بیانیه زیراز سوی جبهه مشارکت ایران به مناسبت پایان سال 1384
و آغاز سال 1385 صادر کرد:
«.... مسؤولین و تصمیمگیرندگان فعلی مسؤول حفظ استقلال و
تمامیت ارضی کشور بوده و به هیچ وجه نباید به خود اجازه دهند
با اتخاذ سیاستهایی که اشتباه بودن آنها بارها و بارها تجربه
شده است منافع ملت ایران را قربانی محاسبات اشتباه خود کنند.
ما لازم میدانیم متذکر شویم راه مقابله با سیاستهای
سلطهجویانه موجود در جهان نه راهکار نظامی است و نه اتخاذ
روشهای خصمانهای که همه جهان را علیه ایران متحد میکند بلکه
تنها راه احقاق حق ملی ایرانیان در پیش گرفتن راهی است که
جامعه ایرانی را جامعهای دموکراتیک، صلحجو و آرامشطلب و
عقلانی به جهان معرفی کند.
دستیابی به انرژی هستهای از زمان رژیم سابق همواره یکی از
علائق اصلی دولتهای وقت بوده است. اما فنآوری انرژی هستهای
به لحاظ کاربرد دوگانه عملاً باعث نگرانیهای جهانی شده و
بخصوص در شرایط فعلی نظام بینالملل این مسأله به یکی از
نگرانیهای اصلی در سطح بینالمللی تبدیل شده است.
دستیابی به این فنآوری جز با پرهیز از تقابل و انتخاب مسیر
تعامل با جهان میسر نیست. دولت اصلاحات با درک ضرورت دستیابی
به این فنآوری و نیز با شناخت درست از روابط بینالملل و بخصوص
تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی بر آن شد تا با شفافسازی این
فعالیتها از یکسو و نشان دادن تعهد بینالمللی کشور به صلح و
امنیت جهانی از سوی دیگر در مسیری حرکت کند که هم امکان
دستیابی به این فنآوری در درازمدت از دست نرود و هم همه
جهانیان با به رسمیت شناختن این حق همکاریهای اقتصادی- سیاسی
خود را با ایران گسترده و گستردهتر کنند.
همه صاحبنظران میدانند که
ظرفیتهای ملی کشور برای
تولید انرژی هستهای بهگونهای است که در صورت موفقیت در این
مسیر برای تأمین انرژی هستهای در آیندهای نزدیک باید سوخت آن
را از سایر نقاط جهان تهیه و وارد کنیم و این نکته نیز یکی از
عواملی بود که مسؤولان اصلی پرونده هستهای کشور را به سوی
تعامل با جهان سوق میداد.
دستاوردهای این سیاست باید به طور مفصل توسط مسؤولین آن توضیح
داده شود
و هر چند گوشههایی از آن بیان شده است ولی در هیاهوی تبلیغاتی
داخل و خارج این دستاوردها هنوز به طور کافی برای مردم روشن
نشده است.
با انتخابات ریاست جمهوری نهم و تغییرات گسترده در سیاستها و
مسؤولین جمهوری اسلامی تردید جدی در طرفهای اروپایی
مذاکرهکننده با ایران ایجاد شد
و وقتی این تردیدها به باور تبدیل شد که مقامات ارشد کشور
تهاجم و پرخاش را در سیاست خارجی سرلوحه کار خود قرار دادند
و مواضعی اتخاذ کردند که تنها به ایجاد اجماع علیه ایران کمک
کرد.
این سیاست خارجی در کنار سیاست داخلی که حذف فکری و فیزیکی
اصلاحطلبی و جریان تعامل مثبت و سازنده با دنیای خارج را به
دنبال داشت طرفین مسأله را به موضعی کشاند که عملاً هر گونه
مذاکره بری حل موضوع را منتفی ساخت و بدیهی است در این صورت
عمدهترین توفیق
دولت اصلاحات که ناکامی آمریکا در ایجاد اجماع جهانی علیه
ایران بود به سرعت از دست رفت و برای اولین
بار پس از انقلاب اسلامی دولت آمریکا موفق شد رسماً و علناً
اجماع جهانی علیه ایران را سازمان دهد و به آرزوی دیرینه خود
یعنی تقابل همه جهان با جمهوری اسلامی ایران برسد.
خلاصه آنکه نتیجه سیاستهای حاکمیت یکدست فعلی ایجاد اجماع
جهانی علیه ایران شد و در حقیقت کشور را سالها از امکان
بهرهگیری از فرصتهای جهانی برای پیشرفت دور کرد و در عوض
بحران فراگیری را فراروی ملت قرار داد که اینک دوباره باید
برای استقلال و تمامیت ارضی وارد میدان شود و برای رهایی از
تحریمهایی که دود آن مستقیماً به چشم ملت خواهد رفت کمر
بربندد.
جای تعجب است که مسؤولین مربوطه رسماً اعلام میکنند ما از
تحریم و جنگ هراسی نداریم در صورتی که این مسؤولین امانتدار
مردم هستند
و باید سرنوشت کشور را که امانتی است در دست آنها به سمت آرامش
و صلح و پیشرفت ببرند نه آنکه کشور را که در امنیت و آرامش و
جایگاه مورد احترام و مقبول بینالمللی تحویل گرفتهاند در
مدتی کوتاه به سمت چنین بحرانی ببرند و آن را افتخار جلوه
دهند.این نتیجه کجا
و شعارهای انتخاباتی رفاه و آبادانی و آوردن نفت بر سر
سفرههای مردم کجا.
و اینک ما در مرحلهای قرار گرفتهایم که کمترین ضرر آن انزوای
ایران خواهد بود و اگر این سیاستهای خصمانه در دو طرف ادامه
یابد آنگاه باید شاهد تشدید فقر، اوجگیری ناهنجاریهای
اجتماعی، فرار مغزها و سرمایهها، توقف رشد علمی و صنعتی کشور
و...باشیم و از همه اینها گذشته به طور جدی باید نگران
تمامیت ارضی کشور بود که به
نظر میرسد به عنوان ابزاری غیرقابل چشمپوشی مورد سوء استفاده
قدرتهای خارجی قرار خواهد گرفت. این دورنماست که هر ایرانی
دلسوزی را به فکر وا میدارد تا برای منافع ملی و امنیت کشور
خود چارهاندیشی کند.
نگرانی از سرنوشت کشور و ملت ما را بر آن میدارد تا مسؤولین
کشور خود را بخوانیم تا بیش از آنکه به آرمانگراییهای
غیرقابل تحقق خود بیندیشند به فکر چاره برای رفع آلام مردم
باشند و همانگونه که خود وعده دادهاند
لقمه نانی به سفره مردم اضافه
کنند و کاری نکنند که یک تقابل
و درگیری ناخواسته و غیرقابل پیشبینی را بر کشور تحمیل کند.
ندای ما ندای صلح و امنیت است که نیاز اولیه همه جوامع بشری
برای رشد و پیشرفت است.
ما نگران ایران هستیم که در
تقابل سیاستهای نادرست داخلی و سیاستهای زورگویانه خارجی
آماج تطاول گردد.
ما نگران دستاوردهای جمهوری اسلامی و مردمیترین انقلاب قرن
هستیم
که در آتش کوره انتقام قدرتهای بزرگ و محاسبات اشتباه مسؤولین
خود ما به باد فنا برود. از اینروست که به خود حق میدهیم در
حساسترین فراز تاریخ ایران آنچه را که صلاح میدانیم بیان
داریم بدین امید که عقل و تدبیر و درایت بر خودبینی و تعصب
غلبه کند و مردم و مسؤولین کشور بتوانند با تدبیر، وحدت و
همدلی این بحران را به سلامت پشت سر بگذارند.
بدیهی است که موقعیت امروز ما چندین
گام عقبتر از سال قبل است و به همین دلیل
امروز زمان صحبت از
اعتمادسازی که لازمه بهرهگیری از فنآوری هستهای است گذشته
است. اقدام اول و ضروری باید
خارج کردن کشور از بحران و آرامسازی
اوضاع باشد.
در فضای پرتنش کنونی و تبلیغات گوشخراش، صدای منطق و عقل
شنیده نمیشود
و به همین جهت در اینجا تنها شرایط عبور از بحران را
برمیشمریم و طبیعی است که دو مرحله بعدی یعنی اعتمادسازی و
بهرهگیری از فرصتهای جهانی از جمله استفاده از فنآوری
هستهای به شرطی قابل بحث هستند که کشور از این بحران فراگیر
خارج شود.
هدف ما در عبور از بحران، جلوگیری از تحریم و انزوا و اجماع
جهانی علیه ایران و در بدترین حالت پیشگیری از اقدامات نظامی
است هر چند این گزینه بسیار غیر محتمل به نظر میرسد.
در حقیقت در عبور از بحران باید تهدیدهایی که متوجه منافع ملی
کشور است برطرف شود. تهدیدهایی که به یکسان همه مردم و از
جمله همه گروههای سیاسی و نهادهای مختلف حاکمیت را با بحران
روبهرو خواهد کرد.
1)
برای خروج از بحران باید بپذیریم که قدرتهای مسلط خارجی حتماً
باید بهانهای برای اجماعسازی علیه ایران داشته باشند. بدون
تردید مسؤولین ما این بهانه را به دست آنها دادهاند و در
اینجا نمیتوان دشمن را ملامت کرد که چرا از این بهانهها
حداکثر استفاده را میکند، طبیعی است که دشمن در صدد استفاده
از فرصتها است. باید چنین بهانهها و فرصتهایی را برای او
فراهم نکرد.
متأسفانه اظهارات رئیس جمهور، سیاست خارجی دگرگون شده کشور،
حاکمیت ادبیات خصمانه و تقابلجویانه با دنیا در همه رسانههای
وابسته به حاکمیت، به کارگیری نیروهایی که به تندروی در سیاست
خارجی و داخلی شناخته شدهاند
همه و همه به این بهانهجوییها دامن زده است.
در اولین قدم پیشنهاد میکنیم رسماً و علناً سیاست تنشزدایی و
صلحطلبی کشور اعلام و مورد تأکید قرار گیرد و به جای ادبیات
دشمنتراش و خصومتزای فعلی از ادبیات مناسب استفاده گردد و به
طور جدی گفتار و رفتار مسؤولین کشور کنترل شود.
2)
در صورت تداوم روند فعلی بزودی شاهد آن خواهیم بود که توقف
دائمی فعالیتهای هستهای حتی در مقیاس بسیار کوچک تحقیقات به
صورت اراده حقوقی و قانونی بینالمللی بر کشور تحمیل خواهد شد
و در این صورت حق مسلم ملی ما
که حتی توسط دولت آمریکا هم به رسمیت شناخته شده بود به خاطر
سیاستهای اشتباه برای همیشه از دست خواهد رفت. این دستاوردی
نیست که حاکمیت یکدست بتواند
به آن افتخار کند.
مقاومت در برابر تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد بتدریج ما
را در موقعیتی منزویتر و سختتر قرار خواهد داد و هر روز که
بگذرد بازگشت از اشتباه خسرانی بیشتر و زیانهایی غیرقابل
جبران بر جای خواهد گذاشت. به همین لحاظ پیشنهاد میکنیم برای
شکستن اجماع بینالمللی و تا زمان خروج از بحران و آغاز دوباره
روند اعتمادسازی، با بازگشت به سیاستهای قبلی به صورت
داوطلبانه کلیه فعالیتهای مربوط به
چرخه سوخت هستهای کشور به حالت تعلیق درآید.
3)
اینک مسأله هستهای با سرنوشت آحاد ملت ایران ارتباط پیدا کرده
است. بنابراین ضروری
است مردم بخوبی از ابعاد
مختلف این دانش آگاه شوند و
منافع و عواقب آن را به درستی درک کنند.
مشارکت دادن همه جریانهای فعال ملی و کارشناسان زبده فنی و
اقتصادی با دیدگاههای مختلف در روند تصمیمگیریها، کمک
شایانی به حفظ وحدت ملی خواهد کرد. و ضمن اینکه امکان انحراف
از منافع ملی را به حداقل خواهد رساند به درستی اراده ملی را
چنان سمت و سو خواهد داد که مقاومت در برابر آن برای قدرتهای
خارجی بسیار مشکل خواهد بود.
بسیار بجاست در شرایط فعلی مسؤولین
تصمیمگیری مسأله هستهای در کشور به صورت شفاف و روشن
همه پیامدهای مثبت و منفی سیاستهای خود را برای مردم تشریح
کنند و به صورت کاملاً واضح بیان
کنند چه سرنوشتی را از تداوم این سیاستها پیشبینی میکنند و
مسؤولیت کلیه عواقب اقدامات خود را بپذیرند.
4)
تجریه ما به خوبی ثابت میکند اگر بر سیاستهای اشتباه جاری
اصرار ورزیده شود یا
کشور به سوی تقابل تمام عیار با بخش عمدهای از جهان پیش خواهد
رفت یا به ناگهان و در بدترین شرایط تسلیم همه خواستههای طرف
مقابل خواهیم شد و یا بتدریج با بروز مشکلات روزافزون گام به
گام از مواضع قبلی عدول خواهد شد که این هر سه حالت به زیان
کشور و بر علیه منافع ملی است.
بعلاوه در صورت ادامه این روند، پرونده هستهای تنها مشکل
بینالمللی کشور نخواهد بود بلکه به تدریج حلقههای فشار از
این سو و آن سو محدودیتهای بیشتر و بیشتری را متوجه کشور
خواهد کرد و مشکل از مسأله تک بعدی هستهای به صورت
معمای چند بعدی بسیار
پیچیدهای تبدیل خواهد شد که حل آن بسیار مشکلتر یا غیرممکن
به نظر میرسد، در حالی که اگر هماکنون بتوانیم پرونده
هستهای خود را از روند سیاسی کنونی در شورای امنیت به روند
فنی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازگردانیم مطمئناً خواهیم
توانست مسائل فیمابین کشور و جهان را در روندی منطقی در مدتی
طولانیتر حل و فصل نمائیم.
5)
گفتوگو با همه
کشورهای صاحب نفوذ در شورای امنیت و به خصوص آمریکا به عنوان
بخشی از روند حل و فصل موضوع، امکانی است که نباید از آن
چشمپوشید، ولی اگر آن طور که شنیده میشود سیاست مسؤولین فعلی
مذاکره با دولت آمریکا آن هم نه فقط در موضوع عراق بلکه در
مورد سایر مسائل و از جمله مسأله هستهای است این
مذاکرات باید شفاف و با اطلاع
کافی ملت صورت گیرد.
6)خروج
از بحران و نجات کشور نیازمند همدلی ملت و دولت است. همدلی نیز
بدون همفکری در روند تصمیمسازی و تصمیمگیری میسر نیست. اگر
مسؤولین ارادهای برای خروج از بحران دارند باید با رفتار
دموکراتیک خود در داخل این اراده را عملاً نشان دهند و رفتار
خود را با جامعه ایران مورد بازبینی قرار دهند. بیتردید هر
ایرانی آماده است برای نجات کشور خود در شرایط خطیری که برای
سرنوشت کشور پیش آمده دلخوریها و گلایههای موجود را به کنار
بگذارد و در کنار مسؤولین خود، مسؤولیت و هزینه اصلاح
سیاستهای اشتباه دولت خود را بپردازد.
آنچه برای ما مهم است حفظ جمهوری اسلامی ایران، تمامیت ارضی
کشور و سعادت و رفاه ملت است و در این راه از هیچ فداکاری و
کوششی فروگذار نخواهیم کرد.
7)
در فضای پرهیاهویی که از هر سو ناقوس خصومت و تقابل و درگیری
به صدا درمیآید باید ندای صلح و زندگی سر داد. ما برای
صلح به عنوان یک هدیه الهی برای همه انسانها فارغ از
اعتقاد و نژاد آنها ارزش اولی قائل هستیم و وقتی ارزش صلح
بیشتر مشخص میشود که حاصل سیاستهای جنگطلبانه را در همه جای
دنیا مشاهده کنیم.
نیاز همیشه ما و به خصوص در سال جدید صلح است.
از همین جا از همه صلحطلبان جهان میخواهیم برای خاموش کردن
آتش جنگ و ترور، به ائتلاف برای صلح بیندیشند و تلاش کنند تا
ندای صلحطلبی خود را فراتر از صدای رهبران خودخواه و جنگطلب
دنیا به گوش جهانیان برسانند.
از خداوند رحمان و رحیم میخواهیم ملت ما را در پناه خود از شر
خودخواهیها،
جهالتها و
زورگوییها مصون دارد و به
آنها که تصمیمگیرنده سرنوشت ملتهای خود و جهان هستند انصاف و
تدبیر و عقل عنایت کند. |