هنر ما و اصالت آواز و موسيقی ما در بداهه خوانی و بداهه نوازی
است؛ يعنی تمام اعتبار ما در اين بداهه ( خلاقيت لحظه ای )
خلاصه میشود؛ هنرمندی كه میخواهد بداهه نواز و بداهه خوان
باشد، بايد كلاس رفته و رديف بداند و در آن واحد آهنگ
بسازد
و كار ارائه دهد.
اگر ما بتوانيم كاری كنيم كه جوان ها تشويق به پی گيری آواز
شوند و رديف، شيوه و بداهه پردازی را بياموزند، در واقع موسيقی
ايرانی كه همان بداهه خوانی و بداهه نوازی است حفظ میشود.
متاسفانه امروزه تكنولوژی در همه دنيا كاری كرده كه زياد به
اصالت ها توجهی نمی شود و كاروان تكنولوژی همه را به دنبال
خود میكشاند.
شجريان در باره نقش
انجمن موسيقی، خانه موسيقی و يا مركز موسيقی
در رفع نگرانی خود گفت:
هنوزآنها
هيج تاثيری نگذاشته اند و بايد در دراز مدت شاهد تاثيرات آن ها
بود؛ چون ممكن است، اصولا برنامه هايشان برای رفاه هنرمندان و
يا پشتيبانی از آن ها تنظيم شده باشد؛ اما ما تاكنون تاثير اين
نهادها را بر خود موسيقی نديده ايم ؛ البته نااميد هم نيستم و
كمی بايد صبر داشت تا تاثيرات آن ها را ببنيم.
شجريان درباره موسيقی پاپ گفت:
موسيقی پاپ ربطی به موسيقی ما ندارد، اما به هرحال عدهای به
آن عادت كرده و عده ای از جوان ها هم دنبال آن هستند؛ ولی اين
موسيقی هميشه نمی تواند جوابگوی نيازهای عاطفی و روحيه جامعه
باشد.
به هرحال بخشی از موسيقی اصيل ما، آن نوع موسيقی است كه بتوان
از طريق آن به دوران های گذشته و زنده كردن خاطرات سفر كرد.
مهمترين بخش آموزشی كشور ، راديو تلويزيون است؛ اين رسانهها
حتی از دانشگاه و مدرسه تاثير بيشتری در امور هنری و تربيتی
دارند؛ چون در تمام خانه ها هستند و خانواده ها هم مدام جلوی
تلويزيون حاضرند و اين رسانه بيشتر از محيط مدرسه و دانشگاه با
مردم ارتباط دارد.
راديو و تلويزيون در همه جای دنيا حساس ترين بخش آموزشی مملكت
را عهده دار است؛ حساسترين بخشهای اقتصادی و سياسی و به
طور كلی تمامی مسائل در اختيار راديو و تلويزيون است. پس اين
رسانهها در مورد مقولاتی چون هنر بايد خيلی دقت كنند و نمی
شود كه هر چه به دستشان رسيد، پخش
كنند؛
بلكه بايد با برنامه ريزی و انتخاب موسيقی درست، در زمان و
مكان مناسب اقدام به پخش آن كنند.
اما در حال حاضر، متاسفانه برنامه های موسيقی را مثل پوشال
لابه لای برنامه های راديو وتلويزيون جای میدهند كه اين كار
زشت و توهين آميز است و همه چيز را خراب میكند؛ از قبل از
انقلاب تاكنون، هنوز هيچ كدام از رسانههای مذكور، آن طور كه
بايد حرمتی برای هنر قائل نيستند و توجهی به كاربرد هنر در
جامعه و روحيه مردم ندارند.
راديو و تلويزيون بايد همه نوع موسيقی خوب دنيا را پخش كنند تا
مردم با موسيقی های خوب دنيا آشنا شوند؛ اما متاسفانه امروزه
يك خواننده مد روز میشود و از صبح تا شب صدايش را از تمام
رسانه های گوناگون پخش میكنند
و بعد نوبت به ديگری میرسد.
مهمترين بخش آموزش موسيقی، موسيقی كودكان است كه متاسفانه الان
چنين چيزی را نداريم و بايستی توجه زيادی به آن شود.
ضمن آن كه برای يك كودك نمی شود موسيقی” شجريان" گذاشت!
صدا و سيما بايد موسيقی را برای سنين مختلف، در ساعات مختلف و
مطابق با ديدگاه های مختلف پخش كند.
در بخش ديگری از اين مصاحبه، شجريان در باره كنسرت با
اركسترهای بزرگ، مانند
كنسرت
" چهلستون " كه با اركستر ملی به رهبری” فرهاد فخر الدينی”
برگزار شد و دليل كنونی برای كنسرت با گروه كوچك گفت:
در خارج از ايران ، بهترين شكل ارائه موسيقی، اجرا با گروه
هايی باتعداد نوازنده كم است،
اجرا با گروه های 12-
10 نفره كاربرد چندانی ندارد.
تجربه اين سالها كه در خارج كنسرت داده ام نشان داده كه
دو نوازنده قدر كه با هم همنوازی میكنند، برای خارجی ها
دلنشينتر و جالبتر است. اما اگر بخواهم در ايران كنسرت دهم
يا چند نوازنده به گروه خودمان اضافه میكنم و يا با اركستر
بزرگ كار میكنم و در اين زمينه هيچ محدوديتی قايل نيستم.
فعلا كه
حوصله نمی كنم آواز بخوانم، يك مقدار بايد روحيه و انگيزه
پيدا
كرد،
خواندن برايم سخت شده و هر چه" استارت " میزنم، روشن نمی
شوم!
( اين گفتگورا سحر طاعتی- ايلنا- انجام داده و پيك نت
آن را مقداری تلخيص و تنظيم كرده است)
|