بر موسيقی و ترانه روسی چه رفته است!؟ حكايتی است درادامه آنچه
بر تاريخی ترين انقلاب جهان رفت. آنچه دراين سالها ساخته و پخش
شده بيشتر به تقليد از امريكاست تا دنباله آنچه بود، اما درجا
میزد و فضای تازهای را برای شكفتن میخواست. درست همان فضائی
كه سياست و فرهنگ و زندگی میخواست و چنان در فراهم ساختن آن
غفلت كردند كه سيل و توفان همه را برد.
آنچه میشنويد يكی از ترانههای زيبای دهه 80 اتحاد شوروی است
با صدای "صوفيا روتارو". ترانه از زنی میگويد كه هنوز
میتواند عاشق شود، نمی خواهد پيری را قبول كند. با برف پيری و
برگ ريزان پائيز جوانی میستيزد. ملودی دلنشين اين ترانه،
سالهای از دست رفته را به ياد میآورد. بشنويد:
هنوز میتوانم عاشق شوم
برای نوشتن پائيز
من وقت میخواهم
می دانم برف
پشت پنجره سرگردان است
زمستان میرسد
برف
روی كيسوان من ننشين
به در نكوب
پشت پنجره نچرخ
وقتی زنی از تو میخواهد
به سراغش نيآئي
و بر سرش ننشيني
روح من را برآشفته نكن
هنوز میتوانم با تو بجنگم
با بالهای يخی خود
با من نجنگ
خواهش میكنم!
روی سر من ننشين
|