يكی از مسائل اوليه زنان
ايران نابرابری بين زن و مرد است. كه ريشه در ارزشهای
فرهنگی و نگرش جهت گيرانه و فرودستانه جامعه نسبت به
زن دارد. چنين نگرشی در نقاط روستايی و دور افتاده
كشور جلوه پر رنگتری دارد. به طوری كه زنان در آنجا
در درجه سوم اهميت و بعد از مردان و جوانان قرار
ميگيرند و مشاركت آنها در امور و تصميمات مختلف در
مرتبه سوم قرار دارند.
نتايج به دست آمده از
مطالعات اجتماعی طرح ساماندهی فضاهای روستايی استان
چهار محال و بختياری، شهرستان لردگان و بخش خانميرزا
اين امر را به خوبی روشن ميدهد.
منطقه خانميرزا در شهرستان لردگان، دارای روستاهای
متعدد ، با روابط عشيرهای و طايفهای مستحكم است. اين
روابط به نوبه خود محدوديتهای بسياری را برای زنان
اين منطقه ايجاد كرده است. ساخت خانواده در اين
روستاها كاملا پدرسالاری است و قدرت تصميمگيری در
خانواده مختص مردان است. زنان در اين روستاها حق
تصميمگيری و انتخاب ندارند و فقط تابع مردان خود
هستند.
حتی در برخی موارد به دليل
حساسيتهای بسياری كه بر روی دختران در خانوادهها
وجود دارد آنها از ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر از
ابتدايی محروم ميشوند. چرا كه در اغلب اين روستاها
فقط يك مدرسه ابتدايی وجود دارد و دانش آموزان برای
ادامه تحصيل بايد به روستاهای مجاور يا شهر لردگان به
عنوان نزديكترين شهر به آن منطقه، بروند كه به دليل
حساسيت خانواده نسبت به رفت و آمد دخترها بسياری از
آنها از ادامه تحصيل باز ميمانند.
زمانی كه اين دخترها به سن بلوغ ميرسند به دليل وجود
تعصبات پدران و برادرانشان به تنهايی حق خروج از خانه
را نداشته و بيشتر اوقات فراغت خود را در خانهها
محبوس هستند.
اين منطقه هنوز رسم گذشتگان
خود را در آيين و مراسم خواستگاری و عروسی حفظ كرده
است. به طوری كه در گذشته پسر و دختر حق تصميمگيری در
امر ازدواج نداشته و پدر و مادر برای آنها تصميم
ميگرفتند. اكنون اين شرايط برای پسرها كمی تعديل شده
اما هنوز دخترها حق تصميمگيری در ازدواج ندارند و اين
خانوادهها و به ويژه پدر است ك به جای آنها تصميم
ميگيرد. دختر و پسر در حين مراسم خواستگاری و تا زمان
قبل از عقد حق ديدن يكديگر را ندارند.
نتايج اين مطالعات پژوهشی
نشان ميدهد، نوع پوشش زنان و دختران روستاهای اين
منطقه هنوز به صورت سنتی است. يعنی پارچهای خريده و
آن را به خياط محلی ميدهند تا لباسهای گشاد و محلی ،
طبق رسوم قديم برای آنها بدوزند. اين در حاليست كه
پوشش مردان اين منطقه بيشتر با الگوهای روز جامعه
پيوند خودره و اغلب آنها از لباسهای دوخته شده و
آماده در بازار استفاده ميكنند. نوع آرايش زنان نيز
بسيار ساده و منطبق با رسوم و عقايد آنهاست. در اين
منطقه باورها، گرايشهای اعتقادی و عشيرهای ريشه
عميقی در ذهن مردم دارد و زنان را از فعاليتةای
اجتماعی و آموزشی و حتی از مشاركت و همفكری در بسياری
از امور باز داشته است. در زمينه فعاليتهای اقتصادی،
زنان فقط در هنگام كاشت و برداشت محصول ميتوانند در
كنار شوهران و افراد خانواده خود به كار خارج از خانه
بپردازند. ساير فعاليتهای اقتصادی آنها در داخل خانه
انجام ميگيرد كه اين فعاليتها شامل قاليبافی و
نگهداری از دام است. زنان در اين روستاها حق فروش
محصولات را ندارند و اين كار فقط مختص مردان و به ويژه
پدر خانواده است. چرا كه خانواده ها كاملا پدر سالار
است. حتی در برخی خانوادهها علی رغم اين كه زنان و
دختران با قاليبافی نقش مهم و گاهی برتر را در ارتقاء
اقتصاد خانواده دارند ، اما خود حق فروش محصولاتشان را
ندارد و از هيچ گونه استقلال مالی برخوردار نيستند،
دستمزد زحمات آنها متعلق به مردان خانواده است.
زنان اين منطقه به دليل حساسيت مردانشان در هيچ فعاليت
اجتماعی شركت نميكنند. تنها مراسمی كه آنها ميتوانند
در آن حضور و مشاركت داشته باشند مراسم عروسی، عزا و
مراسم مذهبی است كه آن هم طبق رسوم و سنت انجام
ميگيرد. نقش زنان در اين گونه مراسم فقط در بخش پخت و
پز و پذيرايی بارز است و به آن خلاصه ميشود. زنان در
اينجا با تمام تواناييها و هنرمنديهايشان رنج هر
محدوديتی را به جان ميخرند تا خشم مردان خود را بر
نيانگيزند.
زنان و دخترتان اين روستاها
وجود امكانات آموزشی بيشتر در روستاها را راهی برای
نجات خود از حبس بودن در خانه ميدانند. اغلب آنها از
نبود فرصتهای آموزشی و شغلی برای زنان گلهمندند و
معتقدند شايد از اين طريق بتوانند حضور بيشتری در
فعاليتهای اجتماعی داشته باشند.
لذا لزوم توجه به ايجاد
امكانات آموزشی و به ويژه امكان ادامه تحصيل برای
دختران اين منطقه و ساير آموزشهای جانبی و حتی ارتقاء
سطح آگاهی مردان و زنان در رابطه با فعاليتهای
اجتماعی زنان وافزايش آگاهيهای آنها نسبت به حقوقشان
از ضرورياتی است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.( زنان
ايران ) |