پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته



 

 

 

 

 

 

 
 

 

 



بهار خجسته‌ای
كه سينه خيز
خود را به امروز رسانده

 

بسياری سراينده سرود «بهاران خجسته‌باد!» را «كرامت دانشيان» مي‌دانند. دليل آنها هم اينست كه سرود را اولين بار از دهان او شنيده‌اند. حتی در نشريات مختلفی كه در سال اول بعد از انقلاب منتشر شد، بر بالای متن چاپ شده ابيات اين سروده، مي‌نوشتند: «سروده‌ای از كرامت دانشيان». نه سرودن اين سرود بر اعتبار داشته "دانشيان" می‌افزايد و نه نگفتن اين سرود از اين اعتبار می‌كاهد. دانشيان ياد و نامش در كنار گلسرخی ثبت تاريخ است.

سرود بهاران خجسته باد از دكتر «عبدالله بهزادي» است كه در اسفند ماه سال هزار و سيصد و سی و نه، يعنی چند هفته‌ای بعد از ترور و كشته شدن «پاتريس لومومبا» و در همدردی و تسلی به همسر او، در هفته‌نامه «سپيد و سياه» به‌چاپ رسيد.

همه اين سرود را در اولين روزهای پيروزی انقلاب در بهمن پنجاه و هفت شنيدند. آنهايی كه با «كرامت» هم‌سلول بودند، البته قبلا از ما اين سرود را بارها با صدای خوشی كه كرامت داشت و آهنگی كه خود او بر آن نهاده بود، شنيده بودند. در واقع همين همدلان و ياران او بودند كه اين يادگار از او را به بيرون از زندان آوردند و به ما سپردند.

سرودی اميدبخش و روحيه‌دهنده كه مي‌رفت در پشت ديوارهای قطور و ميله‌های سربي‌رنگ سلول‌های زندان‌های سياسی شاه از يادها برود و خاكستر شود، در ساعت يازده و نيم صبح روز بيست و نهم بهمن ما ه سال پنجاه و هفت دوباره جان گرفت و متولد شد. در تالار اجتماعات مدرسه‌ی عالی تلويزيون، همان‌جا كه سالی پيش «كرامت دانشيان» دانشجوی رشته كارگرداني‌اش بود.

در اسفند هزار و سيصد و سی و نه در محله «سپيد و سياه» شعری با عنوان «سرود بهار» در سوگ «پاتريس لومومبا» و خطاب به همسر او، از دكتر «عبدالله بهزادي» چاپ شد.
سال‌ها بعد «كرامت دانشيان» با چند بيت از اين شعر سرودی ساخت كه به‌نام «بهاران خجسته‌باد!» معروف است. سرودی كه كرامت با صدای گيرايش آن را مي‌خواند. حتا به بچه‌های مدرسه‌ی روستای «سليران» هم آن‌را ياد داده بود، به‌طوري‌كه صبح‌ها، سر صف به‌جای «سرود شاهنشاهي» بچه‌ها «بهاران خجسته‌باد» را مي‌خواندند.

بعدها اين سرود همراه با «كرامت» به زندان رفت و سرود جمعی بچه‌های سياسی شد. «بهاران خجسته باد!» يادگار «كرامت» بود كه در ياد رفقای هم‌بندش در زندان باقی ماند.
هر كه «كرامت» را مي‌شناخت، «بهاران خجسته باد!» را حتما از زبان او شنيده بود و هم‌صدا با او خوانده بود.

پس از قيام همراه با آزادی زندانيان سياسی، «بهاران خجسته باد!» هم به‌ميان مردم آمد.

 

 «اسفنديار منفرد زاده» كه خود نيز در رابطه با پرونده «خسرو گلسرخي» مدتی در زندان اوين بود، سرود «بهاران خجسته‌باد» را به شكلی كه امروز مي‌شنويم خلق و ماندگار كرد.
سماكار از ديگر متهمين پرونده گلسرخي- دانشيان نيز در كتاب "من يك شورشی هستم" می‌نويسد:

«. . . اكنون هم، هرساله به هنگام بهاران، با شنيدن نغمه ترانه «بهاران خجسته باد خاطره ميليونها تن از مردم سرزمين ما به دوردست بهاران انقلاب پرواز ميكند و ياد آغازه بهار آزادی و شور زندگی در دلها زنده ميشود.

شنيدن اين ترانه، ياد «كرامت دانشيان» را هم در دلها زنده ميكند، چون خيليها گمان ميكنند كه شعر اين ترانه را او سروده است. ولی واقعيت اين است كه چنين نيست. اين شعر در اصل سروده سرهنگ «بهزادي» يكی از اعضای حزب توده است.

اما اين كه چرا آن را به كرامت منتسب كردهاند، ماجرايش به اين صورت است كه در يكی از روزهای نزديك عيد سال چهل و هفت، وقتی من با «كرامت دانشيان» از سر كلاس مدرسه سينما و تلويزيون برميگشتيم، در خيابان نادری با ديدن بساط ماهيفروشيهای شب عيد و تنگهای بلور و ماهيهای قرمز كوچك و سبزه و چراغ زنبوريهای روشن، حال خوشی يافتيم و به كافه نادری رفتيم و لبی تر كرديم و در آن جا، تحت تأثير همان فضا، من همين شعر «بهاران خجسته باد!» و يك شعر ديگر را كه در مجله «سپيد و سياه» چاپ شده بود و در دفترچه بغليم يادداشت كرده بودم برای او خواندم.

«دانشيان» هم كه از اين شعرها خوشش آمده بود، فورا دفترچهاش را از جيب درآورد و اين شعرها را در آن يادداشت كرد. [. . . ] بعدها، وقتی «كرامت» بار اول به خاطر فعاليتهای سياسياش به زندان افتاد، اين شعر را كه بهصورت يك ترانه ـ سرود درآورده بود با ديگر زندانيان سياسی ميخواندند. وقتی از زندان آزاد شد، من آهنگ اين سرود را به همان شكلی كه بچهها در زندان ميخواندند چند بار از دهان او شنيدم . . .»

 

 

 * نگاه كنيد به وبلاگ پرند