ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

26 فروردین  ماه  1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

"در محرومیت کامل"

بچه هائی که بی شناسنامه

در ایران بزرگ می شوند! 
 
 
 
 

 

بخش هائی از گزارشی درباره بچه های بی شناسنامه و زنان ایرانی که شوهر افغانی داشته اند و حالا شوهرها به افغانستان بازگشته و یا بازگردانده شده اند. این گزارش در سایت پارسینه منتشر شده است:

دو پسر بزرگم را در خانه پنهان کرده ام، آنها کارت هویت ایرانی ندارند، اگر به خیابان بروند نیروی انتظامی آنها را بازداشت می‌کند و به افغانستان می‌فرستد. یکی از پسرهایم استاد سفالگری و دیگری وارد به تعمیر لوازم برقی است. هر دو بالای 18 سال سن دارند و مابقی بچه‌هایم هم 17 و 16 و 15 ساله هستند. می‌ترسم از اینکه پسرها به سرزمین پدری بازگردند. آنجا تباه می‌شوند. شناسنامه می‌خواهم تا بتوانم آنها را زن بدهم و راهی بازار کار کنم. شاید خودم با این همه مریضی که دارم بتوانم کمی استراحت کنم. تا به حال چند خانه عوض کرده‌ایم، مأموران به خانه می‌آمدند تا پسرها را ببرند.»

 

گزارشگر: خانه‌اش کوچک است، شاید هیچ اتاقی نداشته باشد. همه‌شان یک جا می‌خوابند و غذا می‌خورند. با مرد افغان ازدواج کرده و حالا مرد رفته است، شاید هم به اجبار کوچ کرده باشد. او مانده است و هفت بچه، مانند بسیاری از زنانی که کنارش نشسته‌اند. به محله‌شان نمی‌توانی بروی، خانه آنها در محله‌ای است که به راحتی نمی‌توان در آن قدم گذاشت. محله‌ای که در آن بقالی‌ها، مواد مخدر می‌فروشند و آدم‌ها به راحتی تا صبح در گوشه خیابان، بدون حضور یک مزاحم می‌نشینند و مواد می‌کشند. خانه‌هایی در دل کوه، بدون آب و برق و او پسرهایش را در چنین محله‌ای پنهان کرده است تا مبادا آنها را به افغانستان بازگردانند. خودش ایرانی و بلوچ است.

اول از همه می‌خواهد صحبت کند، اما هنگامی که خانم مددکار می‌گوید همه بنشینید تا نوبتی حرف بزنید روی صندلی می‌نشیند. تعداد صندلی‌ها کم است، بیشتر روی زمین نشسته و کنار بخاری‌های کوچک نفتی جمع شده‌اند. هوای اتاق سرد است. انجمن فرهنگی بانوان استان سیستان و بلوچستان فقط توانسته در طی دوران دولت احمدی‌نژاد این ساختمان را نگه دارد، ساختمانی که شامل یک حیاط، دو اتاق و یک آشپزخانه کوچک می‌شود. ساختمانی که مأمن زنان بی‌سرپرست زاهدان است.

کم سن و سال به نظر می‌رسد. می‌گوید:

 «27 سال دارم و بلوچ هستم.12 ساله بودم که پدرم به دلیل فقر و تنگدستی مرا به یک مرد افغان فروخت. هفت تا بچه دارم. شوهرم خانه و زندگی را رها کرده و به کشورش بازگشته، حالا من مانده‌ام و 7 بچه بدون شناسنامه که باید به مدرسه بروند و مانند من بی‌سواد نشوند. اگر شناسنامه‌دار بشوند یارانه بهم تعلیق می‌گیرد و کمی از مشکلات مالی‌مان حل می‌شود. شب‌ها نان خشک هم نداریم بخوریم.

ازدواج‌هایی که در هیچ محضر خانه و دادگاهی ثبت نشده است. محرم شده و به خانه بخت رفته‌اند، 5تا 7 بچه به دنیا آمده و پدر ول کرده و رفته است. البته هستند پدرانی که در کنار زن و بچه‌شان مانده‌اند، اما آنها نیز با وجود آنکه سالهاست در ایران زندگی می‌کنند مشکل تابعیت دارند.

البته مشکل شناسنامه فقط مخصوص زنانی نیست که با اتباع خارجی ازدواج کرده‌اند، زنان بلوچی هم هستند که همسر بلوچ داشته و حالا نمی‌توانند برای بچه‌هایشان شناسنامه بگیرند.

زن می‌گوید: «پدرم پشت کوه زندگی می‌کرد، سواد نداشت و برای من شناسنامه نگرفت. شوهرم دادند. او هم سواد نداشت و هیچ‌کدام شناسنامه نداشتیم. شوهرم مرده است و من مانده‌ام و بچه‌های بی‌شناسنامه. گواهی فوت پدر هست، آزمایش خون هم گرفته‌اند. اما باز هم شناسنامه نمی‌دهند.

زن دیگر می‌گوید که پدرش ایثارگر است و در جبهه بوده، هفت پشت آن طرف‌ترشان بلوچ بوده‌اند، شوهرش هم بلوچ است و حالا آمده‌اند تمام شناسنامه‌ها را ضبط کرده‌اند و می‌خواهند از اول بررسی کنند.

پیک نت  26 فروردین

 
 

اشتراک گذاری: