محمود
آن هميشه همسايه را
چه كسی فراموش می كند؟

 

چهار سال و اندی از خاموشی "همسايه ها" گذشت. احمد محمود همسايه همه ايرانی ها بود.

 

ابراهيم يونسی:

 

در توصيف‌ها اغلب از اصطلاحات بومی استفاده مي‌كند و شيوه‌ استفاده‌اش به دل مي‌نشيند.  سخنش گاه عصبی و گره‌گره است؛ مثل ريتم خود زندگی در شهر؛ اما هيچ‌گاه سرد و نا به‌ هم ‌پيوسته نيست، مضامين كار محمود همين مردم و زندگی آن‌هاست؛ مردمی عادی، پر از تناقض، عصبی و...، اما روراست و اغلب صميمی و بسا بلندنظر. همين مردم شهری كه اغلب دست در جيب يكديگر دارند، گاه حتا بسيار بلند نظرند و گاه فوق‌العاده خطرناك و بيش‌تر ساده‌لوح.

منوچهر آتشی:

 

اگر دو سه نويسنده ريشه در خويش داشته باشم، يعنی از زمين و طبيعت و ريشه مردم خودشان جوشيده باشند، و همه ويژگي‌های روزگار خودشان را بازتاب داده باشند، يكي‌اش احمد محمود است. مثل نيما كه انگار در مازندران متولد شده تا شاعر شود و تمام خصوصيات ديار خودش را منعكس كند و بعد اين را پيوند بدهد با جهان. مردم ايران را پيوند بدهد با جهان. همين كار را احمد محمود در نوشته‌هايش كرد. اين خصوصيت عمده و اصلی احمد محمود بود.

 

محمود دولت‌آبادی:

 

 احمد محمود زندگی خود را روی زبان و ادبيات اين مرز و بوم گذاشت. نويسندگان اين حوصله خدادادی عظيم را دارند كه درباره جزييات روحيات اقوام، طبقات، اقشار، لايه‌های اجتماعی، آدم‌ها و مناسبات آن‌ها بنويسند، به همين دليل، بسيار ساده اما بسيار مهم، نويسندگان ملت‌سازند.

 

محمد بهارلو:

 

احتمالا در رمان‌های هيچ‌يك از نويسندگان معاصر ما به اندازه‌ رمان‌های احمد محمود اين همه آدم‌ و سنخ از گروه‌ها و طبقات و آحاد مختلف جامعه ديده نشده است. كارگران، كارفرمايان، ملاحان، مبارزان، بازجوها، شكنجه‌گران، قاچاقچيان، پااندازان، ولگردان، آس‌وپاس‌ها و مانند اين‌ها. در عين حال، نويسنده رشته‌های خانوادگی و اداری و اقتصادی آن‌ها را با نظام موجود پيوند مي‌دهد و شايد يكی از ارزش‌های جامعه‌شناختی رمان‌های او در همين كيفيت نهفته باشد.

 

اميرحسن چهلتن :

احمد محمود در كنار دولت‌آبادی، راوی زمان و فرهنگی گسترده بود. او روشنفكری بود كه معيار‌های دهه 40 را تا آخر با خود همراه داشت.

 

احمد محمود:

برای نوشتن، كار بايد مكانيكی باشد؛ به اين معنا كه نويسنده بايد عادت كند هر روز چيزی بنويسد. اگرچه آن را، روز بعد، پاره كند و دور بريزد. گويا ماكسيم گوركی است كه مي‌گويد در نوشتن هيچ معجزه‌ای وجود ندارد، به جز كار و كار و كار... اين‌ها همه درست است. نويسنده بايد واقعا ياد بگيرد، هر روز چند صفحه بنويسد، اما اين هم به نظر من درست است كه نويسنده اول بايد به مرحله‌ای از احساس و عاطفه خاص برسد كه وقتی كار مكانيكی مي‌كند، بي‌اين‌كه خود نويسنده توجه داشته باشد، احساس و عاطفه، مثل جان‌مايه، در متن كار مكانيكی بنشيند؛ وگرنه كار مكانيكی به تنهايی قادر به خلق هيچ اثر هنری نيست.

داستان خوب آن است كه هر كس آن را بخواند، بي‌ترديد يقين حاصل مي‌كند كه مي‌تواند مثلش را بنويسد؛ اما وقتی قلم به دست گرفت، از نوشتن يك جمله‌اش هم عاجز مي‌ماند.

متولد چهارم دی ماه 1310 در اهواز بود. "داستان‌ يك شهر" ، "همسايه‌ها" و "درخت‌ انجير معابد" همه در جنوب و در خوزستان مي‌گذرد.

پس از كودتای 28 مرداد به زندان افتاد و سپس تبعيد در بندرلنگه بود. "درخت انجير معابد" يادگار اين تبعيد است: درخت تناور سايه‌افكنی بود كه زير آن بساط خود را پهن مي‌كرديم و غذا مي‌خورديم.

"درخت انجير معابد" 1379 آخرين رمانی بود كه احمد محمود پيش از خاموشی شاهد انتشارش شد. دي‌ماه 81 در يكی از بيمارستان‌ها تهران بستری شد و پس از هشت روز اغما، 12 مهرماه 1381همه ما را ترك كرد و رفت تا در كنار شماری از سرآمدان شعر و موسيقی و هنر ايران در امامزاده طاهركرج آرام بگيرد.