آرتورميلر
از دل بحران اقتصادی دهه 1930 جهان سرمايه داری كه از امريكا
آغاز شد و در آلمان به ظهور فاشيسم انجاميد بيرون آمد. او
بيانگر
تراژدى
قرن 20 برای تئاتر بود.
«مرگ دستفروش»،
به زبان و نوعی ديگر، "ننه دلاور" برشت بود. برشت در آلمان و
او در امريكا، اما هر دو نگران جهانی كه بختك سرمايه داری بر
آن سايه افكنده است.
اليا كازان در سال1949
آن را به روی صحنه برد.
برادوى نيويورك
صحنه قدرت نمائی آن دو شد.
داستانی
درباره
يك
دستفروش
كه شناسنامه ميلر شد.
نگاهى از پل
را با انگيزه ايستادن بر بلندی زمان و نگاه به آنچه در چشم
انداز میگذشت نوشت.
پايان جنگ و تبديل اتحاد شوروی به اميد بزرگ برای جهانی كه
تازه خود را از زير يوغ فاشيسم بيرون كشيده بود، "مك كارتيسم"
را در امريكا به صحنه آورد و ميلر در كنار الياكازان به
«كميته فعاليت هاى ضد آمريكايى»
كنگره آمريكا
فراخوانده شد. كميته ای كه نقش كليساهای دوران "انگيزاسيون" را
ايفاء میكرد و بنام كنگره نمايندگان امريكا، آزادی را در
امريكا به محاكمه كشيد. اين فصل جديدی در تاريخ امريكا بود كه
بعدها به جنگ سردانجاميد.
جوزف مك كارتى در دهه1950
رياست آن را برعهده داشت. ميلر بعدها
«ساحره سوزان»
را درهمين ارتباط نوشت.
در سال1049
جايزه پوليتز را بخاطر نوشتن "مرگ دستفروش" برد. اين زمان
فقط33 سال داشت. مطبوعات امريكا و اروپا در شرح زندگی پرماجرای
اين نمايشنامه نويس بزرگ امريكائی، پرده ازدواج او را با
"مرلين مونرو" ستاره جنجالی امريكا بالا زدند تا از پيش پرده
11 سپتامبر كه میخواهد فصل دوم تراژدی "مك كارتيسم" را به
صحنه آورد چيزی نگويند و ننويسند. ستاره ای كه او نيز خود به
نوعی ديگر قربانی "هاليود" پول ساز شد. ميلر پس از ازدواج
كوتاه خود با "مرلين مونرو" او را شخصيتی خود ويران ساز توصيف
كرد. مصرف مواد مخدر و خودكشی مرلين مونرو اين ارزيابی آرتور
ميلر در باره زيبای هاليود را ثابت كرد. زيبائی كه "جان. اف.
كندی” نيز شيفته او بود و هيچكس نمی داند وقتی در "دالاس"
گلوله "آسوالد" قلب او را شكافت، هنوز مرلين مونرو در آن بود
يا نه!؟
اين نيز ترور بود. همانگونه كه ترور مارتين لوتركينگ ترور بود.
هيچ عربی در اين ترورهای تاريخی نقش نداشت. حتی تروريست ها رنگ
پوستشان نيز تيره هم نبود! اين ادامه دوران "مك كارتيسم" بود.
همانگونه كه 11 سپتامبر ادامه مدرن و فضائی آنست!
|