هشتمين كنگره سازمان مجاهدين
انقلاب، در آستانه ثبت نام كانديداهای رياست جمهوری و در يكی
از پرمخاطره ترين شرايط سياسی در ايران تشكيل شد.
محمد سلامتی دبيركل اين سازمان درگزارش خود به كنگره گفت:
طی سال گذشته عملكرد مجلس هفتم كه از حمايت بلاشرط و بيدريغ
دستگاه تبليغاتی رسمی، رضايت و تاييد كامل مراكز قدرت برخوردار
بود، تصوير روشنتری از ميزان كفايت و كارآمدی اقتدارگرايان
در اداره كشور
را
به نمايش گذاشت.
انتخابات
مجلس هفتم
از
كم سابقهترين مظاهر آمريت در دوران پس از انقلاب بود.
انتخابات مجلس هفتم، انتخاباتی بود كه روسای قوای مجريه و
مقننه علنا و صريحا آن را ناعادلانه و با نتايجی از پيش تعيين
شده برای اكثريت كرسيهای پارلمان اعلام كردند.
رضايت و تاييد كانونهای رسمی قدرت از رد صلاحيت غير قانونی
تعداد زيادی از شايستگان ملت و
برگزاری هدايت شده و كنترل شده انتخابات در غياب حدود نيمی از
جامعه، آشكارا از جهت گيری اجرای پروژهای خبر ميداد كه به
موجب آن كشور بايد به صورت متمركز با مجلس مطيع، قوه
قضاييهای در اختيار و رييس جمهوری تداركاتچی اداره شود.
نتايج انتخابات رياست جمهوری آينده، فصل ديگری از پروژه
كانونهای رسمی قدرت است.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، در ارزيابی شرايط پس از برگزاری
انتخابات غيرعادلانه و غير رقابتی مجلس هفتم، ضمن پيش بينی
بروز اختلافات ميان دو بخش اقتدارگرا و عملگرای جبهه ضد
اصلاحات، احتمال حل اين اختلاف به نفع بخش عملگرا و سنتی را
ضعيف دانست و سمت و سوی تحولات درونی اين جبهه را در جهت تقويت
جناح اقتدارگرا و بنيادگرا تحليل كرد.
در چنين وضعيت
محكمی،
جبهه ضد اصلاحات به دليل ضعف تئوريك و مهمتر از همه ساختار
تمركز گرا، فاقد راهبرد روشن و طرحها و برنامههای كارآمد،
حتی برای حل مشكلات اقتصادی كشور كه شعار اصلی آنهاست، خواهد
بود و نفوذ و سلطه باندهای قدرت و ثروت، اين جناح را از ارايه
چهره كارآمد در حل مشكلات اقتصادی ناتوان خواهد ساخت.
اقتدارگرايان نه تنها مشكلات معيشتی جامعه را حل نكرده؛ بلكه
حجم فعاليت اقتدارگرايان مصروف حوزههای فرهنگی و سياسی شده
است.
طرحهای غير واقع بينانه مانند
طرح لباس ملی،
تبليغ و ترويج قشريترين تفاسير و برداشتهای دينی در
آيينهای مذهبی،
ايجاد ناامنی و ناپايداری
در حوزه مديريت كشور از طريق استيضاح و تهديد به بركناری،
برخورد، سلب آشكار آزادی بيان از طريق
فيلترينگ
كامل سايتهای سياسی و دستگيری غير قانونی كاركنان اين
سايتها، برجستهترين نقاط عملكرد اقتدارگرايان در حوزه
فرهنگی و سياسی را تشكيل می دهد.
اتخاذ مواضع شعاری، متناقض و ضد منافع ملی به ويژه در قبال
تحولات اوضاع كشورهای همسايه، نقض آشكار حقوق و آزاديهای
شهروندی در داخل و تخريب روابط در عرصه سياست خارجی از طريق
موضعگيريهای تند و افراطی طی يك سال گذشته، ظرفيتهای ايجاد
شده توسط جنبش اصلاحی دوم خرداد را مستهلك كرده است.»
دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب در بخش ديگری از گزارش خود به
آنكه مستقيما از ميرحسين موسوی نام ببرد گفت:
«
ما راهبردهای محتمل و مفروضی را كه
نيروهای
سياسی و اجتماعی ميتوانند در قبال شرايط حاكم بر كشور اتخاذ
كنند مورد بررسی قرار داديم و تاكيد كرديم كه راهبردهای معطوب
به
صبر و انتظار
به دليل خصلت تقديرگرايی، حداقل نوعی سكوت و پذيرش سلطه
اقتدارگرايان و استبداد طلبان را بر مقدرات و سرنوشت جامعه و
كشور توصيه ميكنند و ذاتا فاقد هر گونه تضمينی برای تحقق
شرايط مناسبتر و آيندهای بهتر از وضع موجود هستند.
اين راهبردها نميتوانند مبنای عمل فعالان سياسی و كسانی قرار
گيرد كه خود را نسبت به آينده و سرنوشت كشور متعهد و مسوول می
دانند.»
دربخش ديگری از اين گزارش، بی آنكه مستقيما به طراحان
رفراندم
اشاره شود، سلامتی گفت:
«
راهبردهای راديكال و معطوف به تغيير ماهوی قانون اساسی با
استفاده از روشهای مسالمت آميز از حد طرح كليت، فراتر نرفته
و هيچ راهكار مشخصی را ارايه نميدهد.»
درباره طرح های براندازی كه
سلطنت طلب
ها با اميد حمايت عملی امريكا بدنبال آن هستند نيز سلامتی گفت:
«با
روشهای خشونت آميز،
با حمايت خارجی نيز كه عمدتا از سوی محافل خارج نشين توصيه می
شود، علاوه بر آن كه فاقد طرح و برنامه مشخصی هستند، خارج از
چارچوب منافع ملی قرار داشته و اصولا نه ممكن است و نه مفيد.
ما ضمن تاكيد بر مشی اصلاح طلبانه، مسالمت آميز و قانونی،
تصريح كرديم
كه
سازمان علی رغم اين كه قانون اساسی را وحی منزل ندانسته و به
وجود ابهامها و نارساييهای آن باور دارد، مشكل كنونی نظام
و كشور را نه در ساخت حقوقي؛ بلكه در ساخت حقيقی قدرت موجود
ميداند و معتقد است در مرحله جديد،
دموكراتيزه
كردن اين ساخت بايد كانون اهتمام اصلاح طلبان قرار گيرد و بر
اين اساس راهبرد
محدود و پاسخگو كردن قدرت
را پيشنهاد كرديم.
جامعه ايران در ادامه مبارزات سياسي- اجتماعی تاريخ معاصر خود
با
جنبش اصلاحی
دوم خرداد وارد مرحله گذار به سوی تثبيت دموكراسی شده و بهترين
ويژگی مرحله گذار بيثباتی، ناپايداری و احتمال شكل گيری
روندهای معكوس است، هر چند عواملی نظير رشد سطح سواد، افزايش
جمعيت باسواد كشور، افزايش جمعيت دارای تحصيلات عالی، گسترش
جامعه شهری،
ارتقای آگاهيهای شهروندی و تغييرات جمعيتی و شكلگيری
نيروها و پوششهای جديد اجتماعی، روند تغيير مناسبات اجتماعی
سياسی را اجتناب ناپذير ساخته؛ اما اختلال در اين روند و
بازگشت شرايط سياسی به شرايط ما قبل گذار، عليرغم واقعيات
اجتماعی و در نتيجه پرهزينه شدن تداوم اين روند امری محتمل
است، به ويژه با توجه به تحولات بين الملل و منطقهای و آنچه
در مناطق همسايه ميگذرد، اختلال در اين روند ميتواند
حاكميت و
مصالح ملی
را با تهديدهای جدی مواجه كند.
انتخابات رياست جمهوری نهم يكی از عرصههای سرنوشت ساز مصاف
ميان نيروهای طرفدار مردمسالاری و جمهوريت با نيروهای محافظه
كار و اقتدار گرا است. انتخابات رياست جمهوری نهم و نتيجه آن
از اين جهت كه سرنوشت جامعه و كشور را در يكی از دو مسير
بازگشت به مرحله ما قبل اصلاحات و از كف رفتن دستاوردهای
ارزشمند جنبش اصلاحی در سطح تعاملات سياسی و يا تداوم مرحله
گذار به سوی دموكراسی را رقم خواهد زد، يك فرصت تاريخی برای
ملت ايران محسوب ميشود.»
در بخش ديگری از اين گزارش، محمد سلامتی بی آنكه از سردار
قاليباف نام ببرد گفت:
«
ترويج روحيه ياس و نااميدی و تقويت گرايش عمومی به ظهور يك
منجی مقتدر
در چهرهای جديد از يك سو و ارعاب و تهديد به رد صلاحيت رقبا
و وادار ساختن افكار عمومی به پذيريش اين امر كه هيچ امكانی
برای تحقق مطالبات قانونی و مشروع آنان وجود ندارد، از سوی
ديگر، شيوههايی است كه اقتدارگرايان برای تشديد بيتفاوتی و
كاهش مشاركت مردم در انتخابات آينده به كار گرفتهاند.» |