ابطحي-
بحث كانديداتوری زنان برای رياست جمهوری يكی از بحث
برانگيزترين مسايل قبل از انتخابات است.
انصافاً وقتی خبرگان اول به جای اين همه لغت شفاف، تعمد دارند
ازكلمه ی رجال سياسی استفاده كنند، می توان يقين پيدا كرد زنان
كارآمد نيز از رجال سياسی هستند. عقل و شرع نيز تاييد می كند.
وقتی با معيارهای كارآمدی و شرايط قانون اساسی كسی بتواند در
جايگاه رياست جمهوری قرار گيرد و مردم نيز او را انتخاب
نمايند، چرا نتواند كانديدا شود؟ دلايلی كه برای كانديدا نشدن
زنان ارائه می شوند با هيچ مبنای عقلی قابل قبول نيست، كه بايد
تا انتخابات اين موضوع توسط اهل انديشه و سياست بيشتر مورد بحث
قرار گيرد تا حق طبيعی زنان برای كانديداتوری به رسميت شناخته
شود.
در ميان مخالفت هايی كه با كانديداتوری زنان می شود، روز
چهارشنبه نوشته ای در روزنامه ی دست راستی
رسالت خواندم، استدلال عجيبی
برای عدم كانديداتوری زنان كرده بود. رسالت می نويسد: اگر فرض
كنيم رئيس جمهور يك زن باشد و خدا هم به او فرزندی در ايام
تصدی رياست جمهوری عطا نمود، چه بايد كرد؟ طبق قوانين جمهوری
اسلامی (قانون حمايت از مادران- ماده ی 3) او می تواند از 4
ماه مرخصی با حقوق بهره مند باشد. سوال اينجاست كه آيا می شود
مملكت را 4 ماه تعطيل كرد؟
اين استدلال فوق عجيب از همان جايگاهی است كه فقط زن را برای
زاد و ولد و بهره وری جنسی می شناسد و متاسفانه با اين اهانت
ها به جامعه ی زنان كه سالهاست بيشتر از مردان در كنكور قبولی
دارند و كارآمدی علمی خود را به اثبات رسانده اند، بيشتر از هر
زمان بايد اصرار كرد كه زنان در برابر اين موج واپسگرايی
ايستادگی كنند و خود را برای
همه ی مسئوليت های رسمی كانديدا
نمايند.
تا جناح راست در آستانه ی انتخابات، اين نويسندگان را دارد كه
اهانت به زنان را وظيفه می دانند، چگونه به پيروزی خود در
انتخابات می انديشند؟ اين نوشته ها دم خروسی است كه شعارهای
مقطعی مترقی كانديداهای جناح راست را با قسم حضرت عباس هم به
باور مردم نمی نشيند. |