از ابتدای تدارک این شماره پیک هفته، همه دست اندرکاران توافق
داشتیم که صفحه ای شاد و نوروز تهیه کنیم. تلاشمان را کردیم، و
آنجا که ممکن نشد، تقصیر ما نبود، اوضاع آن نیست که شادی
رابیدغدغه کند. علاوه بر آن نوروزیها که میشنوید. این سه
ترانه را هم انتخاب کردیم. باباکرم برای شادی و شادی، رفتم با
صدای مسعودی که بهرحال مستی و رهائی است و بالاخره ترانه دو
صدائی بسیار زیبای پوران و منوچهرسخائی با نام "شب". این دو
صدائی، یکی از یادگارهای تسلط پوران به تصنیف خوانی است. نه
یکبار، چند بار با دقت گوش کنید تا شاید قضاوتی مانند ما پیدا
کنید.
باباکرم
دوستت دارم
"باباکرم" نه کهنه شد و نه کهنه خواهد شد. ساده ترین و مردمی
ترین تصنیف ضربی که میگویند تاریخ سرودن و خواندن آن به پیش
از تاسیس رادیو بر میگردد. سالها و شاید هنوز هم، یکی از
ترانههای ثابت عروسیها همین "باباکرم" به همراه قر کمر بود.
قدیم ترها، زنها جدا و مردها جدا و دهه پیش از انقلاب زن و
مرد با هم. تانگوی وطنی اما با نیم متر فاصله!
رفتم
با صدای مسعودی
و شعرحسین صمدی
این رفتم، نه از آن، که از این رفتنهاست که میشنوید.
رفتم،
رفتم تا شویم
دست از رسوائی
نفرین
نفرین بر مستی
داد از شیدائی
رفتم که رها شوم از
عشق تو و فتنه تو
داد از دل من که بود
در دست غمت به گرو
رفتم
رفتم تا شویم
دست از رسوائی
نفرین
نفرین برمستی
داد از شیدائی
از تو گذشتم بهرچه این
عمر گران با غم گذرد
ای دل غافل شکفه مکن
شکفه مکن، این هم گذرد
زموج غم شویم دامان
که بگذرم از این توفان
حکایت سوز و سازم
خدا کند یابد پایان
رفتم که رها شوم از
عشق تو و قتنه تو
داد از دل من که بود
در دست غمت به گرو
رفتم
...
دو صدائی منوچهر سخایی- پوران
صد باغ گل
شب میآی
سرشب میآی
دم صبح میآی
می آی به خوابم
دم به دم پرپر کنی
صد باغ گل بر رختخوابم
قربون او تن نما
گلشن نما پیراهن تو
بوی جان آرد به من
هر شب نسیم از گلشن تو
کاشکی چون برگ نیلوفر بشم من
با سر انگشت تو پرپر بشم من
قهر مکن با من غمگین و خسته
قهر مکن با من غمگین و خسته
دلم از شیشه بوده و شکسته
دلم از شیشه بوده و شکسته
اگه تو هم ترکم کنی مجنون میشم من
زدوری ات دیونه و دل خون میشم من
شب میآی
سر شب میآی
دم صبح میآی
می آی به خوابم
دم به دم پر کنی صد باغ گل بر رختخوابم
قربون اون تن نما
گلشن نما پیراهن تو
بوی جان آرد به من
هرشب نسیم از گلشن تو
|