ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

19 دی  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

پیشنهادهای عبدالله نوری به اصلاح طلبان
با شعارهای اقتصادی
مردم را به صحنه فرابخوانید

 
 
 
 

سخنان عبدالله نوری در دیدار با شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی که توضیح آن را در عنوان اول شماره امروز پیک نت می خوانید.

 

 

 «قانون اساسی محور پیوستگی و همپوشانی این دو جریان اصلاحات و جنبش سبز است و تمامی نیروهای «منتقد» و «غیربرانداز» باید دور آن حلقه بزنند. هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان این جریانات معتقد پایبندی به قانون اساسی هستند و شاید بشود همه جریانات منتقد و غیربرانداز را حول محور قانون اساسی شکل داد و منسجم کرد. البته قانون اساسی کتاب مقدس نیست و توسط افراد همین جامعه با مشخصات و روحیات شخصی و اجتماعی آنها نوشته شده است و علی رغم انتقاداتی که به آن وارد است برای جلوگیری از بی نظمی و هرج و مرج  محور حرکت  تمام جریاناتی است که پیگیر اصلاحات همه جانبه هستند  و جبهه منتقد را تشکیل می دهند.  قانون اساسی جمهوری اسلامی یک دوره بازنگری شد و در خودش هم پیش بینی شده که قابل اصلاح است.  البته قابل پیش بینی نیست که در زمان و شرایطی که تصمیم به بازنگری مجدد قانون اساسی گرفته شود الزاما نهادهای مدنی و مدافع حقوق ملت دارای نقش و اثرگذاری بیشتر و پررنگ تری گردد یا بالعکس و این موضوع با گذشت زمان مشخص خواهد شد."

جامعه ایران به لحاظ سیاسی، متشکل از طیف های گوناگون است. طیفی وابسته به حاکمیت است که البته همان طیف هم در داخل خود انشعابات گوناگونی دارد. درصد زیادی هم تحت عنوان جریان اصلاحات و جنبش سبز تعریف می شوند. عده معدودی هم زیر تابلوی اصلاحات و جنبش سبز ایستاده اند ولی رفتار و گفتار آنها با تعاریف رهبران این جریان همخوانی ندارد. گروه چهارم هم کسانی هستند که اصلاح جمهوری اسلامی را غیرممکن می دانند و پیگیر راه های منتهی به براندازی هستند. مجموعه ی قریب به اتفاق جریانی که اصلاحات و جنبش سبز را دنبال می کنند و بر مواضع رهبران  آن تاکید دارند در دو طیف سوم و چهارم نمی گنجند، گرچه در طرف مقابل، متاسفانه هستند کسانی که تلاش می کنند جریان اصلاحات و جنبش سبز را در طیف مخالف جمهوری اسلامی و برانداز معرفی کنند."

مبنای حرکت و نقشه راه باید اصلاحات همه جانبه باشد و حل مسائل و بحرانها از درون کشور انجام شود چرا که مسیرهای دیگر نه تنها منافع ملی و حقوق مردم را تامین نمی کند که با مخاطرات فراوان نیز روبرو می کند.

«مواضع افراطی» که مبنای آنها «منطق قهرمان بازی و قهرمان سازی» است، چه مجیز حکومت گفته شود چه در تمجید براندازان صحبت شود، نتیجه ای عملی برای بهبود معیشت و زندگی مردم و ارتقاء حقوق مدنی و کرامت انسانی آنها ندارد. اگر بگوییم اساس جمهوری اسلامی مشکل دارد و دیگر قابل اصلاح نیست و گروهی تشویقمان کنند  و از ما خوششان بیاید، چه نتیجه ای به دست میآید؟ آیا مشکلات گوناگون  مردم حل می شود؟ موضع تند و افراطی گرفتن جز این که عده ای ما را قهرمان بدانند و سازشکار نخوانند خاصیت و ارزش دیگری ندارد. به جای کوشش برای قهرمان شدن در نزد افکار عمومی به این بیندیشیم که سخنان و اقدامات ما چه تاثیری در بهبود وضعیت مردم و آتیه کشور دارد.

تاکنون نوع عمل و برنامه حاکمیت نشان میدهد هنوز برای رجوع به جریان اصلاحات ضرورتی احساس نمی کند و همچنان به پشتوانه قدرتی که در دست دارد از تریبون های مختلف و ابزار و رسانه های گوناگون با شگردهای غیر اخلاقی جریان مردمی اصلاحات و جنبش سبز و بزرگان آن را مورد اتهام و هجمه های سنگین قرار می دهد. در این فضای غبارآلود و مسموم، اصلاح طلبان برای خنثی شدن ترفند جریان تخریبی مقابل که هدف اصلی آن تقویت فضای انفعال، بی عملی و محافظه کاری در میان جبهه اصلاحات می باشد، باید با دوری از فعالیت های فردی با تدبیر بیشتر و جمعبندی دقیق تر بدون حب و بغض، موضع مناسب تری اتخاذ نمایند و واقع بینانه تر به مسایل نگاه کنند و با تقویت تصمیمات گروهی و برآمده از خرد جمعی تلاش و کنش خود را هوشمندانه تقویت و ارتباط  با بدنه اجتماعی را افزایش دهند.

با نگاه به اوضاع کشور، اشکالات متعددی در جریان امور و نحوه مدیریت کشور مشاهده می شود که باید در حد توان در جهت رفع آن اشکالات تلاش کرد و در این راستا چنانچه خودمان هم اشکال داریم در جهت رفع آن نیز گام برداریم. احساس من این است که بعد از جریان انتخابات سال 1388، به دلیل برخورد های صورت گرفته، در میان دوستان اصلاح‌طلب و جنبش سبز در سطح کشور حالت انفعال و ناامیدی پیش آمده است و باید در حد توان، برای خروج از این حالت تلاش شود. گرچه ممکن است دست اندر کاران امور چنین اجازه ای را ندهند، همانگونه که در پیدایش روحیه یاس و سرخوردگی میان نیروهای اصلاح طلب هم، شرایط حاکم بر فضای سیاسی کشور موثر بوده است. از سوي ديگر ارتباط  بین اصلاحات و حکومت نيز با مسائل و دشواري هاي زیادی روبرو  است که به برخی اشاره کرده ام، مثل عدم اعتماد. هم حکومت به جریان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاح‌طلبان به حکومت اعتماد ندارند. شاید یکی از راه‌ها برای برون‌رفت از وضعیت فعلی ایجاد اعتماد متقابل باشد. گاهی از سخنان و عمل سیاسی برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب احساس می شود برای خروج از اين بحران بي اعتمادي و به خاطر مصالح ملي و حل مشكلات كشور، آمادگی برای برداشتن گامی در این جهت را دارند، اما تاکنون روزنه‌ای از سوی جریان حاکم باز نشده است. البته واقعیت عمل و کار سیاسی ایجاب می کند که حاکمیت فرصت های به دست آمده جهت گفت و گو و مصالحه با جریان اصلاحات و جنبش سبز که دارای پایگاه گسترده ی اجتماعی نیز می باشند را به سادگی و با غفلت از دست ندهد چرا که شاید تاخیر در این امر فرصت های جریان حاکم را کم تر و کمتر کند.

حاکمیت همواره  وحدت را  به عنوان يكي از اصول خود  مورد  تاكيد  قرار مي دهد و طیف ها و جناح هاي سياسي را به آن دعوت مي كند، ولي برداشتي فراگير از آن ندارد. به نظر می رسد باید وحدت  به گونه اي تعریف شود  كه همه آحاد ملت را با تفاوت ها و اختلافات فكري و سياسي در برگيرد  تا همگان با  دیدگاه های گوناگون در جهت وحدت گام بردارند، چرا که رکن اصلی ایجاد وحدتی فراگیر احترام به اندیشه های مختلف و به رسمیت شناختن تکثرگرایی و وجود نظرات گوناگون است. وحدت به معنای پیروی و تبعیت بدون چون و چرا نیست. از سوی دیگر مگر می توان وحدت را در چارچوب کسانی که در حاکمیت هستند، تعریف کرد  و خیل عظیم منتقدین را از این دایره خارج کرد؟ به اعتقاد من این حاکمیت است که باید بیشترین تلاش را برای یکپارچگی کشور و گسترش اعتماد بین شهروندان و حکومت انجام دهد. در پرتو وحدت واقعی و یکپارچگی کشور بیشترین منفعت نصیب حکومت می شود و اینجاست که صداقت و راستی و شفافیت همراه با سعه صدر و گشاده رویی اساسی ترین محور موفقیت و عملی شدن شعار  وحدت خواهد بود و این نوع رویکرد می تواند آغازگر اعتماد سازی باشد. آیا با تکیه بر روحیه ي قهر آمیز و نادیده گرفتن خواست و نظر منتقدان و دسته بندی و مرزبندی میان شهروندان و بهره گیری از قدرت به جای استفاده از اخلاق میتوان اعتمادسازی کرد و به وحدتی فراگیر و واقعی رسید؟ به اعتقاد من در شرایط امروز کشور با توجه به مسایل و مشکلات گوناگون و خط و نشان هایی که هر روز برای ایران کشیده می شود یکی از بدیهی ترین و ضروری ترین حرکت ها باید گسترش عقلانیت در برنامه ریزی و هوشمندی در سیاست گذاری ها و در کنار آن تفاهم و یکپارچگی و اعتمادسازی در داخل کشور و تمکین در برابر حقوق و خواست مردم باشد. در این میانه کسانی كه با بي توجهي به حقوق عمومي و خصوصي شهروندان، با استفاده از اموال عمومي و دولتي در رسانه ها و تريبون ها و به صورت كاملا يك جانبه و بدون كوچكترين فرصت و حق دفاع به ديگران، بارها، به  اختلاف و دشمنی و تضييع حقوق و اخلاق، دامن می زنند باید زیر سئوال باشند که چه چیزی را دنبال میکنند و

به اعتقاد برخي بدون فراهم شدن شرايط انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي شركت در آن بی معناست، در حالي كه برخي ديگر معتقدند با توجه به  فرصت ها و زمينه هايي كه انتخابات براي تغيير و اصلاح فراهم مي آورد نمي توان از آن چشم پوشي كرد. به هر حال اگر قرار باشد در انتخابات  هر شخص یا گروهي ديدگاه و نظر خودش را معيار قرار دهد، نتيجه آن  به جاي سازماندهي، ناهماهنگي و پراكندگي بيشتر خواهد بود. از اين رو در بحث انتخابات مهم‌ترین وظیفه جریان اصلاحات  این است که تا حد ممكن براساس يك تصميم جمعي عمل کنند و انتخابات موجب انشعاب در جریان اصلاحات و جنبش سبز نشود.

برای تصمیم گیری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال 1392  و رویکرد جریان اصلاحات و جنبش سبز نسبت به آن، باید در جلساتی با حضور چهره های شاخص و موثر اصلاحات و نمایندگان احزاب و گروه های اصلاح طلب و  نخبگان مستقل و کسب نظر عزیزان در حصر جناب آقای موسوی و جناب آقای کروبی و دوستان در حبس، بحث شود و در نهایت نظر اکثریت احزاب اصلاح طلب و شخصیت‌های بارز اصلاحات مورد توجه قرار گیرد.  اگر اجماع حاصل شود و در تبادل نظر های جمعی به این نتیجه رسیده شود که با حضور در انتخابات می توان بهره ‌برداری مناسب برای کشور داشت، می‌توان از این فرصت استفاده نمود لكن همه اینها اما و اگر دارد.

در حال حاضر نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی دوستان می‌گویند عجله نداریم و می‌گذاریم این دوره هم بگذرد، گروهي می گویند مشکلات غیر قابل حلی در کشور وجود دارد و نباید وارد صحنه شد، و یا می گویند جریان اصلاحات نباید تنور انتخاباتی که ابهام های فراوانی در آن هست را برای دیگران گرم کند، بعضي می گویند با شرکت در انتخابات نباید به نحوه عمل حکومت مشروعیت بخشید. در پاسخ گروهي ديگر از دوستان می‌گویند کشور برای جریان و گروه خاصی نیست و اگر کشور آسیب ببیند، همه آسیب می بینند و اگر تخلفی در انتخابات وجود دارد با مشارکت در انتخابات باید کارهای خلاف را فاش کرد و از بهره برداری از این حق ملی نباید به راحتی گذشت، برخی معتقد هستند فرصت انتخابات با تمامی محدودیت های متصور و حتی غیر قابل تصور آن، فرصتی مطلوب برای جريان اصلاحات است که افزون بر طرح جدی خواسته ها و مطالبات، بر اساس آمار وضعيت كشور را در حوزه های مختلف نقد و بررسی کنند و برنامه های خود را ارایه دهند و شهروندان نیز سخناني متفاوت از سخنان جريان حاكم بشنوند، معتقد هستند، فرصتي است كه جريان حاكم را به پاسخگويي به چرايي معضلات و گرفتاري هاي موجود جامعه مي كشاند و فرصتي است كه در صورت مشارکت و فعالیت گسترده احزاب و گروه های مختلف سیاسی در عرصه انتخابات،  درصد بيشتري از مردم را درگير، ناظر و پيگير فرايند انتخابات و صحت و سقم آن مي كند. برخی دوستان  استدلال ميکنند در شرایطی که عزیزان بزرگوار، آقایان کروبی و موسوی و سرکار خانم رهنورد در حصر و یا عزیزان دیگری در حبس هستند در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، در پاسخ گروهي از دوستان مي گويند که در همه دنیا در انتخابات شرکت می‌کنند تا چنانچه برنده انتخابات شدند مشکلات سیاسی و اقتصادی را بر اساس برنامه های خود حل کنند و  ایده‌ها و برنامه های خود را عملی کنند نه اینکه احزاب منتقد از جریان حاکم بخواهند  اگر ایده‌های ما را عملی کنید و دغدغه های ما را برطرف کنید  در انتخابات شرکت می‌کنیم. به هر حال بحث‌ها زیاد است و باید به یک جمعبندی رسید. البته فعلا بحث‌ها در مراحل مقدماتی است. ولی به نظر می رسد در صورت ایجاد اجماع میان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز و گروه هاي مختلف اصلاح‌طلب و جمع بندی در خصوص حضور و شرکت در انتخابات و معرفی یک چهره مقبول و دارای شاخصه های یک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سیاستمدار به عنوان كانديداي جریان اصلاحات و جنبش سبز، چنانچه برای مردم توضیح داده شود که برای اصلاح امور و تغییر فضا و بهبود وضع مردم و دفاع از حقوق ملت باید در انتخابات حضور پیدا کرد و از این حق مسلم و قانونی نباید به سادگی چشم پوشی کرد، مردم نيز همراهي خواهند كرد و اين حضور و همراهي مي تواند به اثر گذاري و نهايتا پيروزي بيانجامد.

برخلاف برداشت كساني كه تصور مي كنند قدرت در دست حكومت ها است، دارندگان اصلي قدرت مردم اند، بنابراين موفقيت هر جريان سياسي وابسته به نوع ارتباط و تعاملي است كه با جامعه و مردم دارد.

بخش هایی از جریان و تفکر حاکم با هرگونه فعالیت، عمل سیاسی و حضور موثر اصلاح طلبان و جنبش سبز در هر سطحی مخالف می باشند و فعالیت و حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه هایی چون انتخابات را مخل برنامه و استراتژی خود می دانند و به همین دلیل از انفعال اصلاح طلبان استقبال می کنند و ممکن است برای آرامش سیاسی خود این تفکر را تشویق کنند و شرایط را برای هر تلاش و فعالیتی سخت و پر هزینه نمایند. من براین باور هستم اصلاح طلبان و جنبش سبز باید با عمل سیاسی و فعالیت مستمر و مداوم خود در عرصه های گوناگون، معادلات کسانی که حضور خود در عرصه های مختلف را، در بی عملی، ناامیدی و یاس از اصلاحات می دانند، برهم بزنند. فرایند انتخابات یکی از مهم ترین عرصه های فعالیت و تلاش می باشد و به نظر می آید بخش هايي از جریان مقابل از عدم حضور و بی عملی اصلاح طلبان در فرایند انتخابات استقبال می کنند و برای آنها آرامش فكري به همراه می آورد. در مجموع معتقد هستم فواید حضور پرشور اصلاح طلبان درانتخابات سال 1388، که منجر به روشنگری های بسیار و آگاهی های فراوان مردم و جامعه نسبت به وضعیت کشور شد، از عدم حضور آنها در انتخابات مجلس نهم بیشتر بوده است. درشرایط کنونی این جریان اصلاحات است که باید ارزیابی فایده هزینه کند و برای حضور و عدم حضور خود تصمیم بگیرد.

چنانچه اولویت و محور فعالیت جریان اصلاحات و جنبش سبز رفع مشکلات مردم و کشور باشد، آیا آقایان موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی در شرایط حصر و حبس اولویتی غیر از این دارند؟

در زمان دولت اصلاحات مرحوم آیت الله العظمی منتظری سال ها  در حصر بودند، آیا اصلاح طلبان فعالیت اصلاحی و تلاش سیاسی و انتخاباتی خود را تعطیل و مشروط به رفع حصر و یا آزادی زندانیان سیاسی کردند؟  آیا اصلاح طلبان ازحضور در اداره کشور و جامعه و فعالیت های سیاسی، اجتماعی کنار رفتند؟ در حال حاضر بسیار مهم است که هر چه در توان داریم تلاش کنیم  تا عزیزان بزرگوار آقایان کروبی، میرحسین موسوی و خانم رهنورد و زندانیان سیاسی آزاد شوند. با وجود این تاکید بر این موضوع به گونه ای نباشد که فرصت های موجود برای فعالیت سیاسی را از بین ببرد و به تعطیل اصلاحات بیانجامد و آن را در بن بست قرار دهد که بن بست در گفتمان اصلاحات راه را برای جریانات تند و افراطی حاکمیت و یا در طیف برانداز هموار می کند.


اگر جبهه اصلاحات و جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که باید در انتخابات شرکت کرد، جامعه را باید براین تصمیم قانع کرد. اما اگر اجماع بر عدم شرکت بود باز دلایل و منطق آن را شفاف برای مردم توضیح دهند.

مهمتر از مسائل خاص اصلاحات و جنبش سبز، مسائل و گرفتاری های مردم است. به اعتقاد من در شرایط کنونی اولویت برای مردم رفع معضلات در تامین معیشت خانواده ،بهبود وضعیت اقتصادی و برخورداری از امنیت واقعی در سطح جامعه است. اگر صبح تا شب برویم  داخل ده تا صف و یا در فضاهای عمومی دیگر مثل تاکسی، مترو، اتوبوس یا مراکز درمانی و آموزشی، واقعا درد دل چند نفر راجع به مسائل اختصاصی اصلاح طلبان و جنبش سبز است و چند نفر راجع به مسائل و مشکلات و گرفتاری های روزانه زندگی صحبت می کنند؟ به نظر مي رسد، بيشتر، باید حل مسائل و مشکلات عموم مردم در سطح کشور برای جریان اصلاحات موضوع اصلی باشد نه گرفتاری های خاص خودشان. اصلی‌ترین مساله‌ای که باید مورد توجه جریان اصلاحات قرار بگیرد، دفاع از حقوق مردم در حوزه های معیشتی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، امنیتی، بهداشتی و  سياسي است. »

پیک نت   19  دی

 
 

اشتراک گذاری: