ترامپ
سرانجام،
تابع
سیاست
نتانیاهو
و لابی
های
قدرتمند
یهودی در
امریکا و
عملا
وارد
صحنه جنگ
اسرائیل
با ایران
شد و
سحرگاه
یکشنبه
دوم
تیرماه
به سایت
اتمی
"فردو"
حمله
نظامی
کرد.
هنوز
میزان
خسارات
احتمالی
این حمله
معلوم
نیست و
نباید
تسلیم
بزرگنمائی
های
اسرائیل
و امریکا
و کوچک
نمائی
های
جمهوری
اسلامی
شد. این
درحالی
است که
حتی اگر
هیچ
خسارتی
هم به
تاسیسات
فردو
وارد
نشده
باشد،
نفس
اقدام
امریکا،
تجاوز
آشکار به
ایران
بود.
البته
این
یگانه
تجاوز
نظامی
امریکا
در
سالهای
پس از
انقلاب،
به ایران
نیست.
نباید
فرود
هواپیماها
و
هلیکوپترهای
امریکا
به طبس
را که
هدف از
آن
کودتائی
خونین به
بهانه
نجات
کارکنان
سفارت به
اشغال
درآمده
امریکا
در تهران
بود
فراموش
کرد.
این که
موجی از
حمایت از
ایران و
نفرت از
امریکا و
اسرائیل
بدلیل
تجاوز
نظامی به
ایران،
در جهان
و بویژه
منطقه
شکل
گرفته
خود
امتیازی
است برای
ایران.
در ایران
این
امتیاز
همراه
شده است
با یک
بیداری
نوین
سیاسی
همراه با
آگاهی از
اهداف
واقعی
کشورهای
اروپائی،
امریکا و
اسرائیل
و قطع هر
نوع خوش
بینی
نسبت به
کشورهای
خارجی
برای
تحول در
ایران.
این
آگاهی،
وحدت ملی
را نیز
تقویت
کرده
است. این
که حکومت
از این
وحدت ملی
بتواند
به سود
تحولات
اساسی در
ساختار
نظام
استفاده
کند یا
خیر، پس
از پایان
جنگ جاری
آشکار
خواهد
شد.
حکومت می
تواند از
حمله
نظامی
امریکا
به سایت
"فردو"
بهره
برداری
جهانی
کند، به
آن شرط
که واقع
بینی را
جانشین
سیاست
شعار و
تهدید
کند. همه
شواهد
نشان
میدهد که
حتی اگر
دایره
فعالیت
های اتمی
ایران
بسیار
کوچک هم
بشود، در
عوض
اتحاد با
روسیه و
چین
مستحکم
تر از
گذشته
خواهد
شد.
اتحادی
که اهمیت
آن بسیار
بیش از
گذشته هم
برای
حکومت و
هم برای
مردم
آشکار
شد. در
فصل نوین
اتحاد با
چین و
روسیه و
جبهه
شرق،
دیگر
جائی
برای خوش
بینی و
برخی
مانورها
و عقب و
جلو شدن
ها برای
امتیاز
گرفتن از
اروپا و
امریکا
باقی
نخواهد
ماند که
این نیز
خود یک
دستآورد
است.
معنای
این
دستآورد
اتخاذ
سیاست
های
خصمانه
با غرب
نیست
بلکه
شناخت
واقعی تر
دوستان و
دشمنان
است.
درباره
دوران پس
از پایان
جنگ
کنونی،
سخن
بسیار می
توان گفت
و باید
گفت.
حکومت
اکنون
شناختی
دقیق تر
از ماهیت
آژانس
انرژی
اتمی
جهانی
پیدا
کرده
است،
همچنان
که با
نتایج
سیاست
های
شعاری و
توام با
تهدید
این و آن
آشنا شد
و محصول
آن را
دید. با
نتایج
نفوذ در
تمام
ارگان
های مهم
نظام
آشنا شد.
چنان که
باید خود
را آماده
یک خانه
تکانی
وسیع و
عمیق در
این
زمینه
بکند.
بنابراین،
پیش از
آن که
صدور
بیانیه
محکومیت
حمله به
ایران و
تکرار
آشکار
جنایتکار
بودن
اسرائیل
و امریکا
اهمیت
داشته
باشد،
غفلت همه
بیانیه
نویسان
از
رویدادهای
لحظه به
لحظه
تمام
سالهای
گذشته
اهمیت
دارد که
خود یک
لیست
سیاه
است.
بیانیه
نویسی و
نامه
برای
امضاء
منتشر
کردن پس
از هر
رویداد
مهمی خوب
است، اما
اینها
غفلت های
روزانه
نسبت به
رویدادهای
ایران را
جبران
نمی کند.
ما،
بویژه در
خارج از
کشور با
این
پدیده
روبرو
هستیم.
|