رهبر
جمهوری اسلامي، در پاسخ به نامه
اعتراضی آيتالله طاهری نامهاي
نسبتا مشروح نوشته و به برخي
نكات مندرج در نامه آيتالله
طاهری مستقيم و غير مستقيم پاسخ
دادهاست. برخی مطالب جوابيه
رهبر، همآهنگ است با مطالبی كه
دو روزنامه رسالت و كيهان، پيش
از انتشار اين جوابيه منتشر
كردند. مطالب اين دو روزنامه كه
بصورت سرمقاله و در جهت مغشوش
كردن مضمون نامه آيتالله
طاهری منتشر شد، چنان بود كه
گوئی آيتالله طاهری مجلس و
رئيس جمهور را خطاب قرار داده و
نابسامانيهائی را كه به حق به
آنها اشاره كرده متوجه دولت و
مجلس و اصلاحطلبان دانستهاست!
همين دو روزنامه دليل استعفاي
آيتالله طاهری از امامت جمعه
اصفهان را پيری و كهولت سن وي
اعلام كردند. اشارهای كه در
نامه جوابيه رهبر نيز وجود داشت.
رهبر
جمهوری اسلامی در نامه خود، ضمن
تائيد آنچه آيتالله طاهری در
باره فساد و اختلاس و دزدي،
بحران در سياست خارجی و فاصله
طبقاتی و برباد رفتن آرزوهاي
مردم در انقلاب 57 نوشته (با گريز
از تائيد ضرورت آزاديهاي
سياسی و مطبوعاتي) تائيد كرده و
مدعی شده كه خود وی نيز اينها را
تائيد كرده و خوشحال است كه
ايشان- يعنی آيتالله طاهري- هم
در اين امر وارد شدهاند.
شايسته
ترين پرسش از رهبر آنست كه اين
فساد و تباهی و بحرانی كه خود
ايشان هم آن را تائيد ميكند،
در زمان رهبری چه كسی جز خود
ايشان، كه در جزئيترين امور
مملكت دخالت ميكند روی دادهاست؟
بنابراين كسی كه خود پاسخگوي
بحران عمومی حاكم بر جامعهاست،
چگونه ميتواند، در عين حال
مدعی هم باشد؟
رهبر
ميگويد كه مشكل اشتغال و
مبارزه با فساد اقتصادی در
دستگاهها محور عمده مورد نظر
اوست. اگر چنين است چرا اين
اصلاح را از نهادهای وابسته به
نهاد رهبری آغاز نميكند كه امالفساداند
و موانع موجود بر سر راه تحقيق و
تفحص در اين نهادها را از ميان
بر نميدارد تا به ريشههاي
فساد اقتصادی رسيده شود؟
رهبر
جمهوری اسلامی در بخش ديگری از
جوابيه خود مينويسد كه راه
جلوگيری از اختلاس و فساد
اقتصادی آنست كه آقايان خود
جلوی آقازادههايشان را بگيرند.
يعنی مبارزه با اختلاس و فساد
اقتصادی را بسپاريم بدست عاملين
و بوجود آورندگان آن. يعنی امثال
آيتالله زادگان واعظ طبسي،
مقتدائي، دُري، خزعلي،
رفسنجانی و ديگران را بسپاريم
بدست پدرشان تا جلوی آنها گرفته
شود. البته در اين ميان تكليف
امثال علی رازيني، علی محمد
بشارتی وزير اسبق كشور و آيتالله
جنتی هم كه آخرين پرونده مفتوحه
مربوط به اختلاس در توزيع ايران
خودرو متعلق به آنهاست لابد ميماند
كه فرزندان آنها روشن كنند!
رهبر
درك خود از وحدت ملی را در اين
جمله در جوابيه به آيتالله
طاهری بيان ميكند« از
همه مهمتر وحدت ملی و يكصدائي
مسئولان و خواص است كه اگر مخدوش
شود هيچ حركت سازندهای به
سامان نميرسد.» اين جمله
هيچ معنائی جز اين ندارد كه وحدت
ملت ايران و دفاع از تماميت كشور
مورد نظر نيست و بهائی به آن
داده نميشود.
رهبر
به آيتالله طاهری مينويسد كه
«بر خلاف آنچه كه ميگويند(
اشاره به نظرسنجيهای اخير و
هشدارباشهای خاتمی و آيتالله
اميني) مردم پشتيبان نيرومند
انقلاب و اسلام و اماماند» از
آنجا كه واضح است مردم عليه وضع
موجود در كشور هستند، در اينجا
ايشان از امام و انقلاب خرج ميكند
و وضع كنونی را عين انقلاب و خط
امام معرفی ميكند. در ادامه
همين قسمت و همين سياست، يعني
خرج از انقلاب و امام و توجيه
موقعيت كنونی كشور، ايشان مينويسد
كه « از روزی كه اطلاعيه منسوب
به جنابعالی (تائيد همان مطالب
روزنامههای رسالت و كيهان كه
نويسنده نامه آيتالله طاهری و
خط دهنده به وی برای انشای اين
نامه را اطرافيان وی معرفي
كردند) صادر شده، ضد انقلاب كه
در زير سايه امريكا و اسرائيل و
با پول آنها زندگی و تغذيه ميكند
بيشترين سوء استفاده را از آن
كردند و آن را مقابله با سياستهاي
امام راحل ونفی و رفض نظام
اسلامی و شعارهای آن وانمود
كردند.» به اين ترتيب جمهوري
اسلامی كنون كه در آن رهبران
موتلفه حكم ميرانند و دايره
سياست را امثال حسين
شريعتمداري، محمدرضاباهنر و
كاظم انبارلوئی در روزنامه
رسالت تعيين ميكنند، همان
شعارها و سياستهای آيتالله
خمينی است و بيان فاجعه كنوني
حاكم بر كشور، مخالفت با امام
است! حاصل انقلاب هم از نظر
ايشان همين است كه مردم در برابر
ديدگان خود شاهدش هستند و
مخالفت با اين حاصل نيز يعني
مخالفت با انقلاب!
رهبر
جمهوری اسلامی در بخش ديگری از
پيام خود، يكی ديگر از ترفندهاي
روزنامههای رسالت و كيهان را
در برخورد با نامه اعتراضی آيتالله
طاهری به خدمت گرفته و مدعی ميشود
كه اين نامه متاثر از تلقين
اطرافيان ناباب و نا مطمئن
نوشته شدهاست. هر فرد عادی در
مقايسه واقعيت جامعه امروز
ايران با ادعاهائی كه در نماز
جمعهها در باره وضع مملكت و
رهبری آن ميشود و رهبر نيز در
نامه خود به آيتالله طاهری آن
را تكرار كرده، خود به آسانی ميتواند
تشخيص دهد كه چه كس و كساني
متاثر از تلقينهای اطرافيان و
گزارشهای غلط و جهت داری كه
دراختيارش گذاشته ميشود سخن
ميگويد و موضع ميگيرد. حتي
اگر چنين نباشد و آگاهانه دروغ
گفته نشود، ميزان آگاهی از
واقعيت جامعه از لابلای همين
موضع گيريها به نمايش در ميآيد.
رهبر،
ضمن اشاره به آيتالله منتظری و
گوشزد كردن سرنوشت وي، به آيتالله
طاهری از بلای اطرافيان نا
مطمئن ياد ميكند. حتی اگر اين
توصيه و سخن نگرانی به حقی نيز
باشد، يگانه راه مقابله با آن
سپردن امور به قوای سهگانه
مملكت و به رای و نظر مردم است و
نه تعيين سرنوشت كشور در نهادها
و بيوتی كه معلوم نيست چه كساني
در آن رفت و آمد دارند. در راس
اين بيوت و نهادها، امروز نهاد
رهبری و بيت ايشان قرار دارد كه
بحران از همانجا برخاستهاست.
از دل همين بيت، شورای تشخيص
مصلحت نظام به موتلفه اسلامی و
كارگزاران بانك جهاني، يعني
عاملين فساد و اختلاس سپرده شدهاست
و چند روحانی دستچين شده در
شورای نگهبان، كه برخی از آنها
نيز در همين اختلاس و فساد غرقاند
يك مجلس را فلج كردهاند.
سازمان امنيت سايه برای ايجاد
جنايت و جلوگيری از افشای فساد و
دزدی و اختلاس از سوی ميهن
دوستان واقعی از دل همين نهاد و
بيت بيرون آمدهاست، همچنان كه
سياست بگيروببندهای مطبوعاتي
كشور نيز با توصيه و طرح امثال
حسين شريعتمداری در همين بيت كه
به آن رفت و آمد منظم دارد تعيين
ميشود. مشاوران و اطرافيان نقش
آفرين به آنجا نقب زدهاند و با
سرانگشت و اشاره آنها بسياری از
تصميمات، ازجمله مضمون جوابيه
رهبر به آيتالله طاهری گرفته
ميشود.
رهبر
در بخش پايانی نامه خود از
فرزندان انقلابی خويش ميخواهد
تا آرامش را حفظ كنند. از آنجا كه
در تمام اين سالها، آرامش
جامعه را انصار حزبالله و
انصار ولايت بر هم زدهاند و
يكبار نيز در جريان يورش به
خوابگاه دانشجويان و در آستانه
يورش به تحصن دانشجويان در
دانشگاه تهران نيز رهبر به همين
فرزندان و حمله كنندگان به
خوابگاه دانشجويان توصيه به صبر
كرده بود، بتدريج اين فرزندان
شناسنامه دار شدهاند. يكی از
غيورترين آنها، همان است كه
سوار بر موتورسيكلت سپاه
پاسداران و در حمايت نيروهاي
انتظامی و با حكم شورای فتوا
سعيد حجاريان را ترور كرد. در
دادگاه به صحنه سازی محاكمه خود
خنديد و همزمان با نامه رهبر
به آيتالله طاهری در مقابل
دانشگاه تهران ظاهر شد. با اين
فرزندان و اين نيروی باصطلاح
انقلابی دوره دوم جمهوری اسلامي
و آن ادعاهائی كه در نامه جوابيه
به نامه دردانگيز و سراسر
واقعيت و خلوص نيت آيتالله
طاهری مطرح شده فتنه از كجا بر
ميخيزد؟
اگر
رهبر كسی است كه حرف دل مردم را
بزند و با آنها همراه باشد، مردم
مذهبی كدام آيتالله را از خود
و كدام را در مقابل خود ميدانند؟
بخشی از نگرانی و جوابيه شتابزده
رهبر به آيتالله طاهری و مصوبه
شورای امنيت ملی برای جلوگيری
از طرح نقطه نظرات و حمايتهاي
عمومی از آيتالله طاهری به
پاسخ بی خدشه به همين پرسش آخر
باز نمیگردد؟
|