پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته


 

صحنه‌ای از فيلم "حكم"


 

 

 

 

 

 
 

 

 



ابتدا شاگر نوشين شدم و بعد از آنكه
كه نوشين از زندان فرار كرد ميزبان او
انتظامی
ژنرال 5 ستاره
تئاتر و سينمای ايران

 

معاونت بين الملل خانه سينما اعلام كرد: در يازدهمين جشنواره آسيايى وزول در كشور فرانسه، عزت الله انتظامى در برنامه بزرگداشتى كه برای او بر پا شده بود، جايزه ای به وی تعلق گرفت با اين جايزه، مجموع جوائزی كه انتظامی گرفته به هزار می‌رسد و اين درتاريخ سينمای ايران يك ركورد است.

خودش در «جادوی صحنه» می‌نويسد:

نه می‌خواهم تاريخ تئاتر ايران را بنويسم و نه می‌خواهم سبكهای مختلف تئاتر ايران را تجزيه و تحليل كنم. فقط خالصانه و صادقانه گفته ام كه از 1320 چه بر من گذشته است. از تماشاخانه ی كشور تا آلمان. تا هنرهای زيبا و فعاليتهای تئاتری بعدی ام. می‌خواستم آنچه بر من گذشته را بنويسم، نه تاريخ تئاتر ايران را. ولی به تبع آنچه بر من گذشته قسمتی از وقايع اجتماعی هم در آن آمده است.»

انتظامی پس از آنكه شاگرد عبدالحسين نوشين شد، وارد تئاتر فردوسی شد. اين تئاتر در سال 1327 در اثر فشارهای رژيم تعطيل شد. عبدالحسين نوشين، همراه با جمعی از رهبران حزب توده ايران دستگير شد.

انتظامی سپس به تئاتر سعدی پيوست، جايی كه پاتوق روشنفكران بود:

«می خواستم با بهترين گروهها كار كنم، با هر ايدئولوژی ای كه باشد. هنوز هم همان روحيه ی طلبگی را دارم. در كارگاهی كه "ژان كلود كارير" سال گذشته در تهران برگزار كرد، شركت كردم.»

در سالهای پر حادثه دهه 20 كه فرزند رضاخان می‌كوشيد استبداد پدر را احياء كند، انتظامی برای دو سال نوشين را در خانه خود پنهان كرد. عبدالحسين نوشين همراه با ديگر رهبران زندانی حزب توده ايران از زندان قصر گريخته بود. فصل سوم و چهارم كتاب خاطرات او"جادوی صحنه" به اين ميزبانی سياسی اختصاص دارد. پس از آن بود كه انتظامی عازم آلمان ‌شد. بعد از بازگشت به ايران، به دانشكده‌ی هنرهای زيبای دانشگاه تهران رفت. می‌نويسد:

«همواره طلبه بودم كه بهترين جا بروم. می‌گفتم حتما بايد دانشگاه تهران را ببينم، 44 سالگی وارد دانشگاه شدم. مسايل هنری آنقدر وسيع است كه آدم هر‌چه در آن جلو می‌رود می‌فهمد كه چيزی نمی‌‌داند.»

انتظامی عاشق نقاشی است. به همه‌ی گالری ها سر می‌زند.‌ در 80 سالگی از اينكه به علت پا درد نمی‌ تواند به هر كجا سر بكشد و از همه رويدادهای هنری با خبر شد گله دارد.

درباره انگيزه نوشتن خاطراتش می‌گويد:

«غلامحسين ساعدی كه نمايشنامه‌های او را بازی می‌كرديم به من گفت: بنويس،‌ گفتم: نويسنده كه نيستم. گفت: بنويس،‌ به عنوان يك سند می‌تواند استفاده شود.» و شد. بالاخره كيان افراز بعد از نزديك به يك سال فعاليت اين كتاب را روانه ی بازار كتاب كرد.

كيان افراز می‌گويد:

 بعد از اين  كه اقای انتظامی در جشنواره ی فيلم نفت آبادان قبول كرد كه در نوشتن اين كتاب همراهی كند، از آبان سال 82 شروع به جمع آوری و تنظيم خاطرات مكتوب و ضبط 11 كاست از خاطرات شفاهی كرديم.

 كتاب «آقای بازيگر» ، كه به فعاليتهای سينمايی انتظامی پرداخته، در آستانه‌ی چاپ دوم است  و خيلی‌ها مثل رمان آن را می‌خوانند.‌«جادوی صحنه» نيز كه همان لحن و روايت را دارد،  مانند يك رمان. رمانی كه سراسر واقعيت است و گزارش تئاتر در ايران. تولد او در سال 1303 تولد تئاتر در ايران است و 1383 زمان بازگوئی اين سرگذشت.

می خواهد "جاودی صحنه" را هم به صحنه ببرد:

«دلم می‌خواهد يك جوان اندوخته های جوانيش را با من و اندوخته هايی كه دارم تلفيق كند و كار جديدی ارائه دهيم.» كه متاسفانه تا كنون متنهای ارائه شده،‌ به دلم ننشسته است.

انتظامی، ‌ژنرال 5 ستاره ی سينما و تئاتر ايران، اكنون در كار‌ بازی در فيلم «حكم» «مسعود كيميايي» است. فيلمی كه كيميايی با ديالوگ «مثل پر، توی حرير، نگهت می‌دارم.» او را مجاب به پذيرش نقش در عين كسالت كرده است.

حميد سمندريان:

 در مقدمه‌ی «جادوی صحنه»:

«انتظامی هنرمند ساده‌ای نيست كه بتوان درباره‌اش ساده صحبت كرد. بضاعت های نهفته در او از تنوع و ايجاد  فراوانی برخوردارند. قدرت او در انواع گوناگون نمايش، از كلاسيك تا مدرن، از كمدی تا تراژدری، از ملودرام تا فارسی ، در نقش هايی در قالب تيپ و كاراكتر و اينجايی يا جهانی، همگی اجرا شده،‌ تجربه شده و با موفقيت هايی كمتر يا بيشتر، اقبال عام يافته اند… اگر ارزش آنها را واقعا احساس می‌كنی، پس  می‌دانی كه در مقابل اين پيكره های بزرگ عشق و استقامت، بايد كلاه از سر برداری و به احترام بايستی. همين»