در سال ۱۹۹۹جايزه
IMC
يونسكو (كه به جايزه نوبل موسيقى مشهور است) را به دليل
شناساندن موسيقى «موغام» آذربايجان با عنوان بهترين خواننده،
برد. (جايزه اى كه قبل از او به كسانى چون نصرت فاتح عليخان،
فون كارايان و ... تعلق گرفته بودند). بسيارى از موسيقى شناسان
جهان از تكنيكهاى بى نظير او در آواز ابراز شگفتى كرده و او
را يكى از افسانههاى موسيقى شرق خوانده اند.
- ازكنسرتهای شما درامريكا و اروپا هم باندازه جمهوری
آذربايجان استقبال میشود؟
حدود ۱۰ سال پيش بيشتر شركت كنندگان در كنسرتهاى من در اروپا
يا آمريكا، آذربايجانیها بودند ولى حالا شمار اروپايىها
بيشتر شده است. خيلىها را موقع كنسرت ديده ام كه گريسته اند.
قلب آنها هم مثل قلب خودم شعله ور شده است.
- میگويند اجراهاى شما متأثر از خواننده پاكستانى الاصل «نصرت
فاتح عليخان»است؟
اينطور نيست. من در فستيوالهاى موسيقى با نصرت فاتح ديدار كرده
بودم. او خواننده بزرگى بود ولى اين موضوع كه تحت تأثير او با
اين شيوه مى خوانم درست نيست. شايد به اين دليل باشد كه يكبار
به شيوه پاكستانیها و هندیها روی زمين نشستم و خواندم. چندين
سال پيش در يكى از شهرهاى اروپايى موقعى كه روى صحنه رفتم به
جاى اينكه در محل اجرا صندلى بگذارند، ميكروفونها را طورى
تنظيم كرده بودند كه چهار زانو روى زمين بنشينيم. البته منظورى
نداشتند و فكر مى كردند كه ما هم به سبك هندى و پاكستانی
احتمالاً روى صندلى نمى نشينيم و من موقعى كه با آن حالت
خواندم، خودم را راحت تر حس كردم و ديدم كه آرامش بيشترى به من
دست مى دهد.
- شما در مركب خوانی مشهوريد، برای اين سبك خواندن تمرين مى
كنيد يا فى البداهه میخوانيد؟
- نمى توانم بگويم كاملاً فى البداهه مركب خوانى مى كنم ولى در
بعضى اجراها كارهايى كرده ام كه اكنون خودم را هم شگفت زده مى
كند. خودم هم از ديدن و شنيدن آنها لذت مى برم. اجراهايى هستند
كه تكرار ناپذيرند.
موسيقى هند، عرب، تركمن و ... تاثيراتی بر من داشته اند اما
پيش از همه آوازهای اقبال آذر، ظلى، قمر و ... را گوش كرده ام
و متأثر هم شده ام. آنها مقلد نبوده اند، خلاقيت داشته اند.
- در موسيقى آذربايجانى، «موغامها» كمتر به صورت نت موسيقى
نوشته شده و تقريباً تمامى خوانندگان آواز آن را از اساتيد
فراگرفته اند ولى در موسيقى ايرانى رديفها توسط بزرگان اين
موسيقى به نت نوشته شده و همانگونه اجرا مى شود، در اين باره
چه مقايسه اى داريد؟
اگر به ۱۰۰ سال اخير موسيقى آذربايجان نظر بيندازيم مى بينيم
كه بزرگان آواز، هر كدام صاحب يك مكتب در موغام هستند و تعليمى
هم كه به شاگردان خود داده اند از آنها اساتيد متفاوتى ساخته
است، البته در اصل جنس و مصالح يكى است و تنها تفاوت در نحوه
اجراست، همانند نقاشى كه رنگ و قلم مو يكى است ولى اين افراد
مختلف هستند كه آثار متفاوت را خلق مى كنند. به نظر من موسيقى
موغام بايد اصالت خود را حفظ كند. يعنى چهارگاهى كه توسط يك
تارزن ايفا مى شود براى اينكه پويايى خود را حفظ كند بايستى با
حفظ پايه و اساس تحت تأثير اخلاقيات خصوصى او باشد تا رنگ
تقليد به خود نگيرد.
در باكو موسيقيدانان و نوازندگان بزرگى بوده و هستند كه كار
بعضى از آنها تحقيق در همين موارد است و شعبهها و گوشهها را
ثبت و ضبط مى كنند.
با وجود انتقادهايى كه از شما مى شود، در آذربايجان جوانان -
كه امروزه بيشتر تحت تأثير موسيقى غربى هستند - به كنسرتهاى
شما مى آيند و با اشتياق به آثار شما گوش فرا مى دهند، حتى در
كنسرتهاى ايران شاهد اين مسأله در بين جوانان فارس زبان بودم،
در حالى كه گفته مى شود اين موسيقى جوان پسند نبوده و خسته
كننده است.
در هر برهه از تاريخ موسيقى آذربايجان، حداقل يك صداى نادر (از
لحاظ تن صدا و وسعت) در بين خوانندهها داشتيم كه اكنون اين
صدا در سينه من به امانت
سپرده شده است. حالا تا چه حد توانسته ام وظيفه ام را انجام
دهم بايد مردم قضاوت كنند. |