در موزه هنرهای زيبای كريميه اطريش، به مناسبت سالگرد تأسيس
اين موزه نمايشگاهی از آثار نقاشان برجسته قرن بيستم پيرامون
حرمسرا و تصور هنرمندان قرن نوزدهم از حرمسراهای دربسته مشرق
زمين برگزار میشود. به مدت سه ماه آثاری از ژان آگوست دومنيك
اينگره، اوژن دلاكرو، لئوپولد كارل مولر، فرنچ آيزنهوت، فرانتش
لفلر، رودولف ارنست و ژان لئون ژروم به نمايش گذاشته میشود.
همراه با آثار اين نقاشان، عكس هايی هم از رودولف لنرت و فرانس
لندروك كه در طی سال های 1911 تا 1914 م در تونس برداشته شده،
به نمايش درمی آيد.
زنان گرجی در حرمسراها
در نقاشی قرن نوزدهم يكی از موضوعات مورد علاقه و توجه نقاشان
زنان گرجی بوده كه از بد روزگار ناگزير به زيستن در حرمسراهای
مشرق زمين بودند . نقاشان قرن نوزدهم با رنگ های تند تصاويری
از اين زنان و از تصوری كه از زندگی آنان پشت درهای بسته
حرمسراها داشتند بر بوم نقش میكردند. آنها بيش از زنان محلی
به زنان سفيدرويی كه به بردگی فروخته میشدند يا آنها را به
فرمان پادشاه میربودند توجه داشتند. به اين دليل كه در آيين
اسلام برده داری و خريد و فروش مسلمانان منع شده است، طبعا
كنيزان اغلب به مذاهب ديگری جز اسلام تعلق داشتند.
از پشت درهای بسته
حرمسرا در اندرونی قصر قرار داشت. خواجگان حرمسرا میتوانستند
در بخش هايی از حرم آمد و شد داشته باشند، با اين حال به جز
پادشاه هيچ مردی حق نداشت به اقامتگاه زنان وارد شود. بسته
بودن درهای حرم، اين مكان را در نظر هنرمندان قرن نوزدهم
اسرارآميز جلوه میداد و تخيل آنان را برمی انگيخت. به اين جهت
گزارش هايی كه از زندگی زنان در حرمسراها وجود دارد، بيشتر به
افسانه های هزار و يك شب شباهت دارد. در اين داستان ها از
زنانی ماهرو ياد میشود كه همواره آماده اند به پادشاه خدمت
كنند و آرزوهای او را برآورند. در اشعار هبل، از شاعران قرن
نوزدهم آلمان اين تصور رمانتيك از حرمسرا و رابطهء يك مرد
قدرتمند با مجموعه ای از زنان زيبارو به خوبی نمايان است. در
واقع اما زندگی در حرمسرا در مناسبات پيچيده و در رقابت و
حسادت و توطئه شكل میگرفت. برخلاف تصور نقاشان اروپايی زنان
حرمسرا تنها بردگانی زرخريد نبودند كه آنها را به پادشاه
بخشيده باشند، بلكه بسياری از زنان اشراف نيز از روی مصالح
سياسی و اجتماعی به عقد پادشاه درمی آمدند، و ممكن بود كه در
ميان زنان حرمسرا زنی در نقش سوگلی پادشاه در او نفوذ داشته
باشد، و از طريق او دايرهء نفوذ خود در دربار را گسترش دهد.
گاهی برخی از بانوان اشرافزاده از كودكی تحت نظر يك دايه در
حرم بزرگ میشدند، و با جهان بيرون از حرم بيگانه بودند. اميد
آنان اغلب اين بود كه برای پادشاه پسری به دنيا آورند كه
بتواند وارث تاج و تخت باشد، و بر كرامت و نفوذ مادر بيفزايد.
دسيسه ها و سياست ها
روايت است كه در حرمسراهای عثمانی و عرب از زنان انتظار میرفت
كه به آموختن هنرهايی مانند خياطی و گلدوزی بپردازند، و گاه
پيش میآمد كه زنی به شعر و ادب، يا رقص و آواز نيز روی
میآورد، و به فراخور هنرش در ميان زنان ديگر خودی مینماياند
كه البته حسد ديگران را برمی انگيخت و اينها همه به شكل گيری
توطئه هايی میانجاميد كه از شاخص های زيستن در محيط های بسته
است. نكته اينجاست كه برخلاف آنچه نقاشان مغرب زمين تصور
میكردند، حرمسرا محلی بود امن كه به خواست و ارادهء يك مرد
برای تسكين غرايزش شكل میگرفت. گاهی از حرمسرای سلطان به
عنوان ابزاری برای اعمال سياست استفاده میشد. جلال آل احمد در
داستان "نون القلم" به اين واقعيت تاريخی اشاره دارد. در اين
داستان شاه(مسلمان
و قشری) صفوی كه در
اثر ناآرامی های اجتماعی همراه با زنان حرم به ييلاق رفته است،
پس از آن كه ناآرامی ها فرومی كاهد، هنگام بازگشت به پايتخت از
فرصت بهره میجويد و او كه هوس زنان ديگر را دارد، حرمسرايش را
برای جلب حمايت پادشاه هندوستان يك جا به او پيشكش میكند.
حرمسرا به عنوان يك شهر كوچك و امن
از ميان حرمسراهای مشرق زمين حرمسرای "توپكاپی سرا" كه به
فرمان سلطان اسماعيل در استانبول بنا شد يكی از شاهكارهای
معماری اسلامی به شمار میآيد. سلاطين عثمانی در اين قصر
باشكوه قرن ها زندگی میكردند و از همين جا بود كه بر سراسر
امپراطوری عثمانی حكومت میكردند. اين حرمسرا در واقع شهر
كوچكی است در دل شهری بزرگ با ديوارهايی بلند كه خانوادهء
سلطان، فرزندان و زنان او را در ميان میگرفت و برای آنها
"امنيت" و "محرميت" به وجود میآورد. اين حرمسرا دارای چهارصد
اتاق، ده حمام، دو مسجد، يك بيمارستان و يك زندان است. از اين
نظر حرم "توپكاپی سرا" بيش از آن كه مكانی باشد برای تن كامگی
سلاطين عثمانی، يك مقر حكومتی و تضمين كنندهء امنيت خانوادهء
سلطان بود. "حرم" در زبان عربی به معنای يك محدودهء ممنوع و يك
مكان امن است. در صدر اسلام حرم پناهگاه زنان بیپناه، بیچيز
و خيابانگرد بود. بعدها اين فكر كه حرم میبايست مكانی امن
باشد، معماری حرمسرا را تحت تأثير قرار داد. حرمسرا قصری بود
باشكوه در ميان ديوارهايی بلند با باغ های باصفا و اندرونی و
بيرونی. ساكنان اين عمارت يعنی زنان حرمسرا تنها با حجاب كامل
و به همراهی نگهبانان میتوانستند از حرمسرا بيرون بيايند. از
اين نظر حرم نه تنها تضمين كنندهء امنيت سلطان و خانواده اش
بود، بلكه تسلط مرد بر زن را نيز تضمين و تثبيت میكرد، و آن
را در انظار عموم به نمايش میگذاشت.
سكوت و جسميت محض
از اين ميان برای نقاشانی كه آثارشان در موزهء كريميه به نمايش
گذاشته شده است، تنها زندگی روزانهء زنان حرمسرا جالب است. در
آثار آنان زنان حرم را هنگام رقص، يا هنگام كشيدن قليان
میبينيم. از صحنه های مورد علاقهء اين نقاشان صحنه های حمام
است. به اين تمهيد آنها فرصتی به دست میآورند كه پيكر برهنهء
زنان را بر بوم نقش كنند. زنان حرم در اين آثار از خود هيچ
گونه اراده ای ندارند، مطيع، آرام و زيبا هستند و آمادهء
كامجويی اند. از اين نظر حرمسرا در آثار اين نقاشان به يك مكان
اسرارآميز و محلی برای كامجويی جنسی در يك پيش زمينهء رمانتيك
فرومی كاهد. در اين آثار زن به شدت ساكت است تا آن حد كه به
نظر میآيد هرگز كلامی از دهان او بيرون نيامده است. او تنها
يك جسم است، و شخصيتش تا حد جسميت محض تنزل پيدا میكند. حضور
نگهبانان خاموش كه سردرقفا فروبرده اند مويد يك عامل تهديد است
كه زيبايی زنانه را تشديد میكند.
نمايشگاه با آثاری شروع میشود از طبيعت مشرق زمين، و بيننده
از اينجا به جهان دربستهء حرمسراها راه میيابد، از كنار آثاری
كه نشاندهندهء نگهبانان خاموش، و خواجگان حرمسرا هستند
میگذرد. آنگاه شريك داد و ستد برده فروشان میشود، و سرانجام
در يك پيشزمينهء رمانتيك به اندرونی حرم و زندگی زنانی كه
تنها يك جسم برهنه هستند راه میيابد.
|