سيدمحمدباقر خرازی،
طی سخنانی در شهر قم، خود را دبيركل حزب الله ايران اعلام كرد
و مدعی شد كه حزب الله ايران پس از 14 سال سكوت به صحنه
بازگشته است!
اين در حالی است كه تاكنون امثال "الله كرم" و "ده نمكی” هر
كدام طی دورانی دبير اين تشكل تروريستی و نيمه مخفی در ايران
بوده اند و ظاهرا اكنون اين ميراث رسما به باقر خرازی رسيده
است. آنگونه كه در محافل سياسی – حكومتی گفته می شود،
پدرخوانده حزب الله ايران آيت الله احمد جنتی دبيرو سخنگوی
شورای نگهبان است و باقر خرازی برای حرف های تحريك آميز و بی
پشتوانه ای كه در زير می خوانيد به ميدان فرستاده شده تا
باصطلاح با امريكا و اصلاح طلب ها وارد جنگ روانی شود! در غير
اينصورت، هيچ حكومت عاقلی، عقلش را بدست چنين افراد و تشكل
هائی نمی دهد، حساب مردم هم كه اساسا از اين بخش حاكميت بكلی
جداست.
دبيركلی كه تاكنون مخفی بوده و حالا علنی شده، در سخنرانی خود
گفت:
«
ما می خواهيم
برخورد علوی با حمله احتمالی آمريكا
بكنيم!
ما در اين 14 سال مشغول فعاليتهای علمی بوديم و الان در تمام
زمينهها از جمله فقه، كلام، فلسفه، سياست و تاريخ صاحب نظر
هستيم و در تمام اين زمينه
متون تدريس خودمان
را داريم.»
1-
حزب الله در اين سالها بيكار نبوده و اعوان و انصارش، شمول
"لباس شخصی ها"،
"انصارحزب الله" انواع ترورها و جنايات را درايران مرتكب شدند
كه حمله به كوی دانشگاه
- به فرمان احمد جنتي- از جمله آنهاست.
2-
ضمنا، بر ما كه معلوم نشد، اميدواريم بر روحانيون صاحب شاگرد و
حوزه در قم و اصفهان
مشخص باشد كه منظور خرازی از "متون تدريس خودمان" چيست؟ كتاب
های جديدی به قلم كسانی كه مرشد امثال خرازی هستند چاپ و
دراختيار اين تيم های نيمه مخفی قرار گرفته؟ دراين كتاب ها
ربودن و كشتن تبليغ و تائيد شده؟ از روی متون
القاعده
متونی گرفته شده و چاشنی تشييع به آن اضافه كرده اند؟
اينها پرسش هائی است كه علاوه بر روحانيون دارای حق آب و گل در
قم، مقامات امنيتی جمهوری اسلامی كه مدعی فلج كردن القاعده
درايران هستند بايد بدان ها پاسخ بدهند.
باقرخرازی ادامه داد:
«
جريان حزبالله يك جريان كاملاً مجزا از تمام دستهبنديهای
سياسی كشور است و با هيچ جريانی هم خرده حساب ندارد و فقط در
خط امام(ره) ميباشيم و هيچكس حق ندارد، خودش را به حزبالله
بچسباند،
حتی آبادگران نيز حق ندارند، جريان خود را بنام جريان
حزبالله مطرح كند.»
اين جدا سازی حساب ها از آبادگران اشغال كننده مجلس هفتم،
البته بدان دليل است كه خرازی بتواند حرف های تحريك آميز سياسی
زير را بزند و يكباره امريكا و اروپا گريبان مجلس را بدليل
رابطه بااين جريانات نگيرند. بخوانيد:
«من
لحظه شماری ميكنم برای آن روزی كه يك احمقی پيدا شود و به
ايران حمله كند.
آنها چريك شيعه نديدهاند و هر كس هم به آمريكا كمك كند، ما
او را هم مورد هدف قرار ميدهيم.»
ما فكر می كنيم "آنها" چريك شيعه را هم در لبنان ديدند و هم
تحت فرمان "مقتدا صدر" ماجراجوئی كه عملا موجب ادامه و حتی
تقويت حضور ارتش امريكا در نزديك ترين مناطق به خاك ايران شد.
اينها را هم هم باقرخرازی دبيركل نوظهور حزب الله ايران می
داند و هم احمد جنتی كه او را به ميدان فرستاده است. بنابراين
بنظر می رسد، اين تهديد به ترور و كشتن، بيش و پيش از آنكه
رويكرد خارجی و جنگ با امريكا داشته باشد، تهديد نيروهای داخلی
و راه انداختن كشت و كشتاری جديد است. ما از جمله بالا جز اين
نمی فهميم.
خرازی
در ادامه سخنرانی اش كه در بصورت رسمی در يكی از حوزه های قم
ايراد شد، عملا آب به آسياب تبليغات امريكا برای همسو ساختن
اروپا با اسرائيل و سپردن ابتكار عمل به امريكا برای بمباران
تاسيسات نظامی ايران ريخت و گفت:
«ما
ميتوانيم بمب اتمی بسازيم و بايد داشته باشيم.
بايد خود را در برای جنگ فضايی آماده كنيم و مطمئن باشيد اگر
جنگی شروع شود، تمام دنيا را به آتش ميكشيم و تمام
نيروهايمان را در سرتاسر جهان
برای حمله به آمريكا آماده ميكنيم و حتی در خاك آمريكا به
مواضع آنها حمله خواهيم كرد و حتی در دهان و اتاق خواب آنها
نارنجك مياندازيم و كاری ميكنيم كه هيچ آمريكايی احساس
امنيت نكند.»
ما فكر نمی كنيم وزارت اطلاعات و امنيت جمهوری اسلامی نيازمند
تلاش چندانی برای شناسائی عوامل نفوذی امريكا در سپاه و بسيج
داشته باشد و بخواهد رد پای كماندوهای امريكائی را كه از
پاكستان و افغانستان راهی ايران شده اند بگيرد. همين آدم و
كسانی كه از او حمايت می كنند متهم اصلی برای برباد دادن
كشورند. كسانی كه سرشان به سپاه و بسيج بند است و اين گنده
گوئی ها را نيز با همين پشتوانه طرح می كنند و از پيگرد قانونی
نمی ترسند.
باقرخرازی در ادامه سخنرانی اش، آينده جنگ های شهری در ايران
را وعده داد. يعنی همان زمينه ای كه ايران را با يوگسلاوی می
تواند هم سرنوشت كند. او گفت:
«
اگر
بخواهند جلوی فعاليت حزبالله را بگيرند، به فعاليتهای
زيرزمينی روی ميآوريم.
ما خودمان ميتوانيم بدون وابستگی به هيچ گروهی، دولت تشكيل
بدهيم و نمايندگان مجلس را خودمان ترييت كنيم و تمام افراد و
مسوولان مورد نياز نظام و حكومت اسلامی را خودمان پرورش بدهيم.
در اين چند سال بعد از دولت مقام معظم رهبری، نظام اسلامی از
يك حالت تهاجمی به سوی موضع تدافعی رسيده و سنگر به سنگر از
موضع خودش عقب نشينی كرده تا در حال حاضر به وضعيت خطرناكی
رسيدهايم.
ما به زودی بعد از اولين كنگره سراسری حزبالله كه در قم
برگزار خواهيم كرد، همايش يكميليونی حزبالله ايران را در
خيابانهای تهران برگزار خواهيم كرد. به مسوولين نيز در رابطه
با كاهليها و فسادهايی كه داشتهاند، فشار ميآوريم تا
خواستههای ما را انجام دهند و اگر ترتيبی ندادند، آن وقت بر
طبق فرمايش حضرت امام(ره) كه فرمودند اگر خطايی را در مسوولين
ديديد، اول تذكر بدهيد و اگر عمل نكردند، خودتان وارد عمل
شويد، انجام وظيفه خواهيم كرد.»
شواهد نشان ميدهد
كه روحانيونی نظير مهدوی كنی كه گفته می شود سياستمدارترين
روحانی جمهوری اسلامی است، بينماك از همين آينده و از كف رفتن
دين و حكومت با هم است كه از هم اكنون چاره را در محدود ساختن
اختيارات علی خامنه ای و بيت رهبری يافته اند، چرا كه تمام اين
دار و دسته ها به نوعی مشروعيت خود را وابسته به رهبر می كنند
و او نيز، حتی اگر با خبر باشد و مخالف، ( برخلاف ظاهری كه در
سخنرانی هايش می گيرد) مردد تر و بی اراده تر از آنست كه با
اين موج ها نرود. همچنان كه با اولين تهاجم روحانيت مرتجع، با
آنها عليه اصلاحات و خاتمی همسنگر شد.
(تمام نقل قول ها
كه در داخل گيومه است، از خبرگزاری ايلنا بخش هائی از سخنرانی
دبيركل نوظهور را منتشر كرده برگرفته شده است. توضيحات از پيك
نت است.) |