"آدام
ارلی” سخنگوی وزارت خارجه امريكا در يك پرسش و پاسخ راديو( با
راديو فردا)، به تشريح صريح ديدگاه های كاخ سفيد درباره
انتخابات ايران، حقوق بشر، آزادی مطبوعات و احزاب و فعاليت های
اتمی ايران پرداخت. او گفت:
«...چگونه
ميتوان رهبری را انتخاب كرد،
اگر ندانيم آن رهبر طرفدار چه چيزی است و چگونه ميانديشد.
چگونه ميتوان كارائی رهبران را سنجيد اگر روزنامه ای نباشد كه
گزارش دقيقی از عملكرد رهبران و فعاليت های آنها ارائه بدهد و
بتواند قضاوت درستی در اين مورد بدست بدهد كه ايا اصولا آن
رهبر شايسته حمايت است يا نه. اين يك دليل مهم بر اين است كه
ايالات متحده آمريكا بطور تاريخی در مخالفت با هر اقدامی برای
محدود كردن آزادی مطبوعات و روزنامه نگاران جديست. به همين
دليل است كه از سوی خودكامگان به اين وسعت به مطبوعات و
روزنامه نگاران حمله ميشود. زيرا دشمنان دمكراسی و آزادی،
مطبوعات را خطری برای خود ميبينند و سعی ميكنند آنها را
سركوب كنند."
سخنگوی وزارت خارجه امريكا در باره زندانيان مطبوعاتی ايران
گفت:
"...
اشخاصی نظير علی مزروعی يا يوسف بنی طرف يا رضا عليجانی،
روزنامهنگارانی تنها به خاطر گفتن حقيقت سالها در زندان
بودهاند. مهم است كه در روز جهانی مطبوعات شجاعت و فداكاری
آنها گرامی داشته شود و نه تنها از آنها، بلكه از هر كسی كه
برای آگاهی مردم تلاش ميكند چه در ايران و چه در نقاط ديگر
جهان حمايت شود. بايد درك كرد كه كسانی كه برای آزادی بيان
مبارزه ميكنند، افراد شجاع و محترمی هستند كه از حمايت ما
برخوردارند."
"ارلی” در برابر اين سئوال كه چرا
دولت آمريكا در مورد نقض حقوق بشر به اندازه مشكل اتمی به
ايران فشار وارد نميكند
گفت:
"...
من از جانب دولت آمريكا صحبت ميكنم.
بگذاريد من خيلی روشن و صريح بگويم: دولت آمريكا از دولت ايران
ميخواهد، كه اكبر گنجی را آزاد كند، رضا عليجانی را كه برای
مدت زيادی در زندان اوين بوده و از شرايط نامساعد سلامتی و
فقدان امكانات پزشكی رنج ميبرد، آزاد كند. دولت آمريكا از
دولت ايران ميخواهد كه يوسف عزيزی بنی طرف را آزاد كند و
تعداد بسيار ديگری از روزنامه نگاران را كه در بند هستند، بايد
همگی آزاد شوند. موضوع حقوق بشر، موضوعی است كه ما آن را با
حرارت و مجدانه دنبال ميكنيم. اين موضوعی است كه ما كوشش
ديپلماتيك و انرژی خود را صرف آن ميكنيم و از نفوذ خود در
سراسر جهان برای رسيدن به آن استفاده ميكنيم.
اجازه بدهيد يك مثالی برای شما بياورم: هر سال در كميسيون
حقوق بشر
در ژنو، ما با صدور قطعنامهای ايران را در زمينه حقوق بشر،
محكوم ميكنيم. بستن روزنامه ها، توقيف روزنامه نگاران، آزار و
اذيت روزنامه نگاران، توقيف مردم برای ابراز عقيده و يا
باورهای مذهبی شان، بدرفتاريهای سازمان يافته و شكنجه
زندانيان، همگی نقض حقوق بشر هستند. بنابراين، موضوع حقوق بشر،
موضوعی است كه ما از آن در مجامع عمومی به عنوان يك دولت، با
ساير دولتها در سراسر جهان و با ملت ايران سخن ميگوييم، همين
طور كه امروز مشغول همين كار هستيم. همچنين اضافه ميكنم كه
بسياری از مردم از ما سئوال ميكنند، كه چرا ما برخورد خصمانه
نسبت به ايران داريم و يا اين كه چرا ما سياست رودرروئی با
ايران داريم؟
من در پاسخ آنان ميگويم:
برخورد دولت ايران با حقوق بشر، تاثير بسيار مهمی در نوع
برخورد ما با ايران دارد و در نتيجه سياست سركوبگرانه و هميشگی
دولت ايران عليه آزاديهای اساسی، يكی از دلايلی است كه ما اين
چنين روابط مشكل و سختی با ايران داريم. اگر ايران ميخواهد به
اين روابط جهت ديگری بدهد، حقوق بشر يكی از آن زمينه است كه ما
ميخواهيم شاهد بهبود آن باشيم.
البته
اين مردم ايرانند كه آينده كشورشان را تعيين ميكنند و حمايت
ما از مردم ايران در اين چارچوب است. مردم ايران از آزادی و
فضای سياسی و فرصت برای اقدام به منظور انجام تغيير مورد نظر
برخوردارند كه برای بازكردن فضا، و تصميم گيری درباره اينده
شان و سرنوشتشان تصميم بگيرند نه اين كه ديگران اين را به آنها
ديكته كنند. چه در داخل كشورشان و چه درخارج. پس اين در واقع
مسئله كمك كردن به تقويت مردم ايران در تعيين سرنوشت خودشان در
چارچوبی سازگار با خواست آنها برای تغيير،
مشاركت، آزادی و رفاه است. اين نگرش آمريكاست و ما با اين
روحيه به جنبه های گوناگون تحول در ايران مينگريم."
درباره فعاليت های
اتمی
ايران نيز امريكا معتقد است:
به جای هزينه كردن منابع كشور در ساخت بمب هستهای، و اقدام به
گونهای كه ساير مناطق جهان آن را اقدامی تهديد آميز و نامشروع
قلمداد كنند، بهتر است تغيير جهت بدهند با جامعه بين المللی
همكاری كنند و بخشی از اين جامعه بشوند.
درباره موضوع
تروريسم
هم ما همين نگرش را داريم. بله، ايران يكی از كشورهای خط مقدم
جهان در حمايت از تروريسم است. وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران
مستقيما در تهيه پول، اسلحه، و آموزش گروههائی مثل حزب الله،
حماس و جهاد اسلامی فلسطين دست دارند كه مردم بيگناه را
ميكشند، مردمی كه خواهان برقراری صلح اند. همه جهان در يك سمت
حركت ميكند و اين ته مانده های ايدئولوژی روياروئی و نفرت
تلاش دارند مردم صلح دوست را به گذشته، به گذشته خشونت بار،
پرنفرت و كشمكش بازگردانند.
صريح بگويم اين عناصر حامی تروريسم، و مشوق پيشبرد برنامه هسته
ای در ايران، به اعتقاد ما با بازگشت به عقب با خواست ميليونها
شهروند ايرانی مخالفت ميكنند كه ميخواهند مثل ساير مردم جهان
زندگی كنند.
اين نحوه نگرش ما را به خواست مردم ايران نشان ميدهد.
ما از خواست ايرانيان برای
تغييرات
حمايت ميكنيم،
به اين شرط كه
اين خواست از حكومت شفاف باشد. خواست آزادی مشاركت در حكومت،
خواست اصلاحات اقتصادی و فرصتهای اقتصادی و عوامل تغيير هم
اكنون در آن جا وجود دارد. پديده ای برخاسته از درون ايران است
و مسئله اين كه آمريكا يا هر كشور ديگری عامل تغيير باشد ابدا
مطرح نيست. بيشتر كار كردن با عناصری در ايران، مردم ايران از
راه كفتگو از راه تماس، از راه كمك به قابليت ها و تقويت جامعه
مدنی، مطبوعات، رسانه ها و سازمان دهی تغيير است، ما از همه
اينها پشتيبانی ميكنيم. ما همچنين از جنبشهای دموكراتيك و
سازمانهای غير دولتی در ايران حمايت ميكنيم. كنگره بودجه خاصی
را برای اين منظور اختصاص داده و ما دعوت ميكنيم كه مردم
ايران از بودجه 3 ميليون دلاری برای پروژه هائی در مورد
دموكراسی و حقوق بشر استفاده كنند.
سال گذشته ما يك ميليون دلار به سازمانی داديم كه مشغول جمع
آوری سند ومدرك در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران است. سال ديگر
ما اميدواريم بتوانيم كمكهائی را به سازمانهای غيردولتی و
گروههای امدادگر و افرادی بكنيم كه از پروژه های حقوق بشر
حمايت ميكند، پروژه هائی كه از توسعه سازمانهای عمومی حمايت
ميكند، از جامعه مدنی حمايت ميكند. و در واقع به اين صورت
است كه ما اين بودجه ها را بگونه ای خرج كنيم كه به ايرانيها
امكان دهد بيشتر نظرهای خود را مطرح كنند و از نفوذی برخوردار
شوند كه بتوانند بر مسايلی كه به زندگی آنها مربوط است، تاثير
بگذارند.
من فكر ميكنم آمريكا به عنوان يك اصل كلی بر اين باور است كه
دولتی ميتواند نماينده ملتش باشد؛ كه مردم بتوانند در
انتخابات شركت داشته باشند و اگر شركت كنندگان در انتخابات كم
باشد چند سئوال مطرح ميشود:
اول اين كه تا چه حد چنين دولت انتخابی ميتواند نماينده مردم
به حساب آيد، وقتی فقط 20 درصد از مردم در انتخابات شركت داشته
باشند؟
دوم اين كه چرا 80 درصد مردم كه حق شركت در انتخابات دارند، در
آن شركت نكرده اند؟ اين چه چيزی است كه مردم را از روند سياسی
نااميد ميكند؟ آيا به خاطر اين است كه فكر ميكنند رای آنها
تغييری در اوضاع نميدهد؟ زيرا نتيجه از قبل معلوم است؟ آيا به
خاطر اين است كه فكر ميكنند سياستهای دولت براثر نتيجه
انتخابات، نميكند و يا دلايل ديگری وجود دارد؟
واقعيت اين است كه اگر اينها درست باشد، بسيار نگران كننده
است، چون نشاندهنده اين است كه نظام سياسی سالم نيست، ودرست
كار نميكند؛ و اين ييانگر اوضاع غم انگيز دموكراسی است در
جائی كه مردم اعتقاد دارند رای شان به حساب آورده نميشود. ما
در منطقه شاهد آن هستيم و شايد بی فايده نباشد كه به اطراف
نگاه كنيم و مقايسه كنيم و ببينيم چه اتفاقی افتاده جائی كه
دموكراسی در مقياس سريع در حال توسعه است، در خارج از ايران.
به انتخابات درعراق نگاه كنيد، خيلی
ها
فكر نميردند كه مردم در انتخابات شركت كنند، به خاطر تروريسم،
اما به رغم نا آراميها و آشوب، ميليونهانفر با بخطر انداختن
زندگی خود بپای صندوق رای رفتند تا برای يك دولت موقت و تشكيل
مجمع عمومی رای دهند.
اين چنين اقدامی درست در كنار ايران نشان ميدهد كه مردم تا چه
حد به رای دادن اعتقاد دارند و تا چه حد به اصول دموكراسی پای
بند هستند.
نگاه كنيد كه در خليج فارس چه اتفاقی ميافتد. بعنوان مثال در
قطر جايی كه شما انتخابات داريد يا در عربستان سعودی كه شما با
مردمی روبرو هستيد كه برای بار اول رای ميدهند و جالب اين است
بهر سو كه مينگريد، انتخابات ميبينيد و روح تغيير و تحول،
توسعه و پيشرفت روند دموكراسی جريان دارد و اين همه به معنی
اميد و فرصت و تغيير در آينده است. وخيلی عجيب خواهد بود كه
اوضاع در ايران تا اين حد متفاوت باشد. بايد پرسيد كه چرا؟
همانطور كه من از ابتدا گفتهام ايرانيان بايد آزاد
باشند تا رهبر خود را انتخاب كنند. و دولت ايران بايد بداند كه
مردم چه ميخواهند در زمينه های مذهب، اقتصاد و در مورد روابط
ايران با خارج. رژيم باعث سرخوردگی مردم ميشود به عنوان مثال:
با بستن روزنامه ها؛ با زندانی كردن روزنامه نگاران، با تصميم
گيری اين كه چه كسی ميتواند در انتخابات خود را نامزد كند ويا
نكند؛ با رد كردن صلاحيت افرادی كه ميخواهند نامزد انتخابات
شوند، اما رهبران خودكامه، رهبران غير انتخابی تصميم ميگيرند
كه آنها نميتوانند خود را نامزد نمايندگی مردم بكنند و يا
اجازه نميدهند تا رای دهندگان حق انتخاب داشته باشند.
ما چگونه ميتوانيم كمك كنيم؟ ما بايد به فشارهای خود ادامه
دهيم. من ميدانم كه دولت آمريكا از حربه تحريم عليه ايران
استفاده كرده است. آمريكا مدتهای مدی
است
روابط اقتصادی خود را با ايران محدود كرده و روابط سياسی هم كه
وجود ندارد. ما ضروری است كه در جامعه بين المللی درارتباط با
تماس و يا سرمايه گذاری در ايران دست به
اقدامات بزنيم. همه اينها برای اين است كه دولت ايران را تحت
فشار قرار دهد، تا سياستهای تهديد كننده و سياستهای ايجاد بی
ثباتی را كنار نهد و خلاصه دولت ايران بسمتی حركت كند كه
اكثريت مردم ايران ميخواهند. بنابراين فشار وجود دارد اما
همان طور كه قبلا گفتم، كاری كه ما ميكنيم قرارست خواست مردم
ايران را مبنی بر ايجاد تغييرات كمك و تقويت كند.
مردم نميخواهند در انتخابات آينده شركت كنند. اين خيلی مشكل
آفرين است به دلايل زيادی. يكی اين كه به نظر ميرسد مردم
ايران توهم خود را نسبت به نسبت سياسی شان از دست داده اند.
اين را مقايسه كنيد با هشت سال پيش كه يك حس واقعی از وجود
امكانات بود وقتی كه زندگی سياسی پويائی داشت و مردم درگير
بودند و بحثهای زنده جريان داشت واميد به آينده وجود داشت.
الان بعد از هشت سال چيز ديگری ميشنويم
.
مردم معتقدند چيزی عوض نخواهد شد. اين ناراحت كننده است. بيشتر
از اين جهت ناراحت كننده است كه آنها اندكی پيش در ايران خيلی
پويا و فعال و با انرژی بودند و ناراحت كننده است برای مردمی
مثل من، مقامهای رسمی دولت آمريكا كه دوست دارند شهروندان
ايران را فعال و متعهد ببينند كه در نظام سياسی مشاركت
ميكنند. زيرا آينده كشور به شما بستگی دارد.
تاريخ به ما نشان داده و اين حتما درباره تاريخ ايالات متحده
درست است و من فكر ميكنم كه درباره اروپا و خاورميانه و ديگر
جاها هم درست است كه اشخاص مهم اند و اشخاص ميتوانند باعث
تغيير شوند. و شجاعت شخصی، از خود گذشتگی و فداكاری نيروی پيش
برنده تاريخ است. و اين چيزی است كه كميته نوبل وقتی شيرين
عبادی را انتخاب كرد بر آن تاكيد گذاشت. هيچ كس او را
نميشناخت. انتخاب او همه جهان را شگفت زده كرد. اين به شما
نشان ميدهد كه فداكاری و از خود گذشتگی و فعاليت مداوم درباره
كارهای اصولی نتيجه و تاثير دارد. بنابراين آنچه من به
شنوندگان
ميگويم اين است كه اگر شما اعتقاد داريد كه رهبران انتخاب شده
نماينده شما نيستند يا به خواست شما وقعی نميگذارند يا به
آينده شما بی توجهند تسليم نشويد. با دوستان و همفكرانتان
همكاری كنيد. ايالات متحده از شما حمايت ميكند. ايالات متحده
به شما اعتماد دارد و اگرچه ممكن است سخت باشد از منظر شما به
مسئله بنگريم اما اين حقيقت كه امروز كسی از دولت آمريكا
مستقماً با شما با مردم ايران گفتگومی كند نشان دهنده نگرانی
ما و حمايت ماست. |