ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

5 مرداد ماه  1393

infos@pyknet.net

 
 
  سپاه اگر به پادگان باز نگردد
موجب جنگ مذهبی خواهد شد
مصطفی تاج زاده
 
 
 
 

مصطفی تاج زاده مقاله مشروحی در شرح خطر حضور نظامی ها در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نوشته و در آن ضمن تائید تازه ترین نظرات و هشدارهای رهبر جمهوری اسلامی در ارتباط با خطر جنگ مذهبی نوشت:

 

هنوز هم برخی ازنظامیان کلیدی، مهندسی کلان عرصه سیاسی کشور را ” وظیفه ذاتی ” خود می دانند وبا بگیر وببند های اخیر و عملیات ایذایی خود برضد رئیس جمهور منتخب ملت، می خواهند بگویند که سکان اصلی سیاست باید دراختیار آنان باشد و رئیس جمهور فقط می تواند در عرصه های خرد و کوچک سیاست عمل کند و باید وعده های انتخاباتی را فراموش نماید. این فتنه ای است که باید در همان مرحله آغازین انعقاد نطفه آن خنثی شود وگرنه در شرایط بسیار حساس منطقه ما و در لحظه اوج گیری منازعات فرقه ای و خطر تشدید جنگ داخلی، هر ضربه ای که مداخله گران نظامی و امنیتی کشور متوجه سیاست تدبیر و اعتدال می کنند پیامد های پیش بینی نشده و خطرناکی در سطح ملی ومنطقه ای خواهد داشت. توفیق دولت روحانی درداخل کشور، فقط منحصر به سطح ملی و درون کشوری نبوده وعلاوه بر آن می تواند پیام اعتدال را به عرصه وسیع تری در سطح منطقه بسط دهد.

به طور کلی در شرایط فعلی هشیاری تحسین برانگیزی در سطوح کلان تصمیم گیری و رهبری نظام در قبال حساسیت مسئله سنی- شیعه و لزوم پرهیز از تفرقه افکنی های فرقه ای وجود دارد. اما باید به هوش بود که همان خط کشی های مهندسی انتخاباتی سپاه که اکثریت ملت را در خط ” دشمن ” ترسیم می کرد این بار، در شکل جدیدی تکرار نشود و میدان مانور و بازیگری ایران به عنوان لنگرگاه اعتدال منطقه را محدود ویا بد تر از آن مخدوش نکند. دیگر بر کسی پوشیده نیست که طی سالهای اخیر سیاسی امنیتی های سپاه پاسدران، به موازات مداخله جویی در عرصه سیاست و انتخابات و اقتصاد و فرهنگ داخل کشور، عرصه های معینی از سیاست خارجی در عراق وسوریه وبه طور کلی منطقه را ملک طلق خود دانسته و نگاهی ابزاری و تشریفاتی به سیاست رسمی خارجی داشتند.

اکنون با در نظر گرفتن وخامت اوضاع منطقه باید نظامیان را از عرصه های اشغال شده سیاست خارجی به عقب راند تا به پادگان ها بازگردند و به انجام وظایف واقعا ذاتی و قانونی خود مشغول شوند. سیاست خارجی ایران باید توسط حوزه دیپلماسی عمومی ومدنی کشور تعیین شود و شرایطی تمهید گردد که مردم منطقه و افکار عمومی جهانی چهره ایران را در سیمای سیاستمدارن و فرهنگیان وروشنفکران و روحانیان و به طور کلی جامعه مدنی ایران مشاهده کنند و نه در چهره نظامیان. در شرایطی که عفریت جنگ داخلی و منطقه ای سیمای کریه و خوارجی خود را به رخ افکار عمومی می کشد، باید بیش از هر زمان دیگر به قدرت نرم و مدنی کشورمان متوسل شد. طی هشت سال حاکمیت یکدست اقتدارگرایان عرصه سیاسی کشور چنان به اشغال و تسخیر عرصه نظامی وامنیتی درآمده بود که کشور ما نتوانست با تمام ظرفیت قدرت نرم ومدنی خود در سطح منطقه ای ابراز وجود

 

 

 

متاسفانه اطلاع رسانی به شدت یکسویه وتک جانبه آقای ضرغامی وسایر شعبات امپراتوری رسانه سپاه مانع از دسترسی شهروندان به کنه رخداد های منطقه و کشورهای همسایه می شود و این بسیار خطرناک است.

تحولات نگران کننده در عراق وتجزیه عملی آن در نتیجه خیزش نیروهای تکفیری وفرصت طلبی سایر تجزیه طلبان، امتحانی بسیار دشوار فراروی رهبری ایران نهاده که شاید به لحاظ عظمت مسئله قابل مقایسه با هیچ یک از بحران های پس از رحلت بینانگذار جمهوری اسلامی نباشد. همه بحران ها و در راس آن جنگ تحمیلی از آنرو با موفقیت پشت سر گذاشته شد که درآن ایام مرز دقیقی بین حوزه نظامی و حوزه سیاسی وجود داشت و همین تفکیک ظریف اجازه آنرا می داد که سرمایه اجتماعی و انقلابی کشور بتواند کار خودش را بکند و ضمن به کار گرفتن همه توان دفاعی کشور، نیروی قوای مسلحه را نیز به تابعیت امر سیاسی در آورد. چنین تفکیکی در آنسوی جبهه ها وجود نداشت و مرحوم امام خمینی در بیان برتری ساختار نظام قانونی و حقوقی ایران بر نظام نظامیان بعثی می گفت :” «دولت عراق از اول دولتی نبود، اینها مجلس هم ندارند، حالا خیال می‌کنند اینها دولت هستند؟ دولتی است که یک عده نظامی آمده‌اند و دور هم نشسته‌اند و خودشان هرچه می‌خواهند می‌کنند. با مردم هیچ تماسی ندارند اینها پوسیده هستند.» (سخنرانی امام خمینی،۲۹ فروردین ۵۹ )

امروزه در چنین شرایطی خطیر، با مخدوش شدن آن مرزکشی قانونی وبه دقت محافظت شده توسط بنیان گذارنظام، بیم آن می رود که فرایند تصمیم گیری های کلان، نه از حوزه ومنطقه سیاست که از قلمرو پادگان ها و نهان خانه های امنیتی ونظامی سرچشمه گیرد و خدای ناکرده ایران را به جنگی دراز مدت بکشاند که برنده ای ندارد و بازندگان آن شیعیان و اهل سنت خواهد بود.

من با تئوری های رایج توطئه میانه خوشی ندارم وبر این باور نیستم که مشتی توطئه باور بتوانند به همین سادگی از طریق نفوذ در حیطه تصمیم گیری ها کلان پرونده ای سنگین به عظمت پرونده هسته ای روی دست نظام بگذارند وتبعات فوق طاقت آنرا بر دوش ملت مظلوم حمل کنند اما از طرح این سوال هم نمی توانم خود داری کنم که براستی چگونه است که در شرایطی که دشمن صیهونیستی با چنان ولع سیری ناپذیر در پی امنیتی و جزائی کردن موضوع ایران در افکار عمومی و سپردن شریان های اصلی ثروت و قدرت ملی به دست محاکم جهانی بود، عده ای نیز در داخل کشور با همه توان خود در راه تحقق این رویای صهیونیستی تلاش کردند و نام آنرا هم پیشگیری از تکرار یک دوم خرداد دیگر گذاشتند؟ امروزه اگر رهبری ایران به درستی تمام کشور را درگیر یک جنگ تمام عیار اقتصادی با دشمن می دانند باید به این سوال هم پاسخ داد که براستی چه کسانی در مسیر این هدف گذاری صحیح واستراتژیک مانع تراشی کردند و با کانالیزه کردن توان دفاعی و اقتصادی کشور به مسیر یک جنگ انحرافی یعنی جنگ با مطالبات برحق ملت که ” جنگ نرم ” نام گرفت، بزرگترین فرصت تاریخی ملت را به همراه بالاترین حد تاریخی ثروت های نفتی برای توسعه ورفاه و پیشرفت هدر داده و به چاه تحریم های ضد ایرانی افکندند و یا در بیابان ها و شهرهای سوریه و عراق به مصرفی زیان بار و فاجعه آفرین بر ضد منافع ملی و مصالح وحدت اسلامی رساندند؟

این روزها خطر تازه ای در اطراف مرزهای ملی ما گشت می زند. ملت ما درجریان جنگ تحمیلی در پرتو خط کشی دقیقی که بین حیطه سیاسی وحیطه نظامی وجود داشت توانست سپاه وارتش خود را در جهت حفظ تمامیت ارضی به خدمت گیرد. اما اگر مرزهای جدا کننده بین امورسیاسی و امور نظامی مشخص نباشد و اگر به جای مداخله نظامیان در سیاست، مداخله ملت در پای صندوق های ملت رای جزو خطوط نارنجی و قرمز تلقی شود، این بار سپاه خواهد بود که ملت را به خدمت خود می گیرد.

من در هشدار اخیر خود درباره امپراتوری رسانه سپاه سعی کردم این خطر را توضیح دهم. اکنون دیگر مشخص شده که در پشت هدف اعلام شده سپاه مبنی بر” نهادینه کردن گفتمان انقلاب اسلامی ” نهادینه ساختن همان ستادهای کودتایی به شکل دیگری دنبال می شود. یعنی آن انحصار اطلاعاتی واعمال ولایت اطلاعاتی که در جریان انتخابات ٨٨ بحران عظیمی در مراکز تصمیم گیری کلان مملکتی به وجود آورد اکنون به شیوه دیگری فعال شده است، و این امر موقعیت آسیب پذیری به وضعیت دفاعی کشور در مقابل رشد نیروهای تروریستی و تکفیری می بخشد. رهبری کشور به درستی وهشیاری تحسین برانگیز درقبال هر نوع نفاق افکنی بین سنی وشیعه مواضع خود را تبیین وروشن فرمودند. اما باید پرسید آیا با مداخله نظامیان در سیاست می توان به این توصیه های درست رهبری جنبه عملیاتی بخشید یا نظامیان در مقام عمل کار خود رامی کنند و به تشخیص خود درباره خطوط قرمز ایمانی تردید ناپذیر دارند؟ چه تضمینی وجود دارد آنان که به قول آقای روحانی سود خود را در افزایش تنش ها وتشدید تحریم ها دیدند این بار سود خود را در تنشی دیگر وبه مراتب خطرناک تر نبینند؟

 

اوین- رمضان 

پیک نت 5 مرداد

 
 

اشتراک گذاری: