هنر و انديشه

پيك

                         
 

19 بهمن 1374

سياوش كسرائي

بهمن بيداد

آن"داد" را با خود برد! 
 

19 بهمن هر سال، يادآور خاموشی سياوش كسرائی، شاعر "اميد و انقلاب" مردم ايران است. او در سحرگاه 19 بهمن سال 1374 در خلوت يك بيمارستان، در كشور اطريش برای هميشه خاموش شد. پزشكان قلبش را شكافته بودند تا دريچه هايش را باز كنند، اما آن دريچه ها به روی بيگانه باز نشد، تا هزار ياد و خاطره، شادی و غم، عشق و شكست درسينه شاعر بماند، و ماند!

گل، گل، زخاك خاطره می رويد

در چشم نيمروز

....

اسبی خميده گردن و دم

لخت

بی لگام.

...

ديدار ما

زياده در اين سر گذشت بود! ( از آخرين حماسه ای كه كسرائی با نام "مهر سرخ")

×××

- سراينده " آرش" در تلخ ترين روزهای ياس و نا اميدي- در پی كودتای 28 مرداد- كه اميد را به آزاديخواهان وعده داد،

- حماسه سرای انقلاب بهمن 57 كه پا به پای مردم از ميدان ژاله تا ميدان آزادی رفت و اگر نبود جانفشاهی زنده ياد "داريوش فروهر"، در مراسم تشييع جنازه "استاد نجات الهی” به ضرب گلوله فرمانداری نظامی تهران خونش در مقابل دانشگاه تهران ريخته شده بود،

- وجدان بيدار انقلاب در سالهای پس از پيروزی انقلاب 57 كه سروده هايش سرود پيروزی بود.

- غمخوار مردم ايران، در پی انحراف انقلاب بهمن از مسير واقعی آن، كه سرانجام مهاجرت را به او نيز تحميل كرد،

- سراينده حماسه "سهراب" در "مهره سرخ" كه با انتشار آن در واپسين دوران حياتش، كه يكبار ديگر و در هنگامه "داد" و "بيداد" باز هم "اميد" را بشارت داد:

چون مهره ای نشسته به بازوی آسمان

خورشيد سرخ فام

تا عاشقان مباد كزين پس خطا روند

با اين چراخ سرخ به ره آشنا روند

(حماسه سهراب در مهره سرخ)

او همه اينها بود. او "سياوش" حريق بيداد بود. در ميهنی كه گلوی خشك پرنده را پيش از آنكه با قطره ای آب تر كنند می برند!

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی