•
به نظر شما اين اختلاف نسل ها به نوعى يك معضل براى جامعه
محسوب مى شود؟
-
نه نبايد معضل به حساب بيايد اگر به آن به چشم بحران و معضل
نگاه مى كنند به اين علت است كه مديريت كشور با جامعه و اين
قسمت درگير است در حالى كه نبايد اينگونه باشد.
•در حال حاضر در وب نوشت امكان نظرخواهى وجود ندارد در حالى كه
وبلاگ اساساً بر پايه ارتباط متقابل نويسنده و مخاطب بنا شده و
مثل رسانه هاى سنتى صرفاً يك نفر فقط سخنران و ديگران شنونده
محض نيستند آيا نگران انتقاد هاى تند بوديد يا اين كه مشكل فنى
وجود داشت؟
-
نه خودم خواستم كه به اين صورت باشد و تا زمانى كه پست حكومتى
داشتم حتى در سايت قسمت پرسش و پاسخ نيز در نظر نگرفته بودم
علت هم اين نبود كه نگران باشم كه مثلاً به من حرف تندى در
كامنت ها بگويند بلكه ديگر تحمل اين را نداشتم كه با تمامى اين
فشارها بايد پاسخ تك تك مطالب را نيز بدهم كه مثلاً اين جا به
فلانى توهين شده است.
•به نظر شما وبلاگ ها مى توانند روزى جايگزين رسانه هاى مكتوب
شوند و نقطه ضعف فعلى وبلاگ ها را در چه مى دانيد؟
-
مرحله اى است كه اولين مرحله آن تاثير گذارى روى نخبه هاست و
همانطور كه شاهد هستيم اين مرحله شروع شده است. بعد از آن
عموميت پيدا مى كند كه بايد يك گذران نسلى در آن ايجاد شود چون
كار كردن با اينترنت خودش يك مرحله اوليه است كه بايد امكان و
دستيابى به آن براى همه مهيا شود. نقطه ضعف فعلى وبلاگ ها به
چند دليل است
۱-
كمتر وبلاگى داريم كه مطالب عميق در آن نوشته شده باشد
۲-
وبلاگ نويس هايى كه خصوصاً سياسى مى نويسند خودشان را براى
نوشته هايشان مسئول نمى دانند و تنها كارشان نوشتن است
۳-
وبلاگ نويس پرتجربه كم داريم چون اكثريت كم سن و سال هستند و
در ضمن نو آورى در وبلاگ ها بسيار كم است كه به نظرم بايد اتاق
فكرى براى وبلاگ نويس ها در نظر گرفته شود.
•اين هك شدن دومين و بعد قطع شدن سايتتان و بعد تغيير دومين
خيلى مبهم پايان گرفت و شما هم خيلى به وضوح اشاره نكرديد كه
چه اتفاقى دقيقاً رخ داد چرا كه هك دومين خيلى معمول نيست
ظاهراً دفعه دوم علل قطع سايت شما از طرف دوستانتان در
پرشين بلاگ بود كه نمى خواستند خطر تامين كردن فضاى اينترنتى
سايت شما را بپذيرند؟
-
وقتى خواستم سايتم را راه اندازى كنم اسم وب نوشت را يكى از
دوستان به من پيشنهاد كرد كه قبلاً دومين آن را خريدارى كرده
بود من اين دومين را از او گرفتم كه متعلق به يك شركت ايرانى
بود وقتى اولين بار سايت حذف شد به آن شركت مراجعه كردم
مسئولين گفتند گويا كسى از طرف شما به آن شركت چينى نامه داده
كه خودتان قصد ادامه كار را نداريد كه بعدها معلوم شد كه يكى
از افراد اين شركت اقدام به اين كار كرده كه نتوانستم از نظر
حقوقى پيگيرى كنم بعد چون ديدم سخت است دنبال دومين خودم باشم
وب نوشت ها را راه اندازى كردم و خودم شخصاً دومين جديد را
گرفتم و كسى در جريان اين فضاى جديد نيست. در مورد پرشين بلاگ
نيز بايد بگويم مسئول فنى پرشين بلاگ به نوعى مسئول فنى سايت
من نيز تلقى مى شود چون سايت روى سرور آنها بود يك روز اين فرد
به من گفت دادستانى مرا خواسته است فردا كه از دادستانى برگشت
گفت كارم شخصى بوده ولى بعد از آن اظهار كرد كه از نظر فنى
ديگر نمى تواند سايتم را روى پرشين بلاگ نگه دارد. من بدون
سئوال خاصى پذيرفتم ولى تنها از دوستانم خواستم حداقل تا
جايگزينى سرور جديد به من مهلت بدهند. به ياد دارم عصر روز
چهارشنبه بود من براى كارى خارج از تهران رفتم اما وقتى برگشتم
ديدم سايتم از روى سرور حذف شده كه معلوم شد خودشان همان روز
حذف كرده اند و براى من مهلتى قائل نشده اند. من ناگفته فهميدم
فشارها از كجا ناشى شده است و از آنها گلايه اى نداشته و ندارم
چرا كه موقعيت آنها را درك مى كنم.
•قضيه وبلاگ نويس ها به كجا كشيده شد؟
-
تجربه من طى اين سال ها نشان داده كدام پرونده سياسى به نتيجه
رسيده است، اما آن چه كه مهم است اين است كه حداقل اين بچه ها
از گروگان بودن بيرون آمده اند اگر هدف من از پيگيرى اين
پرونده اين مسئله بوده پس بايد خوشحال باشم كه به نتيجه رسيد و
روند دستگيرى حداقل پايان يافت.
•بعد از پايان دوره رياست جمهورى چه خواهيد كرد بيشتر روى
مسئله اينترنت مى خواهم بدانم فكر جديدى در سر داريد؟
در حال حاضر بعد از آن استعفا من در دوران بعد از رياست جمهورى
آقاى خاتمى قرار دارم و در مورد اينترنت نيز بسته به فضاى حاكم
دارد ولى قصد رها كردن اين حوزه را ندارم چرا كه در شرايط
بسيار سخت و دشوار به نوشتن ادامه
دادم. |