پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 

 

 


تاريخ سينمای ايران- تحقيق مسعود مهرابی-5
تيغ سانسور
از "ب" بسم الله
زير گلوی سينمای ايران بود

 

گفتند "آغامحمدخان قاجار نبايد كشته شود" و محتشم كه خودش فيلم را ساخته بود، پس از آنكه مسئول مميزی شد به هنگام بازبينی فيلم در اداره نمايش به فيلم پروانه نداد و گفت فيلم بسيارمزخرفی است!! و سرانجام قسمت اعظم تكه های مربوط به خودش را ازفيلم خارج كرد.

فحشا و افراد فاسد شده بشكل موجوداتی زيبا و خيال انگيز نشان داده می شدند، ازطرفی اين طوروانمود می شود كه زنی كه سقوط كرد، بايد دركاباره يا كافه ای آواز بخواند، يعنی هنرمساويست با فساد و مطربی!!

 

 

سال 1333 سينمای ايران از "تقديرچنين بود" به "چهارراه حوادث" رسيد، فيلم "تقدير چنين بود" را، كه نويسند فيلم نامه و كارگردان آن تروآل گيلانی بود، عباس كاوه تهيه كرد. تروآل گيلانی، كه يكی ازنخستين سينمايی نويسان ايران است، با "تقديرچنين بود" وارد جرگه فيلم نامه نويسان و فيلم سازان شد. اين فيلم نيزهمچون فيلم های ديگر، مشكل ضعف تكنيك داشت، مثلا براثر نورضعيف و گاه شديد پاره ای ازصحنه ها چهره ها به سختی ديده می شد. دراين فيلم 16 ميلی متری سياه و سفيد، مهين ديهيم، احمد قدكچيان، و داديان و ملكه رنجبرنقش هايی ايفا كرده بودند. به هرحال، تقديرچنين بود به موفقيتی دست نيافت.

"سرژآزاريان" كه هنگام تاسيس استوديو ديانا فيلم با ساناسار خاچاطوريان همكاری می كرد و فيلم هايی نظير "گلنساء"- اولين محصول ديانا فيلم- و "همسرمزاحم" را – كه درتهران به نمايش درنيامد- ساخته بود، دراين سال دراستوديو "طلوع" فيلمی به نام "برباد رفته" ساخت. فيلم را واهاك فيلم برداری كرد و تهيه كننده آن "تقوی” بود. بازيگران برباد رفته سارنگ، صبوحی، شهير، پرديس و پروين بودند. اين فيلم بيش ازسه هفته درسينما پارك نشان داده شد.

سرهنگ گلسرخی دراين سال فيلم "نقلعلی” را دراستوديوی ارتش كارگردانی كرد. گلسرخی بعد ازدرمبخش دومين فيلمساز ارتشی بود، و اثرش كم و بيش خط و ربط تبليغاتی كاردرمبخش را داشت. موضوع فيلم چنين است:

"نقلعلی” به علت اختلافی كه با نامزدش پيدا كرده دواطلب خدمت نظام وظيفه می شود و وقتی دختربه سراغش می رود تا او را ازتصميمش باز دارد، ديگركاراز كار گذشته و "نقلعلی” سربازشده است. "نقلعلی” كه به شكل يك روستايی دست و پا چلفتی نمايانده می شود، با ندانم كاريهايش همه چيز را بهم می ريزد و حوادث خنده آوری بوجود می آورد. اما كم كم ياد می گيرد كه فردی مرتب و منظم باشد. خدمت سربازی اش كه تمام می شود، می بينيم كه به صورت جوانی فهميده و جدی درآمده است- درست همانطوركه دلخواه نامزدش بوده است.

اين فيلم كه تمام كارهای فنی آن دراستوديو ارتش انجام گرفت 16 ميلی متری و رنگی بود و بازيگران آن تفكری، آريان، عباس مصدق و عباس تفكری بودند. نقلعلی ازنهم آبان درسينما تهران به مدت چهارهفته نمايش داده شد.

تروآل گيلانی بعد ازفيلم "تقديرچنين بود" اثرديگری به نام "بوالهوس" با دستياری خسروی- مديراستوديو كاخ- ساخت كه نويسنده فيلم نامه نيزخود او بود. فيلم برداری بوالهوس را مهدی انوشفرانجام داد و بازيگران آن حسين اميرفضلی، علی تابش و قدكچيان بودند. اين فيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد بيش ازيك هفته كارنكرد.

سومين افسرارتش كه پا به گود فيلم سازی گذاشت. "محمد شب پره" بود. او دراين سال استوديوی "ری فيلم" را تاسيس كرد و "عروس دجله" را ساخت. نصرت الله محتشم كارگردان اين فيلم، برای اولين بار درتاريخ سينمای ايران ازچهارفيلمبردار- ژرژ ليچنسكی، فره وشی، فمين و كوشان- استفاده كرد. موضوع داستان اززندگی "جعفربرمكی” مايه گرفته بود، و درطول فيلم هفده ترانه اجرا می شد كه آل داوود، پروانه، آفت و جفرودی آنها را می خواندند. افزون براين، چند رقص، با مناسبت يا بی مناسبت، درفيلم گنجانده شده بود. عروس دجله دراكران اول تهران، شش هفته نمايش داده شد.

فيلم عروس دجله تداوم داستانی نداشت و حضوربيشتر بازيگران فيلم منطقی نبود. صحنه ها به رغم وجود چهارفيلمبردار اغلب ازروبرو تصويربرداری شده و فيلم شكل تئاتربخود گرفته بود. درتطبيق صدا نيزدقت زيادی  بكار نرفته بود.

دراين سال استوديو "جهان نما" فيلم "سرنوشت دررا می كوبد" را عرضه كرد. اين فيلم اولين و آخرين محصول اين استوديو بود. جمشيد بختياری در سال 1331 استوديو جهان نما را بوجود آورده بود. شناسنامه اين فيلم چنين است: نويسنده فيلم نامه و كارگردان: حسن شيروانی، تهيه كننده و فيلم بردار: جمشيد بختياری، بازيگران: هوشنگ بهشتی، مهين، ضياء و مينا و منير تسليمی.

استوديو عصرطلائی فيلم ديگری به نام "ميليونر" به بازار فرستاد. نويسنده فيلم نامه معزالديوان فكری، كارگردان امين امينی، تهيه كننده عزيزالله كردوانی و فيلم بردار، بديع بود. ميليونر 35 ميلی متری و سياه و سفيد بود و تفكری، ياسمين، هامازاسب و رضا كريمی درآن بازی داشتند. امينی سعی كرده بود با كنارهم قراردادن تفكری- با هيكلی چاق- و هامازاسب- با هيكلی لاغر و قدی بلند- به فيلمش لحنی خنده آورد بدهد. اما كمدی بودن فيلم در سطح رد و بدل كردن جملات مضحك باقی ماند.

پرويزخطيبی دراين سال سه فيلم ارائه داد: اولی "كينه" بود كه آنرا با همكاری مشيری تهيه كرد. بازيگران اين فيلم 16 ميلی متری سياه و سفيد، هوشنگ بهشتی، عبدالله محمدی، زری وداديان و اكبرمشكين بودند. دردومين فيلم، "محكوم به ازدواج"، خطيبی تهيه كننده، فيلم نامه نويس و كارگردان بود. دراين فيلم قره داغی، هايده، عبدالله محمدی و زری وداديان بازی داشتند.

سومين فيلم به نام "قيام پيشه وری” نگاهی هجوآلود به ماجرای قيام پيشه وری درآذربايجان و برخوردهای "زلفعلی گاريچی” و "غلام يحيی” داشت و با ورود ارتش و سركوب شورشيان ماجرا پايان می يافت. فيلم اول درمدت پنج ماه، دومی سه ماه و سومی طی يك ماه ساخته شد. هيچيك ازاين سه فيلم موفقيتی برای خطيبی درپی نداشت، چرا كه جدا ازسوژهای پيش پا افتاده، حاوی نواقص بيشماردرپرداخت بودند. هرسه فيلم محصول "سازمان سينمايی اوريانتال" بوده و بوسيله "مهدی انوشفر" فيلم برداری شدند.

استوديو "هنرفيلم" كه توسط مهدی بشارتيان ايجاد شده بود "شب های معبد" را به بازارفرستاد و همانطوركه انتظارمی رفت اين فيلم سرهم بندی شده بی ربط با شكست روبرو شد. فيلم را ناصركوره چيان كارگردانی كرد و مينا، ناصركوره چيان، علی كميلی، مهدی كريمی و ملكه رنجبر درآن بازی داشتند. فيلم به طريقه 16 ميلی متری سياه و سفيد ساخته شد.

 

"پارس فيلم"، با عرضه چهارفيلم دراين سال عنوان پركارترين را نصيب خود كرد. "دسيسه" به كارگردانی علی كسمائی اولين اثربود، تهيه كننده آن كوشان، فيلم بردارعنايت الله فمين و بازيگران دلكش، عبدالله بقائی، فريدون قوانلو و كيانی بودند. موضوع دسيسه همان داستان كهنه و مكرر تاريخ سينمای ايران است: تجاوز. تجاوزيك شهری به يك روستايی. اما روستايی بعدا خواننده محبوب مردم می شود و انتقامش را ازمتجاوز می گيرد. فيلم دسيسه شكست خورد، زيرا ازنظرفنی كاستی های فراوان داشت. فيلم فاقد تداوم و يكپارچگی بود و درمونتاژ و نورپردازی و صدابرداری اش ضعف هائی ديده می شد. طغرل افشار، منتقد فيلم، درهمان زمان پيرامون اين فيلم نوشت:

"چند سال بود كه به آقايان صاحب استوديوها تذكرداده می شد كه با اين روش دركارخود موفقيتی بدست نخواهند آورد و عاقبت اين دكان بسته شد و مال التجاره پوچ و مسخره آنها را كسی ابتياع نخواهد كرد.

آن زمانيكه فرياد ميزدم شما به هنرخيانت می كنيد و مردم تنها به جرم فهميدن زبان فارسی و شنيدن آهنگ های ايرانی بتماشای فيلم های شما می آيند! و با اين روش سينمای ايران را درآغازكار خود با عدم موفقيت و سقوط روبرو خواهيد كرد!!

آنها پاسخ می دادند كه شما فيلم های ما را با فيلم های آمريكائی قياس كرده و بدين جهت آنها را قابل ديدن نمی دانيد و غرض ورزی می كنيد؟ قطعا اين حقيقت برای صاحبان بعضی ازاستوديوها تلخ و غيرقابل قبول می آيد و اما مبارزه قلمی منتا زمانی ادامه يافته كه ديگرخود مردم اين محصولات مبتذل را كه تنها وسيله تجارت عده ای قرارگرفته طرد می كنند. اكثرسينماهای درجه اول پايتخت ديگرحاضر بنمايش محصولات فارسی نيستند و درسينما های ديگرهم مانند سابق كسب موفقيت نمی كنند... دسيسه، اين محصول جديد پارس فيلم ازهرحيث ازمحصولات قبلی ضعيف تر و بی ارزش تر است، آنهائيكه معتقد بودند كه بايد ازاينها تشويق كرد، اينك پيش بروند، اكنون بايد اين فيلم را به بينند و متوجه شوند كه بزرگترين استوديوی ايران چگونه پس ميرود. يك داستان بی سروته كه معلوم نيست جنبه جنائی دارد يا اينكه يك فيلم موزيكال عشقی است. بازهم موضوع آمدن يك دهاتی به شهرو متمدن شدن او درميان است. عشق مسخره و بی تناسب يك دختر شهری و يك پسردهاتی كه قيافه اش شبيه كسانی است كه سالها درنازو نعمت زندگی كرده و فربه شده اند ( نه يك دهاتی) اساس اين داستان را تشكيل می دهد. پرسوناژهای كميك بطور بی تناسب درمقابل يكديگر قرار می گيرند. و بازهم كاملا مشهود است كه كوچكترين هدفی برای فيلم منظور نشده است. ازموضوع كه بگذريم و به مسئله تكنيك دقت كنيم متوجه می شويم كه سبك فيلم برداری و پلان بندی بسيارضعيف است. تناسب پلانها و دكوپاژ بقدری مسخره و بی اساس است كه صحنه های فيلم را بكلی برهم زده است.

مونتاژ فوق العاده ضعيف است. موزيك متن فيلم كوچكترين ربطی با صحنه ها ندارد. برخی اوقات اوج می گيرد و برخی اوقات قطع می شود! فيلم "دسيسه" قهقرای سينمای ايران را ثابت می كند..."

دومين فيلم "آغامحمد خان قاجار" نام داشت. اين فيلم نه تنها با آنچه درمتون و اسناد تاريخی درباره آغامحمدخان نوشته اند وفق نمی داد، بلكه نويسنده فيلم نامه نيز گويا قصد كرده بود كه شخصيت او را واژگونه كند. دراين فيلم نصرت الله محتشم تهيه كنند و كارگردان و همچنين بازيگرنقش آغا محمدخان بود. صادق بهرامی درنقش محمد خاصه تراش و حسين اميرفضلی درنقش گرجی- قاتل آغا محمدخان- بازی كردند. صحنه های فيلم بيشتر به تئاتر شباهت داشت، زيرا مونتاژ خام و ابتدائی نتوانسته بود وظيفه خود را انجام دهد. نور بيشترصحنه ها ضعيف بود، اما ضبط صدا نسبتا خوب انجام شده بود. محتشم تمام توانايی خود را بكاربرده بود كه نقش آغامحمد خان را با چيره دستی اجرا كند. آغا محمدخان قاجار، كه صحنه هايی ازآن دركاخ گلستان فيلم برداری شده بود، باراول هشت هفته كاركرد. نكته جالب درمورد "آغا محمدخان قاجار" و كارگرانش محتشم اين است كه وقتی محتشم به رياست اداره مميزی گمارده شد فيلم را به عنوان جعل تاريخی توقيف كرد! دكتركوشان تهيه كننده فيلم دراين باره گفته است:

"آغا محمدخان دراصل فيلم بدی نبود، بخصوص كه درمورد تهيه اش و اينكه تا حدود زيادی ازنظرمكان، موقعيت و فضا به زمان قاجاريه نزديك باشد، كوتاهی نشده بود، اما بعد ازآن كه ازسانسوربازگشت، ديگرفيلم جالبی نبود، يك هجويه مزخرف و بی سرو تهی شده بود. شايد اين امرتعجب آور باشد و حتی ممكن است سوء نيتی درحدود "سانسور" پديد آورد. اما وقعيتش اين است كه محتشم اين بليه را بسرفيلم نازل كرده بود، و او كه خودش فيلم را ساخته بود، به هنگام بازبينی فيلم دراداره نمايش به فيلم پروانه نداد و گفت فيلم بسيارمزخرفی است!! و سرانجام قسمت اعظم تكه های مربوط به خودش را ازفيلم خارج كرد. ايراداتی گرفت ازجمله اينكه "آغا محمدخان" نبايد كشته شود و نتيجه آن شد كه يكی ديگرازحوادث محيرالعقول فيلم سازی در ايران بوقوع پيوست. يعنی دراين فيلم تاريخ برعكس شد و حتی تغييرات كلی درشبيخونی كه خدمه های "آغا محمدخان" برای كشتن او تدارك ديده بودند، داده شد..."

سومين فيلم پارس فيلم دراين سال، "شاهين توس"- به كارگردانی حسين دانشور- نام داشت كه فيلم نامه آنرا كريم فكور و شميم نوشته بودند. عنايت الله فمين فيلم برداری، و بازيگران حسن دانشور، كورش كوشان، آرين، الی واترمن، جمشيد مهرداد، اكبراخوت و دلبروكيلی بودند. تهيه اين فيلم 35 ميلی متری و سياه و سفيد پنج ماه طول كشيد و سه هفته نمايش داده شد. در شاهين توس، طبق معمول چند صحنه رقص و آواز گذاشته شده بود.

"راهزن" ازجمله فيلم هايی بود كه سيامك ياسمی، يكی ازشركای پارس فيلم آنرا ساخت. دراين فيلم نه تنها نقص های لابراتواری پارس فيلم بچشم می خورد، بلكه بی دقتی و شتابزدگی درهمه جای آن آشكاربود. درنتيجه راهزن نيزفروش خوبی نداشت. درراهزن محمدعلی زرندی، آرين، زندی و سيامك ياسمی بازی داشتند. اين فيلم 35 ميلی متری را عنايت الله فمين، فيلم برداری كرده بود.

ديانا فيلم دراين سال سه فيلم به نمايش گذاشت: "دختری ازشيراز" و "چهار راه حوادث" به كارگردانی ساموئل خاچيكيان و "ماجرای زندگی” به كارگردانی هوشنگ كاووسی و نصرت الله محتشم.

"دختری ازشيراز" دومين فيلمی است كه خاچيكيان كارگردانی كرد و پس از "ولگرد" ازنظر كيفيت فنی تحولی به حساب می آيد. اين اولين فيلمی بود كه مونتاژ و فيلم برداری آن بخوبی انجام گرفته بود. فيلم بردار فيلم بوريس مانايوف و بازيگران آن فرح پناهی، آرمان، ايرج دوستدار و مهری عقيلی بودند. اين فيلم درابتدا "عايشه" نام داشت كه "كميسيون امورنمايشات" وزارت كشور، اين عنوان را نپذيرف. خاچيكيان قبل ازفعاليت درسينما، داستانی به نام "پرده های خاكستری” درسال 1324 درنشريه "آليك" نوشته بود كه دست مايه او برای فيلم دختری ازشيراز شد.

گفتنی است كه اولين آنونس ( فيلم آگهی) درتاريخ سينمای ايران برای فيلم "دختری ازشيراز" ساخته شد. فكراين كاررا خاچيكيان داده بود. بويژه كه سينما ديانا متعلق به صاحبان استوديو بود و اين امكان وجود داشت كه مدتها قبل ازنمايش فيلم نمونه كوتاه آنرا نمايش دهند. آنونس "دختری ازشيراز" با صحنه پرتحركی ازفيلم آغاز می شد و بعد با صحنه آرامی ادامه می يافت و سرانجام پس ازمعرفی بازيگران، با صحنه پرتحرك ديگری به پايان می رسيد- الگويی كه بعدها مورد استفاده بسياری ازآنونس سازان قرار گرفت.

 

"طغرل افشار" درمورد فيلم "دختری ازشيراز" چنين اظهارنظركرد:

"جريانات اين سوژه نامربوط مبهم و نكات تصنعی و غيرطبيعی آن خيلی زياد است. اولا "فحشا و افراد فاسد شده بشكل موجوداتی زيبا و خيال انگيز نشان داده می شود، ازطرفی اين طوروانمود می شود كه زنی كه سقوط كرد، بايد دركاباره يا كافه ای آواز بخواند يعنی هنرمساويست با فساد و مطربی!! مثل اينكه خواسته اند منكراثر محيط طرز زندگی روی اشخاص بشوند. زنی كه سقوط كرده و چند سال تن فروشی می كرده دراين فيلم بشكل يك موجود حساس كه ظرافت و زيبائی ازسرو رويش می بارد، نشان داده می شود. علاوه براين درطی جريان فيلم حس انتقام را تمجيد كرده اند در حالی كه درجهان مترقی اينگونه انتقام های شخصی اصولا مسخره كوچك است و مفهومی ندارد. بلكه بايد سعی كرد شرايطی بوجود آورد كه مسئله انتقام اصلا وجود خارجی پيدا نكند... ازلحاظ تكنيك و فيلم برداری كليتا ميتوان گفت كه پيشرفت زيادی درفيلم مشاهده می شود. بطوركلی از لحاظ نسبی مونتاژ و شستشوی فيلم خوب و پلان سازی آن تا اندازه ای از فيلم های فارسی سابق بهتراست و ضمنا معلوم است كه برای اينكه فيلم بهترشود از خرج و بكار بردن مدت زمانی خودداری نشده است. اين نكته اميد بخشی در سينمای فارسی بشمار می رود. دكور و تنظيم نور نيزمتناسب و خوب است و اما بهترين بازی فيلم توسط "فرح" خواننده هنرمند كه برای اولين بار روی پرده سينما ظاهر شده اجرا می شود..."

 

خالدی هنگامی كه آهنگهای فيلم "مراد" را تصنيف می كرد، بفكرساختن "ماجرای زندگی” افتاد. خالدی و زاهدی به ديانا فيلم رفتند و برای تهيه فيلم قرارداد بستند و خالدی بيست آهنگ برای آن ساخت. ظاهرا برای اينكه كارگردانی فيلم شكل آبرومندی پيدا كند از "هوشنگ كاووسی” كه درس سينما خوانده و تازه ازاروپا برگشته بود دعوت شد تا آنرا كارگردانی كند. كاووسی با بوريس ماتايوف، بيست دقيقه ازماجرای زندگی را كاركرد اما چون اختلاف سليقه پيدا شد، فيلم را نيمه تمام رها كرد و تهيه كنندگان مجبور شدند به كارگردان ديگری رو آورند. نصرت الله محتشم، رشته كاررا بدست گرفت و به كمك ژرژ ليجنسكی، فيلم برداری جديد، تغييراتی درصحنه ها داد و فيلم را به پايان برد. درجريان ساخته شدن فيلم چند بار درداستان تغييراتی داده شد. به هرحال آنچه درآخرعرضه شد، فيلم خوبی نبود. كاووسی درمورد اختلافاتش به هنگام ساختن اين فيلم چنين گفته است:

من تازه ازخارج آمده بودم، زبان صاحبان فيلم را نمی دانستم يا آنها زبان مرا نمی فهميدند. فيلمی درهمان سال ورود بدست گرفتم كه متاسفانه دراثر عدم توافق درسليقه فيمابين صاحب فيلم و سازنده فيلم كه من بودم، ناچار فيلم را ازمن گرفتند و به ديگری كه زبانشان را می فهميد دادند و اوهم آنطور كه آنها می خواستند فيلم را تمام كرد و فيلم همانطور كه آنها می خواستند در بازار كاركرد.

و اما "چهارراه حوادث"، آخرين فيلم اين سال سرو صدای زيادی به پا كرد. مطبوعات راجع به اين فيلم بسيارنوشتند و آنرا اثری برجسته ناميدند. در حاليكه چهارراه حوادث بجز چند مورد فنی، با آثارقبل و بعد ازخود تمايز اساسی نداشت. اين فيلم كه ساموئل خاچيكيان آنرا در ديانا فيلم ساخت 66 شب درپنج سينمای هما، ديانا، رويال، ونوس و ماياك نمايش داده شد. عليرغم ضعف های فنی، چهارراه حوادث درنخستين فستيوال سينمای ايران تحسين بسياری برانگيخت و جوايز بهترين كارگردانی و بازيگرمرد را بخود اختصاص داد. موضوع چهارراه حوادث چنين است: "فريد" بعد ازاينكه دخترش جوان ثروتمندی را به همسری برمی گزيند، برای بدست آوردن پول بيشتر وارد دسته "سليم" و همكارانش می شود و كارش به سرقت می كشد. اما درجريان يكی ازدزدی ها پليس سرمی رسد و او ضمن فراربا دختری به نام "هما" برخورد می كند و هم اوست كه "فريد" را بار ديگربه زندگی اميدوار می كند. بازيگران اين فيلم سياه و سفيد 35 ميلی متری عبارت بودند از: ناصرملك مطيعی، آرمان، ويدا قهرمانی، مورين، سپهرنيا، زندی و مينا.

به هنگام نمايش چهارراه حوادث، شخصی با امضای "الف- م" درمجله "ستاره سينما" نوشت:

"... سناريوی فيلم "چهارراه حوادث" بوسيله خاچيكيان نوشته شده و گويا برای تنظيم "ديالوگ" دركميسيونی تحت مداقه قرارگرفته است. ولی متاسفانه بايد گفت كه اين كميسيون كارمثبتی انجام نداده است زيرا اكثرديالوگهای آن طولانی بی سروته و نصيحت وار بوده و توسط هنرپيشگان دكلمه می شود. نكته مهم صدا برداری اين فيلم می باشد زيرا اگرخوانندگان متوجه شده باشند اشخاصی بجای هنرپيشگان صحبت كرده اند كه هيچ گونه تناسبی با شخصيت آنها نداشته اند...

مونتاژ اين فيلم را "ساموئل خاچيكيان" انجام داده ماهرانه بوده و می توان گفت كه كمك بسياربزرگی درموفقيت اين فيلم نموده است، درباره هنرپيشگان گو اينكه شايد بواسطه اشكالاتی درتيپ آنها زياد مطالعه بعمل نيامده معهذا نمی توان منكر بازی خوب "آرمان" درنقش سليم و "مورين" و "كيايی” گرديد، اما موقعی آرمان ازكادرخارج می شود كه تماشاچی انتظار آن را ندارد و تسليم وی بدست پنجه عدالت تا اندازه ای برای تماشاچی نا مفهوم است. موزيك متن فيلم ازصفحات كلاسيك و فيلم های خارجی اقتباس گرديده و برعكس بقيه فيلم های فارسی حتی المقدور ازآنها بجا استفاده شده است. آوازهای ايرانی اين فيلم مخصوصا "آوازی كه دركارخانه خوانده می شود علاوه به اين دليل كه خواننده اش معلوم نيست زائد بنظرمی رسد..."