حمله نظامی های لباس شخصی به سخنرانی های انتخاباتی كروبی و
كوشش بسيج دانشجوئی برای برهم زدن سخنرانی های معين در دانشگاه
ها، بحث پيرامون ضرورت خاتمه بخشيدن به اين هرج و مرج حكومتی
را در راس بحث های انتخاباتی قرار داد. اين درحالی است كه رئيس
قوه قضائيه نيز در سخنان افشاگرانه و غافلگير كننده اخير خود
بشدت از نقش نيروهای انتظامی در دستگيری، بازجوئی، شكنجه و
پرونده سازی انتقاد كرده و قضات را دعوت به استقلال از نيروی
انتظامی كرده است.
دو نگرش دراين زمينه شكل گرفته و شايد هم انگيزه به ميدان كيش
كردن دوباره لباس شخصی ها نيز از سوی كانديداهای نظامی و
وابسته به سپاه پاسداران همين باشد:
1-
دادن قوه مجريه بدست يك نظامی كه بتواند اين نيروها را
كنترل كند.( و در واقع حاكميت آن ها را چنان برقرار كند كه
ديگر جلسه و سخنرانی و تحركی نباشد كه نيازی به حضور خيابانی
آنها باشد)
2-
سپرده شدن اختيار نيروی انتظامی، مطابق قانون اساسی به وزارت
كشور و قوه مجريه. امری كه همه كوشش خاتمی برای بدست آوردن آن
به جائی نرسيد و عبدالله نوری نيز كه بسيار بر اين امر پافشاری
می كرد، يكبار در نماز جمعه تهران نزديك بود توسط همين نيروها
كشته شود و بار ديگر هم توسط هدايت كنندگان اين نيروها روانه
زندان شد.
به اين ترتيب، جدال كهنه ای كه از زمان دكتر مصدق تا كنون ميان
"دربار شاهنشاهی و دولت" و اكنون "بيت رهبری و رياست جمهوری”
جريان داشته و سرتيپ افشار طول(رئيس شهربانی برگزيده مصدق) نيز
سر خود را بر سر آن برباد داد، به بحث روز انتخابات رياست
جمهوری تبديل شده است.
در روزهای اخير، از چند فرد نزديك به ميرحسين موسوی نقل شده كه
اتفاقا يكی از دو شرط اساسی او برای ثبت نام و به ميدان
انتخابات آمدن نيز همين است. يعنی بيرون آمدن نيروی انتظامی از
دست رهبر و سپرده شدن آن به دست دولت تا بتوان نظم و امنيت در
مملكت برقرار كرد. چرا كه بخش عمده بی نظمی كنونی از دل نيروی
انتظامی بيرون می آيد.
ميرحسين موسوی شرط ديگری نيز دارد و آن داشتن يك كانال مستقل
تلويزيونی دراختيار دولت است تا ارتباط دولت با مردم برقرار
شود و انحصار تلويزيون از دست رهبر و جناح راست خارج شود. امری
كه در ونزوئلا نيز با ابتكار و پشتكار "چاوز" رئيس جمهور اصلاح
طلب اين كشور عملی شد و از جمله ابزاری كه در جريان كودتای
امريكائی سه سال پيش شركت های نفتی و چپاولگران داخلی عليه او
موجب شكست اين كودتا شد همين كانال مستقل تلويزيوني- راديوئی
بود. چاو توانست با استفاده از همين وسيله مردم را فورا در
جريان كودتا قرار دهد و به مقابله با كودتاچيان فرا بخواند.
8 سال قطع ارتباط مستقيم محمد خاتمی و دولت او با مردم و تخريب
بی وقفه اصلاحات از سوی سيمای جمهوری اسلامی كه اكنون در رسما
در راس آن يك سردار سپاه پاسداران قرار گرفته( ضرغامي) عزم
ميرحسين موسوی برای داشتن يك شبكه تلويزيونی مستقل چند برابر
كرده است.
درجريان همين كشاكش ها، گفته شده است كه ميرحسين موسوی در
ديدار مشترك با كروبی، خاتمی و خوئينی ها( رهبران مجمع
روحانيون مبارز) تمام استدلال های آنها را مبنی بر ضرورت ورود
به صحنه قبول كرده، به آن شرط كه دو خواسته بالا تحقق پيدا كند
وعلی خامنه ای قبل از انتخابات آن را نه تنها آن را قبول كرده
بلكه به هر نحو كه خود صلاح و ممكن می دانداعلام كند.
در ديدارهای جديدی كه با وی انجام شده نيز گفته می شود موسوی
بار ديگر بر همين دو خواست خود پافشاری كرده و گفته است: اگر
واقعا حضور من باعث شركت وسيع مردم در انتخابات می شود و "آقا"
هم طرفدار چنين مشاركتی است، چه مانعی دارد كه با اين دو
خواست، كه مغاير قانون اساسی هم نيست موافقت كند؟
در خبر ديگری كه در مجامع مطبوعاتی از آن صحبت می شود، هاشمی
رفسنجانی نيز رسما گفته است فقط در صورت به ميدان آمدن ميرحسين
موسوی از كانديداتوری خود صرفنظر خواهد كرده و پشتيبانی از
موسوی را رسما اعلام خواهد كرد. به اين ترتيب، رهبر جمهوری
اسلامی در منگه چند اهرم قرار گرفته است:
1-
شركت وسيع مردم درانتخابات و دفع فشار امريكا واروپا
2-
امنيت داخلي
3-
انتخاب ميان هاشمی و ميرحسين موسوي
4-
فشار فرماندهان سپاه و تمايل خود برای تشكيل دولت امنيتي-
سپاهي |