ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

26 بهمن  1399

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

خلاصه مصاحبه حسین مرعشی

قالیباف طی یکسال عملا

تبدیل شد به مهره ای سوخته!

 
 

 

 

روندی که اکنون در مجلس یازدهم در حال طی شدن است نباید به دولت احتمالی آینده سرایت کند چرا که کشور را با خطر مواجه می‌کند. نکته مهمتر اینجاست که رئیس مجلس آنقدر فاقد تجربه است که نتوانسته درباره لایحه بودجه تحلیل کند و تصمیم بگیرد. اگر آقای لاریجانی بود حتما کار درست را می کرد و آن را به کمیسیون برای تجدید نظر بازمی‌گرداند اما قالیباف می گوید دولت باید لایحه جدید دهد.

در قانون انتخابات ریاست جمهوری نیز سه الی چهار ماه وقت مجلس را گرفتند تا در این قانون ضوابطی را برای رئیس جمهور تعیین کنند، به تعبیری آنقدر این قانون را شور کردند که شورای نگهبان به آن نگاه نکرد و اعلام کرد که با قانون مغایر است و تمام! چقدر آقای قالیباف در رسیدگی به این قانون علیه خودش تبلیغات درست کرد؟ این تبلیغات به جایی رسید که بسیاری از دوستان گفتند فقط کافی بود که بنویسند اول فامیلش باید قاف باشد. یا در مسئله نظامی‌ها، مگر ثبت نام نظامی ها تاکنون ممنوع بوده است؟ مگر آقای قالیباف ۳ دوره کاندیدای ریاست جمهوری نبوده است؟ مگر آقای محسن رضایی ۴ دوره نبودند؟ مگر آقای شمخانی ۱ دوره شرکت نکرده است؟ ممنوعیت و مشکلی برای کسانی که سابقه کار نظامی داشتند نبوده که ثبت نام کنند. پس چرا دوباره آمدند قانون گذاشتند که نظامی‌ها می‌توانند، حال سوال این است که مگر قبلا نمی توانستند؟

در واقع، مجلس یازدهمی‌ها کشور را متشنج کردند و فضای سیاسی را علیه خودشان شوراندند .از نظر من در مدت زمان کمتر از یک سال، آقای قالیباف، تمام سرمایه سیاسی و اجتماعی‌اش را از دست داد و او حتی برای ریاست آینده مجلس هم باید نسبت به رأی خودش تردید داشته باشد، چرا که کاملا مجلس و خودش را سوزاند.

وضعیت فعلی از سال ۹۲ هم بدتر است. مشکلی که در ۹۲ ما با آن مواجه نبودیم این بود که سرمایه‌ای داشتیم و آن سرمایه، اعتمادی بود که مردم به شخصیتی مثل مرحوم آقای هاشمی و یا به طور عام به جناح اصلاحطلب داشتند. کمی به گذشته بازمی‌گردم. اصولگرایان به دلایل مختلفی که در جای خودش قابل بحث و بررسی است، تقریبا ۳ دهه است که قادر نیستند اکثریت مردم را با خودشان همراه کنند یعنی سخنانشان، نوع گفتار و ادبیات سیاسی‌شان به گونه‌ای نبوده که بتواند اکثریت مردم را تحت تاثیر قرار دهد.

در مقابل اصلاح‌طلبان هم چند سال است که دچار این وضعیت شده‌اند، اصلاح‌طلبان از ۷۶ تا ۹۶ می‌توانستند مردم را بسیج کنند، در ۹۲ ما می‌توانستیم مردم را بسیج کنیم و این کار را کردیم، در ۹۴ می‌توانستیم این کار را کنیم و کردیم و انتخابات مجلس را بُردیم و توانستیم شوراها را تحت تاثیر قرار دهیم. در ۹۶ هم توانستیم این کار را انجام دهیم هم خبرگان و هم ریاست جمهوری را توانستیم تحت تاثیر قرار دهیم. اصلاح طلبان از ۹۶ به این سو دچار همان مشکلی شدند که اصولگرایان از قبل دچار آن بودند یعنی اصلاح‌طلبان هم الان قادر نیستند مردم را بسیج کنند و این خطر است. ببینید چیزی که به عنوان خطر تلقی می‌شود این است که نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان دیگر قادر نیستند مردم را سمت خود جذب کنند.

فراتر از بی‌اعتمادی مردم است، خطر کاملا در کمین کشور و ایران است و هر کسی که دلش برای ایران می سوزد باید در تغییر این فضا نقش آفرینی کند.

اصلاح‌طلبان دو مشکل دارند؛ یک مشکلشان این است که همچنان در نظام نگاهی که به آنها می‌شود، نگاهی نیست که نشان دهد نظام به آنها اعتماد دارد و دیگر اینکه مردم را هم نمی‌توانند بسیج کنند.

راه حل این است که در سطح کلان کشور، از نظر بنده رهبری باید مداخله کنند. حتما فضای کشور نمی‌تواند بر اساس میل مثلا آقای قالیباف که دلش می‌خواهد کاندید ریاست جمهوری شود اما از نظر بنده، مهره‌ای سوخته است و بعید است او را به میدان بیاورند یا آقای رئیسی که اگر توصیه ما را بپذیرند و به انتخابات ریاست جمهوری وارد نشوند، پیش برود.

از نظر بنده آقای رئیسی الان بهترین جایگاه را در نظام جمهوری اسلامی دارد و در قوه قضاییه است چراکه او این قوه را از قبل می‌شناخته و تجربه حضور در این قوه را داشته است از این رو شاید بتوانیم او را تاکنون بهترین رئیس قوه قضاییه ایران تلقی کنیم. بنابراین بهتر است در قوه قضاییه بماند و کار کند. آقای رئیسی اگر به حوزه‌ای بیاید که آن حوزه را نمی‌شناسد همان اتفاقی که برای آقای قالیباف در مجلس افتاد، برای رئیسی هم در قوه مجریه رخ خواهد داد. به نظر من رهبری باید مداخله کنند و چه جناح سیاسی اصولگرا و چه جناح سیاسی اصلاح طلب و به همه علامت دهند و تشویق کنند که وارد صحنه شوند.

از سال ۷۶ تا به امروز همیشه عرصه سیاسی انتخابات این گونه رقم خورده است که یک کاندیدایی، کاندیدای مورد توجه نهادهای حاکمیتی می‌شد و بقیه جمع می‌شدند و با هم متحد می‌شدند که او نشود و نشد یعنی در سال ۷۶ گفتند آقای ناطق کاندیدای اصلی نظام است اما مردم آقای خاتمی را انتخاب کردند. در سال ۸۰، ۸ کاندید در مقابل آقای خاتمی قرار گرفتند، معاون آقای خاتمی که رئیس سازمان تربیت بدنی بود، وزیر دفاع آقای خاتمی که آقای شمخانی بود همه به صحنه آمدند که رای آقای خاتمی حداقل کاهش پیدا کند ولی رای آقای خاتمی افزایش پیدا کرد. در سال ۸۴ قرار بود آقای قالیباف شود، آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی رفتند و دور دوم آقای احمدی نژاد شد. در سال ۸۸ گفتند که قرار است آقای احمدی نژاد بماند که این بحران شد و بحران سختی برای کشور شد. در سال ۹۲ قرار بود آقای جلیلی شود اما آقای روحانی شد. بالاخره کسانی که رأی به رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی دادند، هدفشان این نبود که حسن روحانی رئیس جمهور ایران شود. در ۹۶ هم آقای قالیباف که به نفع آقای رئیسی کنار رفت و فرض می شد که آقای رئیسی شود اما رای آقای روحانی ۴ میلیون افزایش پیدا کرد.


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت 14 فوریه 2021

 
 

اشتراک گذاری: