"حكومت اسلامی" ، حكومتی بود كه در اين سالها، خصوصا بعد از
حوادث يازدهم سپتامبر كه توجه
خاتمی به دنيای خارج بيش از گذشته معطوف شد و خاتمی ديگر
توانايی رويارويی با اقتدارگرايان و
متحجران را در خود نمی ديد، اقتدارگرايان به رهبری تئورسينشان
در پی آن بودند و طرحش را در
سر میپروراندند.
بد نيست گذری داشته باشم بر سخنان محمد رضا ترقی در محل دفتر
حزب موتلفه در اصفهان .
ترقی در آن جلسه صراحتا و بطور متناوب سخن از حكومت اسلامی گفت
و اشاره كرد كههاشمی و خاتمی ما را از دست يابی به حكومت
اسلامی 16 سال عقب انداختند؛ و حال ما با كانديداهای اصولگرايی
كه داريم به اين مهم دست پيدا میكنيم .
اگر لاريجانی بشود يك گام تا حكومت
اسلامی فاصله خواهيم داشت و اگر احمدی نژاد يا قاليباف
بشوند، ما كاملا به حكومت اسلامی دست پيدا كرده ايم، و اين
چيزی است كه رهبر انقلاب در ديداری خصوصیای كه ما باايشان
داشتيم از ما خواستار شدند .( يعنی كه ما پيروز شويم و حكومت
اسلامی را حاكم كنيم .)
اين پروژه از همان زمان شروع شد و بسيج تمامی ارگانهای نظامی (
سپاه و بسيج و..) و كميته امداد و شورای نگهبان به رهبری احمد
جنتی دنبال شد .
احمدی نژاد به اصفهان سفر میكند و تمامی اعضای بسيج و
خانوادههای شهدا و خانوادههايی كه تحت سرپرستی
كميته امداد امام خمينی ( ره
) هستند، موظف به حضور در اين همايش میشوند. با برنامه ريزی
قبلی، يكی از اعضای ستاد احمدی نژاد توسط نيروهای خودی در همان
سخنرانی به قتل میرسد .
همانگونه كه ترقی گفته بود، تبليغات سنگينی عليههاشمی
رفسنجانی آغاز شده بود. از حسينيهها و مساجد گرفته تا خيابان
و خانه !
يكی از دوستانم كه از اعضای ارشد دانشگاه امام حسين( ع ) است
ولی از خط فكری من آگاه نبود در تماسهايی كه با من داشت مرا
ترغيب به رای دادن به قاليباف میكرد و شب قبل از انتخابات
همان دوست تماس گرفت و گفت احمدی نژاد اصلح تر است به او رای
بده !
خانوادههايی كه تحت پوشش كميته امداد هستند و از نظر سياسی
مجبور به تبعيت از كميته امداد نيز ترغيب به رای دادن به احمدی
نژاد شدند. جوانان بسيجیای كه اينك من كاملا به اين نتيجه
رسيده ام كه بيشتر آنها نه هدف خدمتگزاری دارند و نه به خاطر
رضای خدا به اين لباس در آمده اند. هدف آنها نان است و كار!
دليلش هم فرهنگ پايين فقر و تحت سلطه مذهب بودن است، البته از
نوع ارتجاعيش!
اين سخنان را بيهوده نمی گويم چرا كه
من خود سالها در بسيج بودم و فعاليت میكردم، البته من
به دنبال معنويت بودم و ايمان و سادگی؛ و در آن سالها هر چه
كند و كاو كردم چيزی نيافتم. هر لحظه خلاف ذهنيتی كه من از
بسيج در مدرسه به آن رسيده و به آن عشق ورزيده بودم به من ثابت
شد. فهميدم بسيجی يعنی همانهايی كه در كربلای 5 و بيت المقدس
و مينو و دو كوهه جانشان يا عضوی از اعضای بدنشان را دادند.
حالا بسيج شده پايگاهی برای حفظ قدرت و ثروت برخی عاليجنابان.
متاسفم كه رهبر حقايق را میبينند ولی بنا به مصلحت نظام به
طور صريح و واضح نمی گويد.
البته خدايی ناكرده من هيچ وقت به نوجوانان عزيز بسيجی توهين
نمی كنم، چرا كه آنها با عشق رفته اند ولی متاسفانه همانگونه
كه شاهديم ديگر پس از چند سال به بهانههای مختلفی از بسيج
میروند.
بگذريم؛ بعضی، به قدرت رسيدن باند مصباح يزدی را خواسته مقام
رهبری میدانند كه من با اين تحليل مخالفم، چرا كه از منابع
موثقی كه از دوستانم هستند و دربيت رهبری نيز حضور دارند شنيده
ام كه اعضای بيت انتظار راهيابی احمدی نژاد را به مرحله دوم
نداشتند !
ترقی آن روز گفت كه از بين احمدی نژاد و قاليباف يكی عهده دار
مبارزه باهاشمی و تخريب او میشوند و از بين نفر باقيمانده و
لاريجانی يكی صندلی رياست
جمهوری را تصاحب میكند !
بدين ترتيب قاليباف به عنوان سردار جنگ انتخاب شد و به مصاف
سردار سازندگی رفت و در نهايت هم احمدی نژاد به عنوان فرد
نهايی انتخاب شد .
پس از به كرسی نشستن احمدی نژاد كه صد البته حرفی در رای او در
دور دوم نيست، چرا كه همگان پيروزی او را پيش بينی میكرديم،
لاريجانی به دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی رفت و حال نيز
قاليباف شهردار تهران شد و بر جای احمدی نژاد تكيه زد .
بالاخره هر كس بايد مزد خويش را میگرفت !
يادم میآيد در زمان انتخابات شعاری طرفداران دكتر معين
میدادند كه امروز بايد بر روی آن تامل فراوان كرد و البته
خنديد ! میگفتند : نه سردار ! نه شهردار ! فقط معين بيدار !
حال شهردار سردار عدالت شده و سردار شهردار تهران و طرفدارانش
شايد امروز میگويند :
هم سردار هم شهردار نه آن معين بيدار!
اسدالله بادامچيان پس از چند ماه، اكنون میگويد: اصلاحات
مرده و مرده زنده نمی شود مگر آنكه حضرت مسيح بر بالين آن آيد
و بر آن بدمد كه حضرت مسيح نيز هيچگاه چنين نمی كند.
در جواب او نقل قولی از اكبر گنجی را مینويسم :
شكست اصلاحات عين شكست نظام است . آنها كه خود را برای شركت در
مراسم ترحيم اصلاحات و خواندن فاتحه آماده كرده اند، بايد
بدانند كه اگر چنين سودايی عملی شود، آن مجلس، مجلس ترحيم همه
ما خواهد بود . من مرگ اصلاحات را باور ندارم . مولانا وقتی
غروب شمس را بدو خبر دادند اين رباعی را خواند :
كه گفت آن زنده جاويد بمرد ؟
كه گفت كه آفتاب اميد بمرد؟ |