سناريوی مقابله با اعتصاب رانندگان و کارکنان شرکت واحد
اتوبوسرانی تهران و حومه که اکنون با محاکمه دبيرسنديکای
رانندگان شرکت واحد ادامه دارد، برای معلمان معترض نيز به اجرا
گذاشته شد. شماری از رهبران کانون معلمان نيمه شب دستگير شدند
تا بلکه اجتماعی روز پنجشنبه در برابر مجلس انجام نشود. نه
تنها چنين کردند، بلکه خيابان های اطراف مجلس را هم بستند. نه
تنها خيابان ها را بستند، بلکه خطوط مترو را هم مختل کردند تا
نشود آنچه از آن بيم دارند: تظاهرات مردم!
گزارش های متناقضی درباره اين دستگيری ها تاکنون منتشر شده، که
هنوز صحت همه آنها تائيد نشده است. بخشی از اين سردرگمی ناشی
از نقش برخی سايت های وابسته به گروه های تند و تيز خارج از
کشور است که تا اقشاری از مردم در داخل کشور ديگی را برای
خواست هايشان سر بار می گذارند، آنها نيز چند باديه آب به ديگ
اضافه می کنند که مطرح باشند!
همين وضع در باره دستگيری شماری از زنان در روز8 مارس و پيش از
آن، درباره بازداشت فعالان جنبش زنان وجود داشت و دارد. آنچه
مسلم است، اينکه از همه اين سه اجتماع و اعتراض شماری همچنان
اسيرند و در زندان. از جمله دو تن از فعالان جنبش برابر حقوق
زنان.
تظاهرات و اعتراضات معلمان در برابر مجلس، تجمع اعتراضی زنان
در برابر دادگاه چند تن از زنان وابسته به جنبش برابری زنان و
همچنين مقابله خشونت آميز با زنانی که می خواستند بمناسبت روز
جهان زن مراسمی را برپا کنند، همگی يکبار ديگر نشان داد که در
ايران تنها حقی که همه مجاز و حتی مجبورند از آن دفاع کنند
"اتمی" است. بقيه حق ها، اگر مربوط به خارج از ايران باشد مجاز
است و اگر داخلی باشد ممنوع. مثلا می توان در اعتراض به حکومت
يمن و سرکوب شبه نظاميان شيعه اين کشور که از ايران کمک نظامی
و پول گرفته بودند تظاهرات کرد و حتی تابلوی يک خيابان پايتخت
را پائين کشيد و نام رهبر آن شبه نظاميان يمنی را جانشين آن
کرد" الحوثی"! برای حماس فلسطين، برای حزب الله لبنان و عليه
اين و آن و به نفع آن و اين- به آن شرط که حاکميت بخواهد- می
توان تظاهرات کرد و حتی کفن پوشيد و در خيابان راه افتاد، اما
برای برابر حقوق اجتماعی، برای حقوق عقب افتاده کارگری، برای
افزايش حقوق معلمان و برای روز جهانی زن، روز 16 آذر و ....
تظاهرات ممنوع است.
نکته ديگری که رويدادهای مقابله آميز يکسال اخير آن را تائيد
کرده آنست که حکومت بازگشته به سر خانه اولش. به اين ترتيب هيچ
گرهی در ايران نيست که با دست باز شود. همه را سپرده اند به
دندان. ولابد بخاطر داريد که وزير اطلاعات و امنيت هم در جلسه
رسيدگی به امور مطبوعاتی، قبل از آنکه احمدی نژاد رئيس شود و
محسنی اژه ای وزير اطلاعات، پريد و بازوی سحرخيز نماينده
مديران مطبوعات را گاز گرفت.
آنکه که در جلسه مطبوعات منطقش گاز است، از حمايت آن کسی
برخوردار است که می گويد چهارتا سئوال کنيد و بعد اعدام: احمد
جنتی در نماز جمعه تهران. |