اين روزها خانه هنرمندان نيز در خطر است. همانگونه
كه سينمای ايران، فوتبال ايران، سالنهای سخنرانی
دانشگاههای ايران، سازمانهای غير دولتی درايران
و هر نهاد ديگری كه نشانه از وحدت ملی و دلبستگی
مردم به آن را میتوان در آن يافت در خطر است.
از زلزله بم، سالی و اندی میگذرد. نه آن ويرانی
عظيم (با 50 هزار قربانی) را توانستند خود آباد
كنند و نه اجازه دادند مردم خود به داد هم رسيده و
چارهای برای آن ويرانی و بیسرپرستی كنند. نه
تنها چنين نكردند، بلكه كمكهای داخلی وخارجی را
هم بالا كشيدند و بدنبال آن افتادند به جان هر
سازمان و كانون و نهاد مردمی كه در زلزله بم به
ميدان آمده بود تا زير بغل مردم زلزله زده بم را
بگيرد. با سينمای نوين ايران، با خانه هنرمندان
ايران، با سازمانهای مستقل و غير دولتی ايران، با
نهادها و كانونهای كوچك و بزرگ زنان ايران، با
جنبش خودپوی دانشجوئی ايران، با كانون نويسندگان
ايران و با هر چه و هر كس كه در زلزله بم به ميدان
آمد و قدرت همياری خود را نشان داد، به دليل همين
همياری و به ميدان در آمدن به مقابله برخاسته اند.
برای آنكه ديگر در وبلاگها ننويسند، در
روزنامهها منتشر نكنند، به فيلمنامه در نيآورند
و... داستان از اين قرار است: درهم پاشيدن وحدت
ملی كشور و مردم!
يادی از زلزله بم، مناسبت نمی خواهد، زيرا كانون
مركزی مناسبت غيرت و هميت ملی ايران است، نه زلزله
بم، اما در آن فاجعه اين هميت و غيرت چنان به
نمايش در آمد كه به كابوس مافيائی تبديل شد كه از
دوم خرداد تاكنون زخمی 8 ساله را در پهلوی خود حمل
میكند. آنها میترسند چنين هميتی، كه توانست چند
روزه برای ياری رسانی به مردم بم شكل بگيرد، در
انتخابات آينده رياست جمهوری و يا هر حادثهای كه
از بيرون اتفاق بيفتد شكل بگيرد و نياز به ماهها
تبليغات هم نباشد. آنچنان كه در انتخابات دوم
خرداد بدان نياز بود و اتفاق افتاد.
مقابله با كانونهای مستقل و غير دولتی و
انجمنهای فرهنگی، سينمائی، روزنامه نگاری و هر
تشكل ديگری كه صف خود را از صف كوتاه وحدت خودیها
با هم در حاكميت جدا كرده به اين دليل است.
گزارشی را كه در زير میخوانيد، در همان شبهای
خاك و خون و ويرانی در بم منتشر شده است و ما در
اينجا بازانتشار آنرا ضروری میدانيم. ضروری
میدانيم، به آن دليل كه همه باهم بدانيم چرا به
هر تشكل و نهادی يورش میبرند و چگونه است كه
ناتوان از طويل ساختن صف وحدت حكومتی و وحدت حكومت
با مردم، وحشت زده، به صف وحدت مردم با مردم حمله
میكنند.
«... امروز، محوطه بيرونی خانه هنرمندان ايران،
زير بارش برف روزی زمستانی را میگذراند. محوطه
داخلی موسسه، مملو از گرمای حضور پيشكسوتان
وهنرمندانی است كه برای كمك به آسيب ديدگان زلزله
بم گرد آمده اند.
تمام اتاقها و راهروها، رستوران، گالریهای نقاشی
خانه هنرمندان مملو از حضور هنرمندان تئاتر،
سينما، موسيقی ، هنرهای تجسمی، شعر و داستان بود.
مراسم ويژهای در آمفی تئاتر اين موسسه توسط
"بهزاد فراهانی” و"مهين فردنوا" برگزار شد كه در
اين مراسم برنامه هايی چون اجرای موسيقیهای محلی،
خواندن شعر و پخش فيلمی مستند از "ارگ قديمی بم"
قبل از تخريب و دعوت از هنرمندان ومسوولين حاضر
برای صحبت در باره زلزله بم برگزار شد.
پرويزپرستويی در اين مراسم شعری را از"منوچهر
آتشی” درباره فاجعه بم خواند. عزت الله انتظامی
با حاضران از زلزله سخن گفت و به همه بازماندگان
زلزله بم تسليت گفت.
مهندس گرجی يكی از كارشناسان و مهندسان عضو انجمن
معماران خانه هنرمندان گفت: من از هم اكنون نگران
زلزله آينده در كشور هستم. من نمی دانم كدام زلزله
میخواهد مسوولين ما را از خواب بيدار كند تا فكری
به حال اين وضعيت كنند.
ما به دست خودمان زلزله رامی كاريم، زيرا تمام
ساختمان هايی كه بنا میكنيم استاندار نيست و
سازمانی كه بايد اين ساخت و سازها را كنترل كند
هنوز به وجود نيامده است.
شعر " بچههای بم " را " محمد رضا عبد الملكيان "
كه خود سرود بود خواند و بهروز رضوی " اشعاری از
" عباس جهانگيريان " را.
هوشنگ مرادی كرمانی، جمشيد لايق، رضا كيانيان،
ناصر ملك مطيعی، فرزانه كابلی، هادی مرزبان، محمد
رضا شجريان، مرتضی مميز، فاطمه معتمد آريا، رويا
تيموريان، داريوش ارجمند، پارسا پيروزفر و
خيلیهای ديگر آمده بودند تا فكری به حال زلزله
زدگان بم كنند .
اعلام شد ماهنامه ادبی "كارنامه" آخرين در آمد
حاصل از فروش خود را به بازماندگان زلزله بم
اختصاص داد ه است .
گالری نقاشی خانه هنرمندان ايران نيز تمام
تابلوهای خود را در اين روز به فروش گذاشت تا با
در آمد آن به آسيب ديدگان بم كمك كند.
خانه تئاتر، با اجرای نمايش خيابانی، تئاتر عروسكی
و اجرای گريم بر روی چهره كودكان حاضر از
مهيمانان در راهروهای خانه هنرمندان پذيرايی كرد.
صندوقی نيز توسط هنرمندان مختلف در راهروها حمل
میشد تا مردم كمكهای نقدی خود را به اين صندوق
هديه میكردند.
كارتهای يادگاری با امضای هنرمندان را علاقمندان
خريدند كه قرار شد پول آن صرف بازسازی فرهنگی
شهرستان بم شود.»
|