یکی به نام
باطبی
یکی هم به کام
جزایری
ابطحی-
در خبر ها
بود : شهرام جزایری که دوران سود دهی پروژه اش با وضعیت جدید
سیاسی کشور پایان یافته است،
از زندان فرار کرده. خیلی ها در کشور بودند که تعجب نکردند.
خیلی ها هم تعجب میکردند که با آن همه پول و امکانات، با روی
کارآمدن محافظه کاران و پایان بهره برداری سیاسی از وی، چرا تا
کنون زندان بوده است؟ اما همزمان در خبرها بود که احمد باطبی
دانشجویی که به جای اموال فراوان، یک پیراهن ناقابل داشت و آن
را در حادثه 18 تیر نشان داده بود و به همین دلیل جوانیش را
در زندان سپری میکند، بر اثر فشارهای مختلف از زندان راهی
بیمارستان شده است. او نه امکانات مالی فراوان دارد که بتواند
فرار کند! ونه آزاد میشود ونه در لیست عفو او را پیشنهاد
میدهند ونه روزنامه ای از او تیتر می زند. به عقیده ی من
بزرگترین نگرانی اجتماعی این است که ادبیات حقوق بشری و کرامت
انسانی که ادبیات رایج سالهای قبل بود حتی از واژگان گروههای
سیاسی هم حذف شده است و به همین دلیل مریضی وانتقال باطبی به
بیمارستان، توجهی را جلب نمی کند. من شخصا با آنکه باطبی را تا
کنون ندیده ام ونمیشناسمش اما هیچگاه نتوانسته ام چهره ی مظلوم
پیراهن بدستش را از ذهنم دور کنم. به هر کس هم که دستم رسیده
است از سالها پیش در مورد او حرف زده ام. کاش آزاد شود.
|