سال پنجاه و هشت، وقتی مجلس خبرگان قانون اساسی تشكيل شد،
هيجان ناشی از پيروزی بر نظام سلطنتی و برقراری جمهوری در ايران چنان بود و اعتماد
و ايمان مذهبي- سياسی به آيتالله خمينی و تدبيری كه او بكار ميبرد چنان كه كسي
در خيابان از ديگری نپرسيد در اين مجلس چه ميگذرد؟
وقتي
قانون اساسی را به رفراندوم گذاشتند نيز، وضع به همينگونه بود مردم در صفوف دهها ميليونی به آنچه آيتالله
خمينی تائيد كرده بود رای دادند و قانون اساسی تصويب شد تائيد دولت مهندس بازرگان با شعار
"بازرگان بازرگان- نخست وزير ايران" نيز همين مسير را طی كرد، همچنان كه
انتخاب نخستين رياست جمهوری در ايران، با استنباط مردم از نظر موافق آيتالله
خمينی نسبت به ابوالحسنبنيصدر از همين مسير عبور كرد و بعدها آراء ريخته شده به
صندوقهای رای برای رياست جمهوری رهبر كنونی جمهوری اسلامی نيز مسيری جز اين را طي
نكرد
اعلام پذيرش آتش بس در جنگ با عراق و بازگشت قشون پراكنده و
سرخورده ايران از جبهههای فتح كربلا، يك ضربه هوشيار كننده برای مردم ايران بود،
اما اعتماد و يقين نسبت به آيتالله خمينی چنان بود كه نه كسی پرسيد چرا هفت سال
به جنگ بيهوده ادامه داده شد و چرا آنهمه جوان و نوجوان ايرانی روی ميدانهای مين
جان خود را از كف دادند سرلشكر كنونی "محسن رضائي" فرمانده كل وقت
سپاه پاسداران، بعنوان بلاگردان هاشمی رفسنجانی و علی خامنهای، با چهرهای درهم
شكسته و سر به زير در سيمای وقت جمهوری اسلامی حاضر شد و در اعترافاتی شبيه
اعترافاتی كه زير شكنجه گرفته و ميگيرند همه تقصيرهای منجر به شكست و ناكامی را
پذيرفتپيش از آن، آيتالله منتظری در نامهاي
بلند بالا كه به نامه دوازه صفحهای مشهور است و بخشهائی از آن را مطبوعات وقت
منتشر كردند با صراحت و شجاعت نوشت: در جنگ اشتباه كرديم، نصيحت ناصحان را گوش
نكردند و به جنگ ادامه دادند، جای توبه دارد ما امورمان را در جبهه سپرديم بدست افراد بی تجربهای نظير فرمانده
سپاه –
رضائي- كه دانش اين كار را نداشت، عدهای نادان امور جنگی را بدست گرفتند و ( نقل
به مضمون)
وقتی آيتالله منتظری را از صحنه حذف كردند، مردم آنچنان
درجريان ريزهكاریهای سياسی نبودند تا بدانند كار به كجا ميخواهد بيانجامد زمانی كه مجلس خبرگان را در آستانه درگذشت آيتالله
خمينی تشكيل دادند و چند تغيير اساسی در آن بوجود آوردند نيز مردم چندان مسئله را
جدی نگرفتند و غرق گرفتاریهای معيشتی ناشی از جنگ و محاصره اقتصادی از كنار اين
رويداد نيز گذشتند درگذشت آيتالله خميني
و عزاداری وسيع تودههای مردم ايران نيز بر اين غفلت افزود از
دل اين غفلت و عزاداری، خبرگان رهبری در يك نشست فوری و فوقالعاده دو طرح
"شورای رهبري" و "رهبر" را در دستور كار خود قرار داد و
سرانجام طرح انتخاب "رهبر" به نتيجه رسيد و شورای رهبری از دستور خارج
شد شورائی كه قرار بود با حضور آيتالله
اردبيلی، هاشمی رفسنجانی، احمدخمينی و عليخامنهای تشكيل شود ( مراجعه كنيد به كتاب يادداشتهای روزانه
هاشمی رفسنجاني- ضمنا گفته ميشود كه موسوی خوئينیها نيز نفر پنجم اين شوراي
پيشنهادی بودهاست)
رهبر جديد با احتياط كامل، در نخستين سخنرانياش گفت كه موقتا
كار را بدست گرفته تا ببيند چه ميشود (نقل به مضمون) مردم نه به آن تغييرات بسيار مهم در قانون اساسی توجه
كردند و نه نسبت به مباحث و نتيجهای كه از دل نشست فوقالعاده مجلس خبرگان (پس از
درگذشت آيتالله خميني) بيرون آمد دوران
نوينی آغاز شد، كه ديگر حامل آن اعتماد چشم بسته مردم نسبت به حاكمان و رهبران در
زمان حيات آيتالله خمينی نبود در فاصله آن مجلس خبرگان كه از دل آن رهبر جديد
بيرون آمد و انتخابات رياست جمهوری سال هفتاد و شش، هوشياری و دقت و وسواس مردم
برای پذيرش حرفها و سخنان رهبر و رهبران به همان اندازهای بيشتر و بيشتر شد كه
فساد و تباهی و غارت در جامعه رشد دم افزون به خود گرفت همه بياعتمادیها در پاي
صندوقهای رای انتخابات رياست جمهوری سال هفتاد و شش در قامت اعتماد به محمدخاتمي
خود را نشان داد حادثهای عظيم كه در عين حال نشان داد مردم نسبت به حاكميت و
نهادهای آن بشدت حساس و كنجكاوند و برخلاف گذشته، ديگر اعتماد چشم بسته به كسي
ندارند و همه چيز را ميخواهند بدانند حتی اگر مطبوعات ننويسند نيز مردم ميفهمند و به يكديگر ميگويند
تمامی رويدادهای سالهای گذشته نشان ميدهد كه مردم را نميتوان
صغير فرض كرد و پشت درهای بسته برايشان تصميم گرفت و در نماز جمعهها ابلاغ كرد اگر
غير از اين بود، از دل اينهمه سخن و سخنرانی در نماز جمعههای تهران، بالاخره بايد
چند صد هزار رای بيرون ميآمد و بر آراء قبلی بازندگان انتخابات مجلس ششم، دو دوره
اخير رياست جمهوری، شوراهای شهر و غيره افزوده ميشد، كه نشد
آنها كه به صفت "خُبره" در مجلس خبرگان جمع شده و
درها را به روی مردم بستهاند و ميخواهند برای مردم تصميم بگيرند، سرانجام به اين
واقعيت پی خواهند برد و يا بازهم غفلت بر سر غفلت خواهند نهاد؟
در تاريخ بعد از انقلاب 57، يك عكس به يادگار ثبت است و آن
عكسی است كه مرحوم آيتالله طالقانی را در مجلس خبرگان قانون اساسی، سر بر عصا
نشان ميدهد0 برخلاف ديگران كه بر صندلی نشسته بودند و رياست را تمرين ميكردند،
او بر زمين نشسته و با اين عمل اعتراض خود را به نحوه اداره مجلس و يكهتازی حسن
آيت برای گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسی و زمينهسازی برای احيای سلطنت را به
نمايش گذاشت
از
آن خبرگان، كه آيتالله منتظری و آيتالله بهشتی بر صدر نشسته و آن را اداره ميكردند
و قانون اساسی را از دل آن بيرون آوردند، تا اجلاس خبرگان كه ديروز تشكيل شد، چهها
بر ايران و انقلاب آن نگذشتهاست؟ آنها كه درس گرفتهاند و آنها كه هنوز نميخواهند
درس بگيرند شمارشان اضافه خواهد شد و يا كم؟ بسياری از
آنها كه در اين خبرگان نشستهاند، اساسا اهل درسگرفتن از گذشته و حال هستند؟
|