دراجلاس سازمان ملل
بوش با دور زدن حاكميت ج. ا
خطاب به مردم ايران سخن گفت
برای علی لاريجانی ويزای امريكا صادر شد، اما اجازه خروج از ايران نگرفت!

پيک هفته

   

خاطرات وزيردربارشاه"علم"
نسخه هائی كه شاه برای دانشگاه و دانشجويان می پيچيد
مشق تكراری
حاكميت يكدست
از روی دفترهای كهنه شاه
شاه بدست خويش جنبش دانشجوئی را به خشونت كشاند
وزمينه فاجعه خانه‌های تيمی و كشته شدن جمع زيادی دانشجو را فراهم ساخت

تظاهرات دانشجویان تهران، در سال انقلاب همه سدها را پشت سر گذاشت

رژه  نیروی انتظامی- پلیس- شاه در سال های ادامه جهل مرکب او

شاه نيز نتوانست بفهمد، آنچه بعنوان نارضائی دانشجوئی در دانشگاه ها رخ می دهد، بازتاب كوچكی است از نارضائی و بحران عمومی در جامعه. دانشجو از فضا و كرات ديگر وارد دانشگاه نشده، بلكه فرزند همان روستائی و كارمند و كارگر و بيكار و غارت شده جامعه است كه به دانشگاه رسيده است. آزادی می خواهد كه درد نان و مزد ناگرفته پدر و اشك حسرت مادرش را بگويد. شاه نفهميد و دراين جهل مركب تا وقتی از ايران جارو شد نيز باقی ماند. شاه نيز در هر تظاهرات دانشجوئی دست خارجی و مخصوصا روس ها را می ديد و تعجب می كرد كه چرا اين همه پيشرفت را كه او خود بدان اعتقاد داشت نمی بيند و يا چرا قدرت نظامی و پيشرفت های ارتش كشور را نمی بيند! اين نگرش چه تفاوتی با آنچه اكنون برای سال جديد تحصيلی دانشگاه تدارك ديده اند و يا سخنان اخير وزير اطلاعات وامنيت در مشهد دارد؟ كابوس كمك 75 ميليون دلاری امريكا به اپوزيسيون جمهوری اسلامی و كشف انقلاب مخملی، در زمان شاه نيز به نوع ديگری و در قالب بنياد "لاروس" وجود داشت. همان اندازه كه شاه دچار تخيلات بيمارگونه بود، تئوری پردازان حاكميت جمهوری اسلامی نيز گرفتار ماليخوليا نشده اند؟... ادامه


مرادی كرمانی
يك نسل ديگر از
قصه نويسان كودكان ايران
كم كم پا به سن می گذارند


"رياست جمهوری"
داستان ادامه دار!

چه بازی ها كه درانتخابات رياست جمهوری بر سر مردم در نيآوردند و آخر سر هم، با آنكه رضائی بر اسب مراد نشسته بود(البته وارونه) احمدی نژاد را بر خر مرداد نشاندند. از آن بوسه ها، جز پست شهرداری تهران به قاليباف نرسيد و از نمد جمعيت منتظر 50 هزارتومان هم عمامه ای برای مهدی كروبی بافته نشد. داستان ادامه دارد. از جمله با طرح صفحه شطرنجی كه روزنامه شرق منتشر كرد و الحق كه كار بچگانه ای كردند!


5 شعر
از دفتر اين روزگان

ايران اتمی
 در يك نگاه، پشت چراغ قرمز

عدالت درايران، بر سر هر چهار راه به حراج گذاشته شده است. گرسنگان گل مهرورزی پخش می كنند. آنها كه به نان شب محتاج اند، برای رئيس جمهوری كه قرار بود تخم دو زرده بكند، درگذرگاه ها اسفند دود ميكنند. پابرهنه ها شيشه اتومبيل ها را جلا می بخشند. آرزو به دل ماند گان پشت چراغ قرمز شيرينی و شكلات و آدامس می فروشند تا كام سواره ها شيرين شود. دختری كه گفته اند از 9 سالگی بالغ شده ای، حالا در 16 سالگی ميان اتومبيل ها می گردد و اسكاچ ظرفشويی پخش ميكند تا نان به خانه ای ببرد كه 4- 6 دهان گرسنه منتظر اوست. پسركی بادكنك آرزوها را برسر چوب كرده و می فروشد. پيرمردی با التماس تقاضای بخشش و عدالت دارد. كارگر بوده و حالا بيكار. قرار بود جانشينان محمد به دستان او بوسه بزنند! مادری كه فرزند بر دوش مقابل پنجره اتومبيل ها ميخكوب می شود از بازندگان بورس اقتصاد اسلامی است و آن ديگری لنگ قسط اسلامی است.
پابرهنه ها، آرزوبدل ها، حاشيه نشين ها... ديگر مرزی ميان فقير حرفه ای و برخاك سياه نشسته نيست.

29 شهريور 1385

 شماره 77
   
پيک هفته

تاريخ سينمای ايران – 6(مسعود مهرابی)
اميرارسلان نامدار
فرخ لقای خالدار
از نادر فيلم هائی
كه سوژه آن تجاوز نبود

درسال 1334 پانزده فيلم به نمايش درآمد و تعدادی ازبازيگران به كارگردانی پرداختند كه وحدت و مجيد محسنی ازآن جمله بودند. سال 34، سال يكه تازی "اميرارسلان نامدار" بود. "اميرارسلان نامدار" يكی از دو محصول استوديو پارس فيلم، اقتباسی ازيك داستان قديمی عاميانه بود كه از نظرتجاری موفقيتی بزرگ يافت و حد نصاب فروش تمام فيلم های فارسی پيش ازخود را شكست.
پارس فيلم، اين فيلم را نيزبا سرهم بندی و شتاب ساخت و به بازارفرستاد. اميرارسلان نامدار دارای دكورهای زشت و نامناسب بود، درتطبيق حركات و صداها دقت نشده بود، و ازنظر فنی ضبط صداها ضعف بسيارداشت. ايلوش و روفيا كه تا آن زمان گمنام بودند، شهرت و محبوبيت خود را با بازی دراين فيلم بدست آوردند. هرچند كه بازی خوبی ارائه ندادند. امير ارسلان نامدار 35 ميلی متری، سياه و سفيد، و نويسنده فيلم نامه و كارگردان آن شاپورياسمی و تهيه كننده اش دكتراسماعيل كوشان بود. هوشنگ قديمی نقد نويس مطبوعات سينمايی درباره فيلم اميرارسلان چنين نوشت: ... ادامه


آثار درويشيان در قرنطينه سانسور
پناه به اينترنت
مقابله جديد با سانسور
كه داستان نويسان ايران
اكنون به آن می انديشند


اوريانا فالاچی
روزنامه نگاری برجسته
"كريستين امانپور"

می خواست جانشين او شود!


ملاقات شرعی
يك تصادف
با 3 كشته و يك دق مرگ!
بيژن صف سری


سوفیا

باقدرت بازی کرد

با غرور پیر شد


جامعه به كجا می رود؟
سرانجام زن ستيزی
عاقبت مردسالاری


مصاحبه وزيرخارجه اسرائيل با CNN
غنی سازی اورانيوم درايران
نبايد به مرحله برگشت ناپذير برسد


سخنگوی وزارت خارجه امريكا:
غيبت لاريجانی
 يك تاكتيك شناخته شده است


سرنوشت يك قصه
پس از ويراستاری
وبلاگ ورطه- حامد حبيبی


پیش از آنكه منشی شويد

موقع استخدام در شركت ها
شرح وظايف بخواهيد


لغو كنسرت "سراج"
هنر چاپلوسی و عوامفريبی
 نزد مداحان است و بس!