کمتر کسی دوست دارد در موردشان حرف بزند. آنها هستند، دیده
میشوند، مشکل دارند، اما وقتی صحبتشان میشود همه لب میگزند.
کسی حوصله ندارد وارد جهان پیچیده آنها شود. جهانی تاریک و در
هم پیچیده از فقر، اعتیاد و تن فروشی. یا قرار است حذف شوند یا
جمع آوری یا ساماندهی و کمتر کسی میپرسد که اینها اصلا کی
هستند و از کجا آمده اند.
سعید مدنی، روی تغییر الگوی روسپی گری در ایران قبل و بعد از
انقلاب کار کرده است. گرچه قبل دفتر مدنی در دانشگاه بهزیستی
درست پای کوههای شمال تهران است. به آنجا که میرسم برف تا
زیر زانویم بالا آمده. خیابان خلوت است و برف آرام آرام دارد
همه سیاهیها را میپوشاند.
رفته ام تا با دکتر سعید مدنی مدرس دانشگاه که روی این سوژه
کار تحقیقی کرده گفتگو کنم.
نوع نگاه بعد از انقلاب مبتنی براین بوده که کل جامعه و به طور
مشخص زنها، باید شرایطی برایشان تامین شود که برای تامین
منابع مالی، نیاز به چنین رابطهای نداشته باشند. نگاه مبتنی
برحذف شرایط و زمینهها در درون اجتماع بود تا هرگونه بروز و
ظهور و شیوع این رفتار تقلیل پیدا کند.
وقتی در سال 58 گروهی به شهرنوی سابق واقع در جنوب تهران حمله
کردند. این عمل از سوی آیت الله طالقانی مورد رد و نفی قرار
گرفت. او معتقد بود اینها بخشی از قربانیان سیاستهای اقتصادی
– اجتماعی رژیم پیشین هستند و بنابراین تهدید کردن آنها و حذف
فیزیکیشان را درست نمیدانست و فکر میکرد آنها هم حقوقی
دارند که باید در نظر گرفت. این تلقی یا برداشت یکسوی نگرش،
مساله روسپیگری و اعتیاد بود و سوی دیگر ضرورت بازداشت،
زندانی کردن و حتی اعدام افرادی بود که تن فروشی میکردند. از
این دونگاه یکی سعی داشت با از بین بردن و کاهش عوامل به وجود
آورنده روسپیگری، آن را از بین ببرد و نگاه دوم بدون توجه
چندانی به علل و عوامل سعی میکرد با حذف صورت مساله و برخورد
با روسپیان مشکل روسپیگری را حل کند. نگاه دوم بعد از انقلاب
وجه غالب را پیدا کرد و در قوانین و مقررات هم آنچه که مورد
توجه قرار گرفت وجه قضایی موضوع بود.
ستاره فرمانفرماییان که حدود سال 1350 روی روسپی گری تحقیق
کرده، 5 منطقه یا موقعیت مختلف که روسپیان در آن فعالیت
میکردند را شناسایی کرد:
1- قلعه شهرنو،
2- خیابانهای عمومی و جاهایی که روسپیان میایستادند،
3- خانههای بیرون شهرنو،
4- تفریحگاههای شبانه
5- دیسکوها و گودهای جنوب شهر.
به طور مشخص قلعه شهرنو در جنوب غربی تهران در نزدیکی
بیمارستان فارابی فعلی منطقهای بوده به وسعت 135 هزار مترمربع
که دور آن دیوار کشی شده بود و در آن عدهای چنین خدماتی ارائه
میدادند. فعالیت در این منطقه در آن زمان کاملا پذیرفته شده
بود و به نوعی حتی تحت نظارت پلیس کار میکردند. این قلعه
سازمان خاصی داشته با روابط بسیار پیچیده . در سطح خیابانها
هم زنها با لباسهای خیلی ویژه در کنار معابر عمومی یا گذرگاه
خاص خود میایستادند و منتظر میشدند تا از طریق اتومبیلهایی
که رفت و آمد میکردند پذیرفته شوند. علاوه بر منطقه شهرنو
خانههایی در مناطق مختلف وجود داشته که رفت و آمد به برخی از
این خانهها راحت بود و شناخته شده بودند و برخی دیگر نیز در
مناطق بالای شهر قرار داشتند و بسیار مجلل بودند.
علاوه براین سه شکل، تفرجگاهها و بارهای شبانه هم بودند که
زنان به عنوان رقاصه یا پیشخدمت برای کسب درآمد چنین خدماتی
بدهند. گودهایی هم در منطقه جنوب غربی میدان شوش بود که عمدتا
اختصاص داشت به کسانی که با هزینه کمتری میخواستند چنین
خدماتی بگیرند. به دلیل شرایط بسیار بد زندگی در این مناطق
شیوع بیماریهای آمیزشی و عفونی هم بسیار بالا بود. براساس
همین مطالعه میانگین تعداد مشتریهای روسپی در قبل از انقلاب
3/10 نفر در شبانهروز بود که البته در این مطالعه روسپیان؛ به
دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته آنهایی که به طور تمام وقت و
مستمر به این امر اشتغال داشتند و گروه دیگر کسانی بودند که به
صورت موردی یا در مقطع خاصی از زندگیشان دست به این کار
میزدند. این گروه از سلامت نسبی و شرایط بهتری برخوردار
بودند.
قوانینی که براساس آن افراد روسپی تحت پیگرد قرار میگرفتند
قبل و بعد از انقلاب تفاوت زیادی نداشت.
قانون قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، مساله اساسیشان صرفا
مجازات روسپی بوده و هیچ پیشبینی و تمهیدی برای تجدید حیات و
بازسازی وجدان و روحیات و شخصیت زن روسپی در نظر گرفته نشده.
با بازداشت زن روسپی و مجازات او، مهروانگی به او میخورد که
شاید به هیچوجه دوباره نتواند، به زندگی عادی برگردد.
بنابراین راه اصلاح او بسته میشود.
قبل از انقلاب در عین حال که روسپیگری و مدیریت آن جرم شناخته
میشد ولی شهرنویی هم بود که کاملا روابط شخصی داشت و کمتر هم
مورد تهدید قرار میگرفت. البته قبل از انقلاب هم توسط پلیس،
زنانی در معابر عمومی میایستادند بازداشت میشدند ولی مسلما
بازداشت و مجازات آنها خیلی در دستور کار نیروهای پلیس نبود
مگر به دلیل وقوع جرمهای دیگر مثل خرید و فروش مواد، درگیری،
ضرب و شتم و یا قتل.
در مجموع آنچه که از اطلاعات مربوط به زنان در شهرنو و گودهای
جنوب وجود دارد نشان میدهد که اغلب آنها جامعه فقیری را تشکیل
میدادند و درآمد قابل توجهی نداشتند. بخش عمدهای از درآمد
آنها در اختیار مدیران خانه یا فاحشهخانه قرار میگرفت جز در
موارد استثنایی که زنان بسیار جوان در خانههای امن و مناطق
شمالی شهر بودند بقیه اغلب سرانجام خوبی نداشتند و معمولا در
فقر و بیماری فوت میکردند.
بعد از انقلاب قوانین چه تغییری کرد؟
قوانین از لحاظ محتوایی تغییرات اساسی نداشتند. در قانون
مجازات اسلامی مواردی به روابط نامشروع اختصاص داده شده بود.
در باب اول قانون مجازات اسلامی، زنا تعریف شده و اشکال مختلفی
از آن را مورد بحث قرار داده و هیچ تفکیکی درباره اینکه زنا به
چه انگیزه و نیتی است صورت نگرفته و شامل روسپیان و سایر اشکال
روابط نامشروع مثل لواط و ... میشده است.
در باب چهارم هم قوادی یا واسطهگری مطرح شده. مجازات قوادی
برای مرد 75 تازیانه و تبعید از محل به مدت 3 ماه تا یک سال و
برای زن 75 تازیانه تعیین شده است. این در حالی بود که اگر زنا
برای کسی ثابت میشد به مرگ یا سنگسار محکوم میشد.
در فصل 18 همین قانون مجددا تحت عنوان جرایم ضدعفت و اخلاق
عمومی، موضع روسپیگری به شکلی مطرح شده، ماده 640 هم تکثیر و
توزیع طرح و گراور و نقاشی و فیلم که مغایرت با اخلاق و عفت
عمومی داشته باشد را محکوم کرده است.
بنابراین در قوانین بعد از انقلاب هم به طور مشخص عنوان فاحشه
یا روسپیگری در قوانین مطرح نبوده، یعنی عدم تمایز بین
بیمبالاتی جنسی و روسپیگری وجود ندارد. این قانون مثل بسیاری
از قوانین به انگیزه و علت وقوع جرم توجه نمیکند، یعنی تفاوتی
بین کسی که برای کسب معاش و تامین حداقل نیازهای اساسی خودش یا
خانوادهاش تن به رابطه نامشروع میدهد و کسی که صرفا برای لذت
جنسی این کار را میکند، قائل نمیشود.
سیاست افراطی و تفریطی در طول سالهای اخیر اساسا برخورد منطقی
را دچار مشکل کرده. یک رویکرد منکر وجود و رشد روسپیگری
میشود در حالی که افراد عادی هم به خوبی میتوانند زنانی را
تشخیص بدهند که در جستوجوی مشتری هستند. با این استدلال که
آمار رشد روسپیگری از رشد جمعیت کمتر است اساسا منکر وجود
مشکل میشدند. حتی در مواقعی طرح و بحث در مورد روسپیگری را
جرم میدانستند و فکر میکردند این کار ممکن است باعث شیوع یا
تشویق روسپیگری شود.
بعد از انقلاب روسپیگری جرم شناخته شد و کل سیستم قضایی هم بر
اجرای قوانین مربوط به آن اصرار داشت. به همین دلیل روسپیگری
هم مثل بسیاری از مشکلات اجتماعی دیگر شکل پنهانتری به خود
گرفت و همین مساله موجب شد که اشکال پیچیدهتری هم در مدیریت و
هم در سازمان آن بهوجود بیاید. روسپیگری از قالب فردی خارج
شد و در قالب گروه یا gang ساماندهی میشود. علاوه برآن پیوند
روسپیگری هم با سایر مشکلات اجتماعی زنجیره پیچیدهتری پیدا
کرد. آن پدیده روسپیگری که ما قبل از انقلاب میشناختیم با
آنچه امروز میبینیم خیلی متفاوت است و شناخت و برخورد با آن
هم دچار پیچیدگی است.
براساس مطالعات موجود الگوهای روسپیگری را در چند شکل کلی
میشود توضیح داد، اول دختران جوانی هستند که جذب گروههایی
میشوند که خانههای امنی را برای روسپیان تدارک میبینند و به
شدت زنان و دختران جوان را تحت حمایت خود قرار میدهند و اغلب
برای نیروی انتظامی دسترسی به آنها خیلی دشوار است و به شکل
پیچیدهای فعالیت میکنند. اینها بیشتر از طریق تماس تلفنی با
مشتریها رابطه دارند. تا زمانی که دختر و زن از جذابیت لازم
برخوردار است در این خانهها تحت حمایت قرار دارد بعد از مدتی
که روسپی جذابیت گذشته را ندارد از این گروها و خانهها بیرون
انداخته میشود. بعد ازآن زن روسپی به صورت فردی یا حداکثر با
یک یا دونفر کار میکند. در این گونه موارد او تهدید پذیرتر
میشود. یعنی هم سریعتر از طریق نیروی انتظامی بازداشت میشود
و هم توسط گروهایی دیگر مورد سوءاستفاده و تهدید و آزار قرار
میگیرد. تعداد زیادی از کسانی که توسط نیروی انتظامی دستگیر
میشوند یا در کنار خیابان میایستند و به دنبال مشتری هستند
از این گروه اند.
در مرحله دوم بعد از این که زنان این گروه هم هیچ جاذبهای
ندارند سعی میکنند از طریق دیگری که باز جرم هست تامین معاش
کنند مثل واسطهگری یا خرید و توزیع مواد مخدر.
نکته دیگر در مورد روسپیگری در ایران این است که در گذشته با
اعتیاد همبستگی بالایی داشت. زنان روسپی برای فرار از فشارهای
روحی و روانی و حتی درمان برخی بیماریهای خود از موادمخدر
استفاده میکردند. امروز این استفاده از مواد به صورت شایعتر
وجود دارد چون در مقایسه با درآمد روسپی مواد نسبتا ارزان
هستند و در عین حال به عنوان منبع درآمد جنبی موردنظر هستند. و
به دلیل اینکه بخشی از زنان روسپی توسط گروهها یا gangها
حمایت میشوند رفتارهای مجرمانه مثل ضربوشتم، خشونت و قتل هم
در آن گروه وجود دارند.
علاوه بر این موارد، اگرچه در گذشته هم بیماری عفونی شایع بود
اما اول دسترسی آنها به درمان راحتتر صورت میگرفت چون فرد
دغدغه مجازات نداشت. حتی دائما قبل از انقلاب توسط گروههای
بهداشتی – درمانی مورد معاینه قرار میگرفتند. اما به دلیل
جرمبودن روسپیگری امروز علاوه بر شایعبودن آن بیماریهای
عفونی، بیماریهای عفونی خطرناکتر مثل ایدز و هپاتیت هم بین
آنها شایع شده بود که به دلیل مشتریان زیاد میتواند به سرعت
آمار ایدز را در ایران افزایش دهد.
از تغییرات بسیار مهمی که صورت گرفته که وخیمترین و منفیترین
جنبه روسپیگری در شرایط موجود است، علت وقوع روسپیگری است.
اساسا پدیده روسپیگری با انگیزه کسب درآمد صورت میگیرد. در
گذشته فقط زنان در شرایط فقر مفرط یا در اثر استیصال به
روسپیگری روی میآوردند، بنابراین جامعه روسپیان جامعه فقیری
بود. در سالهای اخیر و پس از انقلاب با تغییرات اجتماعی کلانی
که صورت گرفته و جابجایی اقشار مختلف و طبقات اجتماعی در سطوح
پایین یا بالا، موارد متعددی دیده شد از کسانی که یک شبه به
ثروت هنگفتی رسیدند و یا یک شبه تمام سرمایه خود را از دست
دادند.
در این شرایط روسپیگری به عنوان مکانیزمی برای دسترسی به
منابع قابل توجه، موردنظر اقشار فقیر یا طبقات متوسط قرار
گرفت.
به عبارت دیگر دلیل اقتصادی روسپیگری فقط محدود به دختران یا
زنانی نبود که برای کسب نیازهای اولیه خودشان یا خانوادهشان
ناچار به کسب درآمد شوند بلکه گروهی وجود داشتند که برای
سریعتر دسترسی پیداکردن به یک زندگی بهتر دست به این کار
میزدند. بخش قابل ملاحظهای از دختران و زنانی که برای اشتغال
به روسپیگری به کشورهای جنوب خلیج فارس رفتند از این
دستهاند. یعنی کسانی که امکان و توانایی سفر به خارج از کشور
را داشتند. گرچه اغلب این تجربیات ناکام و منفی بود، اما به هر
حال روش یا مکانیزمیبود که میتوانسته به عنوان یک آلترناتیو،
مقابل گروهی از زنان و دختران قرار بگیرد. در این حالت دیگر ما
با الگوی ساده گذشته سروکار نداریم و در گروههای متعدد
اجتماعی این رفتار را میبینیم.
سن روسپیگری در مقایسه با گذشته پایین آمده و شواهد و تحقیقات
صورتگرفته هم این را تایید میکند.
در قانون نانوشته روسپیگری جذابیت یک اصل است و در واقع سن
خاتمه جذابیت هم پایین آمد. و روسپی دوره بسیار محدودی را کار
میکند. مخصوصا خطر ابتلاء به ایدز و سایر بیماریهای مقاربتی
با طولانیشدن مدت روسپیگری بالا میرود و مشتریان هم تلاش
میکنند از روسپیان جوانتر استفاده کنند.
عدهای با منتفی دانستن اصلاح سیاستهای کلان؛ راهحلهایی
برای انجام اصلاحات در سطح خرد میپردازند یعنی با تاکید بر
پذیرش روسپیگری و جرمزدایی از آن تشکیل مکانهایی برای موضوع
را توصیه میکنند. مساله اساسی این است که برخلاف ادعایشان،
جرمزدایی را به رسمیتشناختن صرفا به معنی به رسمیت شناختن
زمینههای بازتولید این مشکل است، ضمنا این کار قبح اجتماعی را
کاهش میدهد و باعث میشود بازار جدیدی برای وقوع روسپیگری
درست شود. گروه دیگری هم با بازماندن از توجه به زمینههای
بازتولید روسپیگری، روسپیان را موردتوجه قرار میدهند. این
افراد بیشتر نگاه امنیتی دارند و تصورشان این است که با یک
برخورد فیزیکی همهجانبه میشود همه چیز را حل کرد. رویکردی که
بیش از 20 سال بر نظام اجرایی و تصمیمگیری ایران خصوصا در
زمینه مسائل اجتماعی حاکم بوده و ناکارآمدی خود را نشان داده.
مثل آن خانم نماینده(عشرت شایق) که گفت با اعدام چند روسپی
میشود مساله را حل کرد یا کسانی که از نیروی انتظامی انتظار
دارند اینها را جمع کند. اینها توجه خود را به جای علل و
زمینههای اصلی روسپیگری درگیر مسائلی کردهاند که نقش قابل
توجهی در روسپیگری ندارند.( خلاصه شده از وبلاگ "زمرد")
|