اسم واقعی فردی مركوری، فرخ بود و فاميلش بولسارا. سپتامبر
1946 در شهر "زنگبار" افريقا بدنيا آمد.
پدرش يك ديپلمات انگليسی بود، اما اصليتش ايرانی. آنها از
تبار زرتشتيان منطقه فارس ايران بودند كه بعدها
ايران را ترك كرده و عازم هندوستان شدند.
يكسال بعد از تولد فردی ماموريت پدرش در زنگبار به پايان رسيد
و خانواده عازم هندوستان شد. به اين ترتيب، فردی از 1947 تا
1963 درهند بسر برد. در بمبی به مدرسه رفت و پيانو و موسيقی را
در همين كشور شروع كرد. تاثير اين دوران زندگی در هندوستان و
آغاز تعليم موسيقی در اين كشور، بعدها درتمها و ملودی
آهنگهای فردی محسوس است، همانگونه كه تاثير پذيری از فلسفه و
اسطورههای هند در آنها منعكس است. در سال 1963 راهی انگلستان
شد. در آنجا وارد دانشگاه هنر شد و دانشگاه را به پايان رساند.
برخلاف برخی شايعات، او هرگز در امريكا زندگی نكرد، گرچه برای
اجرای كنسرت بارها به امريكا سفر كرد.
او درسال 1971 گروه كوئين را پاگذاری كرد. سبك كار اين گروه
راك سنگين بود.
يكی از غم انگيزترين ترانههای فردی مركوری، ترانه ايست كه پس
از آگاهی از بيماری ايدز برای مادرش خواند. اين ترانه،
خداحافظی جوانی است از مادرش. جوانی كه مردی را با شليك گلوله
كشته و اكنون خود میرود تا به ابديت بپيوندد، درحاليكه زندگی
میتوانست برای او طولانی تر باشد. مركوری در اين ترانه برای
مادرش صبر آرزو میكند و خطاب به او میگويد:
زندگی بدون من هم ادامه میيابد.
"ای كاش بدنيا نيآمده بودم تا بميرم
ای كاش"
اين بند از ترانه بارها تكرار میشود.
فردی اين ترانه را برای دل خودش خوانده بود و تنها يكبار آنرا
برای يكی از دوستانش كه دريكی از ايستگاههای راديويی لندن كار
میكرد فرستاد تا او نيز بشنود. دوستش آهنگ را بیآنكه از فردی
اجازه بگيرد پخش كرد و اين پخش با تلفنها و تقاضاهای مكرر
شنوندگان تا شب 20 بار تكرار شد.
مجله " رولوينگ استون" در شماره اخيرخود نوشته است كه البوم
ترانه كويين درايران آزاد شده است."!
اما اين آلبوم چه آزاد میشد و چه نمی شد، نسل جوان امروز
ايران فردی مركوری را میشناسد و از تبار ايرانی او نيز اطلاع
دارد.
خوانندهای كه بزرگترين خواننده " تنور" جهان "پاواروتی” در
يكی از مصاحبههای خود با افسوس گفت: صدای مركوری برای اپرا
ساخته شده بود!
پاواروتی پيش از آنكه فردی مركوری آهنگ "بارسلونا" را با
خواننده سوپرانوی اسپانيائی جهان " مونسرات كابايه" مشتركا
اجرا كند، اين را گفته بود.
درفيلم "های لندر" كه شون كانری يكی از پخته ترين بازیهای
زندگی سينمائی خود را در آن میكند، مركوری ترانه " چه كسی
میخواهد برای ابد زندگی كند؟" را خواند.
داستان اين فيلم، سرگذشت مردی است كه در بلندیهای اسكاتلند-
"های لندر"- زندگی میكند و فقط اگر بتوانند سر او را از تنش
جدا كنند میميرد.
(اين ترانه را در همين بخش میشنويد)
23 نوامبر1991، در حاليكه عفونت شش هايش را تقريبا از كار
انداخته بود، برای نخستين بار رسما اعلام داشت كه "ايدز" دارد
و عفونت شش هايش ديگر درمان پذير نيست.
او میدانست بزودی خواهد مرد، اما شايد جز خودش هيچكس نمی
توانست حدس بزند، فردی مركوری 24 ساعت پس از اين مصاحبه خواهد
مرد و اين آخرين كلماتی است كه از دهان خوانندهای با صدائی
اپرائی بيرون میآيد.
فردی پس از آنكه فهميد مبتلا به "ايدز" شده، ترانهای خواند با
نام "نطفه من در بهشت بسته شده". وصيت كرده بود اين ترانه را 4
سال پس از مرگش پخش كنند، اما مرگ ناگهانی او چنان هيجانی را
درجهان موسيقی بوجود آورد كه وصيت او را ناديده گرفته و اين
آهنگ را بلافاصله پخش كردند.
|