23
شهريور سالروز درگذشت شيون فومنی (مير احمد سيد
فخری نژاد) است. شاعرگيلكی
ايران كه زودهنگام، براثر بيماری كليه خاموش شد. متولد 1325 در
شهر فومن بود. بسيار او را متاثر از "افراشته" شاعر تودهای
ميدانستند، گرچه در جوانی، چنان خلق و خوی آتشينی داشت كه به
چپ روان سياسی متمايل بود. خيلی زود كار روی ادبيات و
بويژه شعر و زبان گيلكی را شروع كرد و اندوختههای خود را در
قالب شعر بيان كرد. در همين كنكاش و جستجو بود كه بشدت تحت
تاثير افراشته قرار گرفت. نه در منش سياسی، كه در كار شعر
گيلكی. شعر بلند شناسنامه گاو را متاثر از شعر و سوژهای با
همين مضمون از افراشته ساخت.
هم
در قالبهای كلاسيك(رباعی، غزل،مثنوی، دوبيتی) طبع آزمائی كرد
و هم در قالب
نيمايی. ترانههائی نيز برای كودكان ساخت. نماند تا بيش ازاين
بارور شود، اما در آن ظرف زمانی كه زيست نيز برگی بر ادبيات
گيلكی افزود. 1375 تا 23 شهريور 1377 براثر تشديد بيماری كليه،
در تهران بستری شد، اما هرگز از اين بستر برنخاست.
او را در كنار
در ميرزا كوچك خان جنگلی، در گورستان
"سليمانداراب"رشت به خاك سپردند. علاوه بر مجموعههای منتشر
شده، تعدادی نوار صوتی از وی برجای مانده كه اشعار خويش را
میخواند.
پيش
پای برگ(شعر)، يك آسمان پرواز(شعر)، از تو برای تو(شعر)،
رودخانه در
بهار(شعر)، كوچه باغ حرف(شعر)،كودك خيالي( مجموعه شعرهای
كودكانه)، كودك
لجباز( قصه منظوم كودكانه)، با اهل طرب( ترانه) ،درهی پروانه
(دفتر قصه
) به فارسی و نوارهای صوتی كه از او برجای مانده به زبان گيلكی
است.
دو آبدانه ، همين!
وزيد صاعقه- از من چه مانـد!- خاكستر
وكندهای كه همه چشم سوز واشكآور
خــزان، كشيــد نخ بخيـه كتابـم را
ورق ورق همـه برگم به باد رفت دگر
گرفت شعله در آغوش قهر خويش مرا
پرندهها همه بـا من شـدنـد خاكستر
...
شكست پشت و ندانستم از كجا خوردم
مـرا كه بـود هـزاران هـزار سيـنه سپر
دريـغ و درد چه آسان به دست باد افتاد
نشـان عاشـقی ما- دو قلب و يك خنجر
..
دو آبـدانه،هميـن- بر مـزار من باريد
نداشـت آمــدن پيــك نو بهار - ثمر
|