ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

 28  مرداد  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

پرونده ای که مختومه نباید بشود
400 جنازه سوخته
ازسینما رکس آبادان بیرون کشیدند

 
 
 
 

28 مرداد در ذهن همه ایرانی ها، روز کودتای شاه علیه دولت مصدق است. اما در جریان انقلاب 57 ایران یک حادثه تاریخی دیگر هم روی داد که اتفاقا پای احمدی نژاد در آن گیر است. یعنی حریق سینما رکس در شهر آبادان.

پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان و پرونده قتل دکتر سامی که احمدی نژاد متهم به دست داشتن در آنست در پیوند با هم اند.

سینما رکس آبادان در سال انقلاب، بدنبال یک انفجار آتش گرفت و نزدیک به 400 تن که مشغول دیدن فیلم "گوزن ها" بودند قربانی این حریق شدند. کسانی که انفجار را ایجاد کردند، با نقشه قبلی درهای خروجی سالن سینما را از بیرون بسته بودند تا کسی نتواند فرار کند. در ابتدا انگشت اتهام متوجه ساواک شاهنشاهی شد اما بعدها این انگشت به سوی گروه های افراطی مذهبی بازگشت و حتی گفته شد که عاملین این جنایت از مرز گریخته و به عراق رفته اند. در پرونده قتل دکتر سامی نیز بصورت کاملا ساختگی، حکومت اعلام کرد که قاتل دچار اختلال روانی بوده و از تهران رفته به خوزستان و خود را حلق آویز کرده است. این درحالی است که گفته می شود او نیز آن زمان به عراق رفت و معلوم نیست اکنون با کدام درچه نظامی در سپاه قدس مشغول فعالیت است. قتل سامی در آذر ماه سال 1367 روی داد و نخستین قتل از سلسله قتل های زنجیره ای، پس از قتل عام زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور همین سال بود. دکتر سامی نخستین وزیر بهداری بعد از انقلاب در کابینه مهندس بازرگان، از جمله نامزدهای اولین انتخابات ریاست جمهوری، رهبر حزب مذهبی "جاما" و از چهره های مشهور ملی مذهبی بود. وی درعین حال پزشک مخصوص آیت الله منتظری نیز بود.

اما ربط این دو حادثه با هم: هم در ماجرای حریق سینما رکس پای احمدی نژاد در میان است و هم در قتل دکتر سامی. بویژه که به قول همسر قاتل دکتر سامی  احمدی نژاد در شب حادثه تلفنی با هم صحبت کرده و به محلی رفته بودند.

قتل سامی، شاید اولین قتل از سلسله قتل های زنجیره ای بود. "زال زاده" نیز از دیگر قربانیان این سلسله قتل ها بود. روزنامه نگاری که قربانی تحقیقی شد که درباره حریق سینما رکس کرده بود.

یکی از همکاران زال زاده بنام "ستار لقائی" شرحی درباره این تحقیق نوشته که بخش هائی از آن را نقل می کنیم:

 

 

"زال زاده" دوست و همکار من (در روزنامه رستاخیز) بود. زال زاده معتقد بود که پشت پردهء فاجعهء سینما رکس اهدافی سیاسی نهفته است و به همرا عکاس راهی آبادان شد. ساعت 2 بعد از ظهر تلفن زد و نخستین گزارش اش را برای دستیار من دیکته کرد. تمام شب رانندگی کرد. روز بعد به تهران باز گشت. روحیه اش بسیار بد بود. از چند نفر اسم می برد که در آتش سوزی سینما دخالت داشته اند. شخصی به نام حسین کعبعلی زاده، آیت الله جمی و رشیدیان. زال زاده دنبالهء ماجرا را پی گرفت و بعدها اعترافات کعبعلی زاده نشان داد که او درست تشخیص داده بوده است.
 
زال زاده سال 1990 به لندن آمد. او میهمان من بود. مجموعهء اشعار شاملو را که انتشارات بامداد (متعلق به خود او) در آلمان چاپ کرده بود، به همراه کتابی منتشر نشده که چاپ کامپیوتری بود، با نام «واقعیت سینما رکس»، برای اطلاع من آورده بود. «واقعیت سینما رکس» نوشتهء خودش بود. و مشتمل بود بر مطالب منتشر شده و منتشر نشده ای دربارهء معمای سینما رکس آیادان. او به من گفت: «به زودی نسخهء تکمیلی کتاب سینما رکس را برایت خواهم فرستاد». ولی من هرگز این کتاب را دریافت نداشتم. بعد ها از همسرش شنیدم که مأموران اطلاعاتی، دو ماه پیش از قتل ناجوانمردانه اش، در یک شبیخون نا به هنگام، همهء دست نوشته ها و فایل های کامپیوتری اش را برده اند.
>
زال زاده، چنان که خواهرش به من گفت، شامگاه پنجم فروردین ماه، در میدان ونک از اتومبیل پیاده می شود که برای همسرش، آزیتا ناصر آذری، گل بخرد و همان موقع به وسیلهء لباس شخصی ها و عوامل اطلاعاتی دزدیده می شود و روز نهم فروردین جنازه اش در یافت آباد، پيدا می شود. همسر سابق
اش که پزشک بود گفته است که به قلب اش چاقو زده بوده اند
.

پیک نت  28  مرداد

 
 

اشتراک گذاری: