تو كه يك شوهر خوب داری، چرا میخواهی بروی دانشگاه؟
من رو كه میبينی از بيكاری دارم درس میخوانم. (ژينوس در خانه
به دوش)
من زن ندارم ولی سيب زمينی دارم. (مسعود درسريال من يك
مستاجرم)
يامنزل! (روان خطاب به همسرش در كمربند ها را ببنديم)
مامان شلوارمو شستی؟ (تبليغ ماشين لباسشويی)
خانم؛ غذاحاضراست؟ (تبليغ روغن گياهی)
بچه ها پدران شما چرخهای اقتصاد مملكت را میچرخانند. (تبليغ
ماليات)
وكيوم؛ وسيله خوبی برای زنان خانه دار. (تبليغ در ماهواره)
زنانی كه گوشی تلفن به دست بايد مشغول عرضه اندام خود به
بينندگان باشند. (يك كانال ماهواره)
برنامه های چند ساعته انواع آرايش كردن زنان. (ماهواره)
آقای دكتر و خانم منشی
آقای مدير و خانم منشی (تصوير دايمی درسريالها)
مردانی كه با همه مشقتها به دنبال يك لقمه نان هستند و زنانی
كه بايد درعمق بدبختی منتظر برگشت پيروز مندانه همسر خود
باشند. (تصوير دايمی درسريالها)
مردانی كه درنهايت قدرت؛ شركت يا كارخانه وسيع خود رااداره
میكنند و كرور كرور پول به خانه میآورند و زنانی كه بايد در
اوج خوشبختی منتظر برگشت همسر ايده آل خود باشند. (تصوير دايمی
در سريالها)
زنانی كه بايد درظاهر فال بگيرند و درحقيفت خلاف كار باشند؛ و
مردانی كه هيچ اعتنايی به زنان فالگير ندارند.
زنان جوانی كه به دليل مادر نشدن بايد خود را بدبخت ترين
انسانها فرض كنند.
زنان جوان نازايی كه به خاطر رها شدن از احساس نفرت انگيز
بیعرضگی بايد برای شوهران خود همسر دوم انتخاب كنند.
دختران جوانی كه بايد از قسمت اول تا يكی مانده به آخر سريال
فقط حضور داشته باشند تا در قسمت آخر سريال با مرد قهرمان
داستان ازدواج كنند.
زنان كه بعد از طلاق يا فوت همسر خود به عشق بزرگ كردن فرزندان
بايد تا آخر سريال مجرد باقی بمانند و از اين تنهايی خود نهايت
لذت را ببرند و به بيننده نيز اين حس شيرين را القا كنند.
محله های قديمی شهر و پسرانی كه درخيابانهای خاكی فوتبال بازی
میكنند و دختركانی كه بايد چادر گلدار به سر و عروسك به دست
مشغول ريختن چای از سماور اسباب بازی خود برای دوست مهمان خود
باشند.
زنان روستايی كه بايد برای خوشحال كردن يك روستا و ايل بعد از
9 ماه انتظار بالاخره يك پسر به دنيا بياورند.
زنانی كه بايد آنقدر با تلفن حرف بزنند تا دستگاه تلفن بسوزد.
زنانی كه تا میگويی بالای چشمتان ابروست بايد گريه كنند.
پسرانی كه عاشق ماشين سواری هستند ودخترانی كه بايد دوست داشته
باشند مثل مادر خود از بچه نوزاد خانه كه به احتمال زياد پسر
است مراقبت كنند.
پدری كه از سر كار برگشته و روبروی تلويزيون نشسته و روز نامه
میخواند و هر از چند گاهی به سوالات درسی بچه ها جواب میگويد
و مادری كه مشغول سرخ كردن پياز داغ است.
زنانی كه وقتی از سر كار به خانه بر میگردند بايد خانه را مثل
دسته گل كنند؛ شام را آماده كنند؛ به بچه ها رسيدگی كنند و
منتظر برگشت همسر خود باشند و البته سرويس شبانه هم بدهند كه
ما ديگر نمی بينيم.
زنانی كه اول ناموس همسر خود هستند، بعد پسر خود، بعد برادر
خود، بعد داماد خود، بعد تمام مردان فاميل، بعد تمام مردان
محله، بعد مردان همشهری و هم ولايتی، بعد مردان هم دين، و بعد
مردان هم وطن، و...
|