محمود
پاينده اهل لنگرود بود. پيش از آنكه شاعر باشد انسانی مردمی
بود. از نسل سوخته كودتای 28 مرداد. منظومه مشهور "يهشو
بوشوم روخوئونه" او جاودانه است. آن را پس از
كودتای 28 مرداد سرود. بعدها با بيژن جزنی گره خورد. در "يهشو
بوشوم روخئونه" از ضربالمثلها و آداب و رسوم و باورداشتهای
مردم بسیار استفاده كرد، چنان كه برای خواننده گيلكی آشنا ترین
شعر است.
او در اين منظومه علاوه بر استفاده از يكصد ضربالمثل، از
شبنشينی و بازیهای كودكان و حتا اعتقادات خرافی و دشنامها و
نفرينهای مردم هم استفاده كرده است و همین است که به دل مردم
نشسته است.
آخ ! جَغَلَهئن ! وقتی ای راه بَنيشتَم
شيِمه ويسين بَلئِيتَم و بَبيشتَم
شيِمه وَسيِن بَموردَم
جون گَلِ بون بَبَوردَم
روزنامه نگار بود. در مجله اميد ايران. صفجه "اخبار منظوم" را
سالها در اين مجله داشت. اخبار ايران و جهان را به زبان طنز و
بسيار شيرين تفسير میكرد. شعر طنزش شيرينی سبك افراشته را
داشت. دو بيتی و غزل هم میگفت و دستی هم در شعر نيمائی داشت.
خطاط چيره دستی نيز بود و سالها در روزنامه كيهان، با همين هنر
كار میكرد. "گل عصيان" نخستين مجموعه شعرش بود. "فرهنگ گيل و
ديلم" او در جمهوری اسلامی برنده كتاب سال شد. همان كه
اميركبير منتشر كرد و به چاپ دوم رسيد. قرار بود يكصد سكه طلا
جايزه بگيرد. اين را نصرت الله نوح در كتاب "يادمانده ها"
مینويسد. میگويند اگر شما پشت گوشتان را ديديد پاينده هم سكه
ها را ديد! آب از دست بازاری و ملا نمی چكد. نوح مینويسد:
سكه ها ملاخور شد!
"خونينه های تاريخ دارالمرز" ، "ترانه های گيلكی”، "دكتر حشمت
جنگلی”، "برم روخانه" و مجموعه شعرهای گيلكی محمد علی افراشته
از يادگارهای اوست. 1310 در لنگرود بدنيا آمد و 1377 در همين
شهر قلبش از طپش باز ايستاد. در 67 سالگی.
درپای اين نهال كه آزادی و مطبوعات است، بسيار جان باخته اند و
محمود پاينده از جمله آنها بود. اهل قلم هنری در مطبوعات
ايران. دريغ است كه از پايمردان ياد نكنيم. پاينده از آن جمله
بود. |