ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

13 مهر ماه  1395

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

زیر پل خواجو

شب ها صدا می پیچد در ره باد!

 
 
 
 
 

 

بیائید باهم برویم زیر پل خواجو. سر شب بیائید که از اول شب در صبح باز باشد! چرا که به قول سعدی"شب عاشقان بی دل، چه شبی دراز باشد"

درهمین درازنای شب، پشت ستون ها و سقف ضربی پل که صدا در آن بازتاب دارد، بیات اصفهان زیاد می خوانند و گاهی شور و ماهور. چه شورها به پا می شود در نغمه شهناز. گاهی دل خستگان میانه سال پاسخ جوان ها را میدهند و گاه پیران خسته دل آنها را زمزمه می کنند. صدا در صدا سوز است و گاه شادی. یک دو دانگ و دیگری شش دانگ. و من شش دانگ حواسم جمع جوانانی است که به دلدادگی شب ها خود را به زیر پل خواجو می رسانند. این جمع شدن و خواندن در اصفهان سنتی قدیمی است، چه افسوس ها که حالا دیگر صدای بوسه آب و سنگ از زاینده رود به گوش نمی رسد و آنچه هست بوسه های پنهائی است که زیر پل گاه به چشم برهم زدنی رد و بدل می شود.

حافظ و سعدی را می خوانند و به یاری می طلبند تا بگویند رازهای درونی.

می گویند، در سالهای دور گهگاه تاج اصفهانی هم زیر این پل نغمه های شاد می خوانده. صدای شاد و

آب زاینده رود با هم خشک شده اند.

خواندن زیر پل خواجو آنقدر رسم بوده که این ترانه عامیانه را هنوز اصفهانی ها گاهی که دل و دماغی داشته باشند می خوانند: زیر پل خواجو، یارو وایساده

همه آنها که حالا، دم غروب زیر پل خواجو جمع می شوند و کم کم می زنند زیر آواز، سنتی نمی خوانند. گروه‌های پاپ و جاز هم می آیند. آن که می آید و می خواند، همراه همه است.
در هر دهانه پل جمعیتی شب ها جمع می شود و صدا سر میدهد، عاشقانه در ره باد.

چه یادها با من است، در این چند شبی که مهمان های تهرانی ام را با خودم می برم زیر پل خواجو. چه شورها در دلم می شود به پا و بر خویش نهیب می زنم: آرام بگیر. کی گفته است که شب سحر ندارد؟ گلو گیر نشو، این مرغ سحر.

اصفهانی مانند شیرازی فقط نظر باز نیست، رند شیرین زبان هم هست. بیائید زیر پل خواجو و گوش تیز کنید به لطیفه هائی که برای هم تعریف می کنند و دیگران را نه به خنده که به "ریسه" می اندازند.
موی دماغ ها گهگاه سر می رسند تا جمع مشتاقان پریشان کنند، اما نه آنها چندان مهاجم اند و نه جوان ها بی خبر از فوت و فن های پخش شدن و دوباره دردهانه دیگری جمع شدن و پا به سن ها هم که در باز کردن باب گفتگو و نصیحت با موی دماغ ها استاد شده اند. نرمشان می کنند، آنقدر که آنها هم گوشی در گرو فرمان بیسیم داشته باشند و گوشی به نغمه هائی که زیر پل خوانده می شود.
اصفهان قلب من است. قلب من در تب و تاب. دل هزار پاره را کجا چاره کنم جز دراین نیمه جهان؟

برگرفته شده از فیسبوک نسترن دانش:

https://www.facebook.com/sorayya.rasekh


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 13 مهر

 
 

اشتراک گذاری: