پیک نت و پیک هفته، برای
انتشار هیچ مطلب و خاطره و گزارشی چنین زیر فشار جنگ روانی
نبوده، که در باره خاطرات تاج الملوک(همسررضاشاه) بوده است.
دهها پیام توام با ناسزا دریافت داشتیم تا دیگر درباره
بیسواد بودن رضاشاه از قول همسر وی مطلبی نقل نکنیم. درباره
جنایات هولناکی که در دوران سلطنت او شد و مستنداتی که برای
نخستین بار تاج الملوک درباره ملاقات با هیتلر و گرایش به
اتحاد به آلمان رضا شاه منتشر کردیم نیز کم ناسزا نشنیدیم.
هرگاه که درباره ساواک و تیموربختیار و جنایات آنها نوشتیم،
فورا دهها ای میل و پیام دریافت داشتیم که جنایات جمهوری
اسلامی را با آنها مقایسه کرده و طلب روسفیدی میکردند. هر
گاه بخشهای مستند این خاطرات درباره نفوذ جاسوسهای بزرگ
انگلیسی وامریکائی در دربار رضا شاه و محمدرضا شاه – تا حد
تعیین سرنوشت برای کشور- مطلبی را نقل کردیم فغان عده ای دیگر
بلند شد. از مناسبات زنان دربار شاهنشاهی و هرزگیهایبیپایان
محمدرضا نوشتیم. دهها پیام دریافت داشتیم که چرا مثل آخوندها
بند میکنید به روابط درونی و خانوادگی و خصوصی افراد؟ بخشی از
خاطرات تاج الملوک درباره مصدق و همراهان ناهمراه که درکنار
مصدق بودند اما با دربار پیوند داشتند نوشتیم و تعهد مصدق به
قانون اساسی شاهنشاهی، آقایان ملیون خیلی به تریج قبایشان
برخورد. گفتند از قول یک زن بیسواد درباری چرا باید مطلبی
درباره آن مرد بزرگ منتشر کنید؟ نوشتیم تاج الملوک اتفاقا با
سواد ترین و با تجربه ترین زن دربار پهلوی بوده و بسیاری از
مناسبات دیپلماتیک خارجی و روابط داخل کشور را چه در زمان رضا
شاه و چه در دو نیمه دوران محمد رضا(پیش وپس از کودتای 28
مرداد) او اداره میکرده است. رقبا و همانها که از زخم
زبانهای تاج الملوک عصبانی اند برایمان پیامهائی در تکذیب
فرستادند. این و آن در تلویزیونهای ماهواره ای ظاهر شده و در
لباس محبت نسبت به پیک نت و پیک هفته، گفتند این خاطرات جعلی
است و آن راجدی نگیرید. از خود ما هم گله کردند که چرا منتشر
کردهایم. حتی یکی از مفسران این تلویزیونها مدعی شد که این
خاطرات کار حسین شریعتمداری مدیر مسئولبیحیای روزنامه کیهان
است. ما به همین دلیل چند بار اسم مصاحبه کنندگان با تاج
الملوک و ناشر کتاب و زمان انتشار را نوشتیم تا نشان دهیم
اینگونه که ادعا میکنند نیست و کتاب واقعیت دارد، منتهی در آن
زمان که منتشر شد کسی بدان توجه نکرد و خیلی زود هم دستهائی در
بازار کتاب- حتی در داخل کشور- آن را خریدند و جمع کردند.
دوستانی که از جبهه چپ گوشه چشمی به ما هشدار دادند که مواظب
باشیم انتشار این خاطرات موجب تبلیغ برای سلطنت و تطهیر جمهوری
اسلامی نشود. نوشتیم که چنین نیست و بیش از سلطنت طلبهای
کلاهی و ژنرال خارج کشور، اتفاقا در جمهوری اسلامی از انتشار
این خاطرات عصبانیاند. مقایسه ای که مردم میان اوضاع کنونی و
روشهای حکومت کنونی با همین روشها در زمان رضا شاه و محمدرضا
شاه میکنند برای آقایان درایران ناخوش آیند است. وقتی سرنوشت
آن دو رژیم را از قول تاج الملوک مینویسیم، وقتی مینویسیم
همان مردمی که زیر سیطره دستگاه امنیتی رضاشاه و ساواک
شاهنشاهی ساکت و آرام بودند، وقتی شرایط فراهم شد به گلوله ای
آتشین از خشم و نفرت تبدیل شدند، طبیعی است که آقایانی در
ایران سرنوشت خود را در این آینه میبینند و ناراحتاند.
میدانند که مردم هم همین مقایسه را میکنند. وقتی دروغ و
دغلهائی که برای آیت الله کاشانی و روحانیون دیگری در جمهوری
اسلامی به هم بافته و به خورد مردم داده اند دراین خاطرات نقش
بر آب میشود، طبیعی است که عصبانی میشوند و این خاطرات نمی
تواند درجهت تطهیر جنایات جمهوری اسلامی باشد.
هفته ای که گذشت از چند سو،
چند خطی از آخرین نوشتههای "عبدالله شبهازی" را برای ما
فرستادند که بخوانیم و مطلع باشیم. آقای شهبازی که از سال 1362
و از زندان اوین راه کج کرده و به جاده دیگری رفته و به پاس
همین "کج راهه"، به مرکز اسنادی که دراختیار روحانی جنایتکاری
بنام روح الله حسنینان( با نام مستعار خسرو در یادداشتهای
اکبر گنجی) است راه دارد و اخیرا دچار توهم "خودبزرگ تحقیق
داران" شده، در نوشته خود مدعی شده:
« بعضیها خاطرات منسوب به
تاجالملوک پهلوی را در اینترنت تبلیغ میکنند. این خاطرات، و
نیز خاطرات فریده دیبا، جعلی است. قبلاً در این باره یادداشتی
منتشر کردهام. بخش مهمی از مندرجات این دو کتاب برگرفته از
کتابهای من است. من که نوشته خود را میشناسم! جاعل را نیز
میشناسم. اصلاً این خانم تاجالملوک (مادر محمدرضا شاه) از
قبل از انقلاب آلزایمر داشت و خاطرهای را نمیتوانست به یاد
بیاورد!»
آقای شهبازی که در ابتدای جنبش
اصلاحات به سایه روزنامه عصرما، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب
اسلامی خزیده بود و با پیروزی احمدی نژاد به تئوریسین
اندیشههای جنون آمیز او تبدیل شده، ظاهرا همان دردی را در این
نوشته بازتاب میدهد، که پیشتر هم گفته بودیم آقایانی در
جمهوری اسلامی با خواندن خاطرات تاج الملوک و از بیم مقایسه
سرنوشتها بدان دچار شده و میشوند. ما پیشگفتار کتاب خاطرات
تاج الملوک را دراین شماره عینا و در ادامه همین مقدمه
میآوریم تا شاید برای نجات از "آلزایمر" سیاسی کسانی که از
مقایسه سرانجام رژیمهای خودکامه و از فرا رسیدن زمان
پاسخگوئیها بیم دارند مفید باشد.
همین آتشی که با هر شماره
خاطرات تاج الملوک به خرمن کسانی که خود را به تاریخ و خاطرات
دیگری عادت داده اند میافتد، ما را برآن میدارد تا باز هم
بیشتر و بیشتر در این خاطرات کندوکاو کنیم و بخشهائی از آن را
منتشر سازیم. دراین شماره هم چنین کرده ایم. پیک هفته
پیش گفتار:
بنیاد تاریخ شفاهی ایران تحت
توجهات جمعی ازشیفتگان تاریخ معاصرکشور مان ازسال 1978 درلندن
پایه گذاری شد و ازهمان ابتدای کاربا کوشش و سعی زیاد تلاش کرد
با ایرانیان پراکنده در5 قاره جهان تماس نزدیک برقرار کرده
وضمن جمع آوری اسناد ومدارک مربوطه به تاریخ معاصرایران،
خاطرات آنها را روی نوارهای آدیو ویدیو ضبط کند.
حاصل تلاشهای مجدانه سالهای
اخیرهمکاران ما انبوهی ازنوارهای صوتی وتصویری حاصل
تصویروبیانات رجال اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ونظامی
عصرپهلوی است که بعضی ازآنها با اجازه کتبی گویندگان نوارها
بروی کاغذ پیاده شده وبه صورت کتاب درآمریکا واروپا منتشرشده
اند.
عده ای ازگویندگان خاطرات
نیزبه « بنیاد تاریخ شفاهی ایران» وکالت داده اند تا خاطرات
آنها پس ازمرگشان منتشرگردد.
درمیان این خاطرات که توسط
بنیاد ضبط شده است یک دسته ازخاطرات دارای اهمیت بیشتری هستند
وآن خاطرات مربوط به اعضای درجه اول فامیل پهلوی است.
ازاین دسته خاطرات تاکنون
کتابهای خاطرات شهبانو فرح، بانو فریده دیبا
)
مادرفرح پهلوی(
وکتاب خاطرات رضا پهلوی با همکاری انتشارات نیما درنیویورک
منتشرشده اند وآنطورکه ما اطلاع داریم بعضی ازاین کتابها
دردرون مرزهم به چاپ رسیده اند.
کتابی را که هم اینک دردست
دارید از زمره با ارزش ترین منابع تاریخ معاصرایران میباشد.
اول اینکه گوینده خاطرات
مرحومه بانو تاج الملوک بادکوبه ای
)
پهلوی(
همسراول رضا شاه ومادرمحمدرضا شاه پهلوی، علیرضا پهلوی، اشرف و
شمس پهلوی میباشد.
این زن کهنسال قبل ازفوتش با
روی باز و با علاقمندی زایدالوصفی مصاحبه کنندگان اعزامی ازسوی
بنیاد تاریخ شفاهی ایران خانم دکترملیحه
خسروداد و آقایان تورج انصاری
ومهندس محمود علی باتمانقلیج
را به حضورپذیرفت وبا حوصله به سئوالات آنها پاسخهای مشروح
داد.
دوم اینکه ملکه پهلوی
)
ملکه مادر(
دربیان خاطرات خود، ملاحظه هیچکس، حتی خودش را هم نکرد و
بطوریکه درصفحات بعد ملاحظه میکنید در بعضی جاها برخلاف مصالح
و پرستیز خودش هم حرف زده است. با این تفاصیل باید تائید کرد
که کتاب حاضریکی ازمعتبرترین منابع تاریخی در خصوص دوران سلطنت
رضا شاه پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی میباشد. توضیح دیگری که
ضرورتا باید اضافه کنیم این است که مرحومه ملکه پهلوی به دلیل
کهولت سن و ابتلا به بعضی حالات روحی وروانی درحین بیان خاطرات
خود بعضا دچارفراموشی موقت میشد ومصاحبه کنندگان مجبوربودند
جلسه مصاحبه را تعطیل وبه روزدیگری موکول نمایند.
به دلیل همین حالت خاص روحی
وروانی، بیشترناشی ازشرایط سنی بالای ملکه پهلوی ایشان درضمن
بیان خاطرات خود مکرر یک موضوع خاص را تکرارکرده ومورد یاد
آوری وتذکرقرارمی دادند.
ایشان همچنین دریادآوری تاریخ
خاطرات وحوادث بعضا دچاراشتباه میشدند که مصاحبه کنندگان بعدا
این تاریخها را با دخترارشد ایشان خانم اشرف پهلوی وآقای
دکترلاجوردی کنترل میکردند.
نکته دیگری که لازم است
خوانندگان گرامی کتاب خاطرات خانم تاج الملوک به آن توجه داشته
باشند این است که متن کتاب عینا
ازروی نوارمصاحبه پیاده شده وبرای حفظ طراوت گفتار و
القای محیط مصاحبه ودلنشین ترشدن مطالب جالب کتاب ازویراستاری
کاملا پرهیزشده است.
همچنین به خاطرآنکه این خاطرات
دربیش از35 جلسه مختلف مصاحبه
گرد آوری شده است خاطرات ازیک سیرتاریخی و زمان بندی شده
برخوردار نیست و خانم تاج الملوک پهلوی درحالیکه درجلسه
دوازدهم مصاحبه ازنحوه به سلطنت رسیدن رضا شاه صحبت کرده است
درنوارمربوط به جلسه هفدهم ازکودتای رضا خان حرف زده و
اینبینظمی دربیان خاطرات درمجموعه نوارهای موجود دیده
میشود. انتشارات نیما
) نیویورک-
منهتان آکادمی(
ابتدا تصمیم گرفت خاطرات را برمبنای زمان وقوع حوادث و
رویدادها دسته بندی وتنظیم نماید اما مصاحبه کنندگان
اصرارکردند که متن نوارها عینا" وبیکم وکاست و همانطوریکه
ضبط گردیده است برروی کاغذ پیاده و به چاپ سپرده شوند، چرا که
ملکه پهلوی درآخرین روزهای حیات خود شخصا و با اصراراین را
خواسته بودند.
بنابراین متن حاضرحاصل پیاده
کردن نوارهای آدیو- ویدیویی است و درآنها هیچگونه دخل وتصرفی
صورت نگرفته است.
گفتگوی مصاحبه کنندگان با ملکه
پهلوی یکبار به علت بستری شدن ایشان در بیمارستان مرکزی
نیویورک دچار وقفه شد و پس از بهبودی نسبی مرحومه تاج الملوک
پهلوی مجددا این مصاحبهها دو جلسه دیگر پیگیری کردند که
متاسفانه به سبب فوت ایشان درمارس
1979 موفق به کسب و ضبط همه خاطرات ایشان نشدیم.
بنیاد تاریخ شفاهی ایران و
انتشارات نیما
)نیویورک
منهتان- آکادمی(
امیدوارند حاصل این تلاش فرهنگی مورد استقبال تاریخ پژوهان
قرارگیرد.
بنیاد تاریخ شفاهی ایران
دکترامیرحاتم فرمانفرمائیان
انتشارات نیما- نیویورک
فرانسیس لاجوردی
|