ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

آمدیم و عقب نشینی اتمی شد
بعد از این
جان را نثار
چه چیز کنند؟

احمدشیرزاد 
 
 
 
 

 

شعار می دادند « انرژی هسته ای، به جان ما بسته ای »، و چه اغراق می گفتند. چند نفرشان ایمان دارند به این شعاری که می دهند و حاضرند جانشان را فدای سانتریفوژهای کشورشان کنند؟

ارزش هایی که انسان ها حاضرند جانشان را در راه آنها فدا کنند، زیاد نیستند. خیلی ها در راه دین یا عقیده شان حاضر به جانفشانی هستند. در تاریخ هر سرزمین سربازان و دلاوران زیادی را می توان یافت که در راه وطن کشته شده اند. کسان زیادی نیز زندگی شان را در راه دفاع از انواع شرافت ها و هویت های بامعنا یا بی معنای محلّی، قبیله ای، خانوادگی و امثال آن فدا کرده اند. کاری نداریم که رشد عقلانیت و دلبستگی به منافع فردی بتدریج انسان ها را حسابگرتر از گذشته کرده است و هر چه زمان به جلو می رود و جوامع توسعه یافته تر می شوند، آحاد انسانی برای فداکاری و از خود گذشتگی بیشتر از گذشته سبک و سنگین می کنند. اما هر چه در ذهنم جستجو می کنم به سختی می توانم ملتی را پیدا کنم که حاضر باشد در راه دستیابی به یک فناوری جانفشانی کند!

اگر می گفتند حاضریم جانفشانی کنیم اما زیر بار زور نرویم، اگر می گفتند تصمیم سیاسی مسئولانمان برایمان مقدس است و حاضریم جانمان را فدای سخن آنها کنیم و یا اگر می گفتند انرژی هسته ای با شرافت ما گره خورده است و در راه شرف ملی خود فداکاری می کنیم، موضوع شکل دیگری به خود می گرفت. اما اینکه صرفا به دلیل جور آمدن وزن و قافیه دو کلمه "هسته ای " و " بسته ای " چنین شعار کلی و مطلقی داده شود چه معنایی دارد؟

شاعران در شعر خود حق دارند اغراق گویی کنند و کسی آنها را مذمت نمی کند. اما سیاستمداران و تصمیم گیران و تصمیم پردازان مجاز به اغراق گویی نیستند. اغراق گویی سیاسی دیری نمی پاید. با تغییر شرایط شعارهای تند رنگ می بازند و از خاطره ها محو می شوند. خیلی ها بابت خیلی چیزها مدعی بودند که تا پای جان می ایستند، اما شرایط واقعی و فشارهای عینی آنها را در وضعیتی قرار داد که شعارهای حماسی و جان فشانانه خود را به فراموشی بردند.

اکنون از شعار دهندگان هسته ای که آن را به جان خویش بسته می بینند فقط یک سئوال مطرح است: چرا؟

آیا انرژی هسته ای عزیز است چون دین شما این را به شما گفته است؟ آیا آیه ای، حدیثی و یا روایتی پیدا شده است که این امر را تا این حد مقدس کرده است ؟ آیا انرژی هسته ای به جان شما بسته است چون شما از همه میهن دوست تر هستید؟ در این صورت اگر واقعا بابت دفاع از داشتن انرژی هسته ای میهن شما مورد تعرض قرار گرفت کدام را ترجیح می دهید میهن را یا انرژی هسته ای را ؟ و اگر دفاع از انرژی هسته ای به جهت علاقه و دوستی شما به برخی از مسئولان کشور و نظام است در این صورت اگر روزی مصالح و منافع آنها و نظام حکم کرد که دست از انرژی هسته ای بردارند چه خواهید کرد؟ از انرژی هسته ای دست می کشید یا از حمایت از مسئولان نظام ؟

ما تجربه جنگ هشت ساله را از یاد نبرده ایم که ادامه آن بخشی از حیثیت و شرف دینی و ملی تلقی می شد و مطلق ترین شعارها در دفاع از آن داده می شد اما به طرفه العینی کنار گذاشته شد. اگر چیزی دیگری به جانتان بسته است و انرژی هسته ای به تبع آن اهمیت یافته است، همان را بگویید.