صحبت از لغو كنسرت و شرايط نامنسجم به گونه يي است
كه شهرام ناظري مي گويد: برايمان تازگي ندارد كه كنسرت
دهيم، عدهيي
بريزند، سازها را بشكنند، ما را ببرند يا همانجا كتكمان
بزنند و ما لت و پار
برگرديم. نظرات مخالف درباره موسيقي را تازه ندارد. وجود
اين مسائل مال زمان فعلي نيست و قرنهاست كه وجود
دارد. شايد بيش از صدها سال باشد كه موسيقي ايران درگير
با اين مساله است.
جز دوره كوتاهي در چند دهه قبل كه ظاهرا آزاد شد، اما
كماكان در بخشهايي از
جامعه، آن ديدگاهها به چشم ميخورد. همیشه عدهيي با
موسيقي مخالف و عدهيي ديگر موافق بودهاند ما
هم كه همواره درگير قضيه بودهايم و اگر نباشد، دلمان
تنگ ميشود! از يك سو ، بيفرهنگي غوغا ميكند و
از سوي ديگر كارهاي مثبت تعجبآوري انجام ميشود. ما با
اين چيزها بزرگ
شدهايم. درباره موسيقي نيز وضع همين است. ما كه دوست
نداريم همهاش درخارج از كشور كنسرت دهيم، اما آنجا همه
چيز طبق ضوابط است.
براي من در شهر پاريس برنامه گذاشتند كه قيمت بليت آن
16 فرانك بود و من
از اين قيمت پايين بسيار متعجب بودم. مسوولان سالن
گفتند كه دولت براي
حمايت از برنامههاي هنري مثل اين اجرا خود
بودجه(سوبسيد) ميدهد كه روند
اجراي آثار هنري لطمه نبيند. اما در ايران خشك و تر با
هم ميسوزند و به
دليل جو تجاري موجود، ارايه آثار هنري با تجاري فرقي
ندارد.
اين امر در ايران حتي در حوزه توليد و انتشار كاست و
سيدي نيز به
چشم ميخورد. اگر كار شما سطح پايين و خاطره انگيز! بود
به شما چك سفيد
ميدهند ولي اگر كارتان حامل پيامي هنري بود رغبتي براي
توليد و خريد آن
نوار ديده نميشود. اين
روزها كار من همهاش
«نه» گفتن شده است چرا كه بيشتر كارهايي كه
پيشنهاد
ميشود سطح پايين است و من نيز متقابلا اين آثار را
همراهي نميكنم، پس
بايد ارگانهاي مسوول كه به اين قضايا بيتوجه هستند
برنامهريزي صحيحي را
در اين راستا انجام دهند.
با اين حال، زماني كه هنرمند با نظرگاهي بلند براي
كشورش كار ميكند
عليرغم وجود محدوديت ها به كار خود ادامه ميدهد چرا كه
هدف نهايي او
اجتماع است تنها هنرمند بازاري است كه ميگويد هنر براي
مردم و عوامپسندي
است. حال آنكه، هنرمند واقعي كسي است كه براي مردم
كار ميكند. احساسم بر اين است كه هنوز يك بيفرهنگي
نسبتا مطلق حاكم است، اما روح تمدن بيداري كه در ذره
ذره وجود هر ايراني
و ژن آنها وجود دارد گاهي حضور خود را در صحنهها به
گونهيي نشان ميدهد كه
همه را متعجب ميكند. |