رهبر جمهوری اسلامی كه در يك سفر نظامی در كرمان بسر می برد،
در يك اجتماع سازمان يافته حكومتی، مطابق معمول حرفهايش را زد
بی آنكه گوش بدهد و ببيند مردم چه می گويند!
علی خامنه ای كه معمولا هيجان زده حرف می زند و چيزهائی می
گويد كه چه درعرصه داخلی و چه خارجی اغلب موجب دردسر مجموعه
حاكميت می شود، در كرمان از همه چيز و همه جا گفت، مگر درباره
آن چيزهائی كه مردم پاسخ آنها را می خواهند.
اين كه 15 سكان سياست های داخلی و خارجی در اختيار او بوده و
با در اختيار داشتن 85 درصد اختيارات حكومتی مسئول اول بحران
كامل و همه جانبه كنونی مملكت شخص خود اوست!
رهبر به گزارش خبرگزاری ايسنا، خطاب به كسانی كه بعنوان استاد
و دانشجو در يك محل ورزشی جمع كرده، اما مثل گله های اسب دسته
بندی كرده و دورشان نرده كشی كرده بودند، سخنانی گفت كه عملا
دامن زدن به انفعال كنونی برای شركت درانتخابات است. ( البته
برای ديدن اين استادان و دانشجويان می شد به دانشگاه و به جمع
آنها رفت، اما اين در توان وی نيست، زيرا چنين ديداری با انواع
سئوالات روبرو خواهد بود.)
رهبر درباره انتخابات آينده و «اصولگرايی و اصلاحطلبي» گفت:
جوان ايرانی در پی تامين نيازهای مادی خود نيز هست اما آرزوها
و آرمانهای بزرگی همچون عدالت اجتماعی، ريشه كن كردن فساد و
فقر و عقب ماندگی، باز بودن ميدان كار و تلاش و پيشرفت، ايجاد
عزت و افتخار برای ايران بزرگ و گسترش مهر و محبت و روشنبينی
فردی و اجتماعی را دنبال ميكند كه همه اين اهداف، از دل اسلام
عزيز برآمده است و حيات طيبه ملت ايران را رقم خواهد زد. (همانگونه
كه خبرگزاری هم گزارش داده در اين بخش، آنچه كه رهبر برای نسل
جوان آرزو نكرده "آزادی”
بود!)
درباره تقليد از الگوهای سياسی ـ اجتماعی و فكری غرب وی گفت:
تجربه دو قرن اخير غرب به نتايجی همچون فاشيسم، كمونيزم و
ليبراليزم منجر شده است كه هر كدام زمينه ساز جنايات بيشماری
بودهاند.
برپايی دو جنگ جهانی، حمله خونين آمريكا و انگليس به عراق،
فروپاشی عملی خانواده در غرب، گسترش فساد اخلاقی، استعمار
ننگين ملتها، شكنجه انسانهای بيگناه در ابوغريب، گوانتانامو
و دهها زندان پنهان ديگر آمريكا در جهان و ساخت بمب اتمی و
شيميايی از جمله نمودهای ناكامی تجربه غرب در اداره جامعه بشری
و زندگی انسان برشمردند. (هر
ايرانی با خواندن اين اظهارات، می تواند به رهبر توصيه كند
نگاهی به اطراف خودش كند و نمونه های ايرانی آن را درجمهوری
اسلامی ببنيد. از زندان و شكنجه تا فحشاء و تبعيض. از خصوصی
سازی و بيكاری تا غارت مردم و اينها همه در دوران رهبری وی به
شكوفائی رسيد!)
رهبر گفت: تسلط سرمايهداران بر رسانهها و مطبوعات غرب، نبودن
دموكراسی و مردمسالاری حقيقی و فقدان آزادی واقعی در كشورهای
غربی از ديگر علل اثبات ناكارآمدی مدلهای اروپايی و آمريكايی
است. دنبال كردن راه طی شده اما به منزل نرسيده غرب، خطای
بزرگی است كه آينده روشنی را ترسيم نميكند. (رهبر
علی القاعده بايد بداند كه اين ها نتايج يك سيستم اقتصادی است،
نه مدل. يعنی ديكتاتوری سرمايه داری درجهان پيشرفته سرمايه
داری. همين سيستم در ابعاد جهان سومی آن در جمهوری اسلامی حاكم
است، كه نتايج آن در خيابان و كارخانه و دانشگاه مشهود است.
همانگونه كه سيمای جمهوری اسلامی تابلو تبليغاتی آن و در خدمت
سرمايه داری تجاری حاكم است.)
علی خامنه ای در بخش ديگری از سخنانش از استعداد جوانان ايرانی
سخن گفت كه اين هيچ ارتباطی به نظام حاكم ندارد و به يقين اگر
اختناق و سركوب دو دهه وجود نداشت اين استعداد ايران را به
كشور برتر منطقه تبديل كرده بود. رهبر گفت:
در عرصههای مختلف علمی، اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و سياسی،
نمونههای تحسين برانگيزی از شكوفايی استعدادهای جوانان كشور
وجود دارد كه اثبات ميكند ايرانی ميتواند با اتكاء به خود
مستقل از تجربه ناكام غرب و با تاكيد برالگويی كه انتخاب كرده
است يعنی جمهوری اسلامی، به آينده روشنی برسد.
درباره جناح بندی های داخل حاكميت نيز، كه عملا به حاكميت دو
گانه در جمهوری اسلامي(بخش انتصابي- بخش انتخابي) منجر شده،
رهبر گفت:
اين اختلافات تا جايی كه طبيعی باشد ايراد ندارد، اما دشمن با
استفاده از تشديد اختلافات، هدفی فراتر، يعنی ايجاد شكاف و
دوگانگی درحاكميت را دنبال ميكند.
پروژه دشمن اين است كه در راس نظام، دو فكر متعارض با هم درگير
شوند كه البته عدهای هم درداخل در اين جهت حركت ميكردند و
فشارهای فراوانی به آقای خاتمی آوردند اما ايشان با تدين و عقل
زير بار اين فشارها نرفتند.
در همين بخش رهبر جمهوری اسلامی كينه خود از مجلس ششم را در
قالب متهم كردن آن به مخالف خوانی نشان داد و آن مجلس را مخالف
مبارزه با فساد معرفی كرد.
علی خامنه ای با اشاره به هراس عمومی از تبديل قوه مجريه به
چيزی شبيه قوه مقننه و رفتن به سوی حكومتی به سبك "خمرهای سرخ"
در كامبوج گفت:
اين يك تبليغات است كه نظام را به تلاش برای يك دست كردن
دستگاه حكومتی متهم ميكنند. اگر منظور از اين اتهام، اين است
كه نظام ميخواهد همه كشور را به دست يك جناح بدهد، اين كاملا
غلط است زيرا ما معتقديم وجود دو جناح كه به قانون اساسی وفا
دارند و در مجموعه نظام كار ميكنند، مانند دو بال، امكان
پرواز و اوجگيری را برای نظام فراهم ميسازد و باعث رقابت و
پيشرفت ميشود.
اگر منظور دشمنان ما از اتهام يكدست كردن نظام اين است كه ما
اجازه نخواهيم داد در كشور و در اصول نظام شكاف ايجاد شود، ما
همين را دنبال ميكنيم و مثل همه دنيا اجازه نخواهيم داد كسانی
كه به قانون اساسی معتقد نيستند و اصل نظام را قبول ندارند در
راس نظام قرار گيرند.
نقطه مقابل اصولگرايی، اصلاحطلبی نيست بلكه لااباليگری و
نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاحطلبی هم اصولگرايی نيست
بلكه افساد است كه در اين ميان، راه صحيح، «اصولگرايی
اصلاحطلبانه» است.
رهبر معظم انقلاب در تبيين تعبير «اصولگرايی اصلاحطلبانه»
افزودند: ما بايد ضمن حفظ اصول، روشهايمان را روزبهروز اصلاح
كنيم، اين معنای اصلاحطلبی واقعی است در حاليكه اصلاحطلبی از
نظر آمريكاييها يعنی مقابله با اسلام و نظام اسلامی.
درباره انتخابات نيز رهبر گفت:
دشمن با انتخابات پرشور و موفق مخالف است اما ملت ايران
توانايی يك انتخاب خوب را دارد و به ياری پروردگار، انتخابات
27 خردادماه، جزو بهترين انتخابات خواهد شد.
در بخش مربوط به قبول حضور جناح دوم (طرفداران اصلاحات) در
حاكميت، كه ظاهرا رهبر زير فشار افكار عمومی داخلی و بيم از
عدم شركت مردم درانتخابات و فشار خارجی آن را مطرح كرده، اگر
اين سخنان در يك جمع آزاد گفته شده بود، به آسانی می شد از
ايشان پرسيد كه دراين 15 سال آنچه كه چيده شده بال انتخاب بوده
و آنچه پروبال داده شده "بال انتصاب" نبوده است؟ اگر خلاف
اينست، اين همه پافشاری بر تغيير ندادن تركيب شورای نگهبان،
برگزاری انتصابی انتخابات مجلس خبرگان، انتصاب يك سردارسپاهی و
سازنده و ترتيب دهنده آن حقه بازی "عصرعاشورا" به سرپرسی سيمای
جمهوری اسلامی، سپردن نظارت بر انتخابات مجلس هفتم در تهران به
دبيركل موتلفه اسلامی و اينهمه بگيرو ببند و زندانی بكن و
روزنامه هايشان را ببند چيست؟ مجمع روحانيون اگر بال دوم است،
دبيركلش را متكی به چه قدرتی در زنجان كتك می زنند؟(حمله به
سخنرانی انتخاباتی كروبی در زنجان) و روزنامه ارگانش را كه
سلام باشد می بندند؟...) |